آلارمِ آتیشسوزی.
زنگ زدم به پذیرش میگه یکی که سیگار بکشه همهی آلارمها به صدا در میاد.
کار ندارم به اینکه طرح این سیستم آتیشسوزی رو باید ببرن دوره کارآموزی برنامه نویسی، ولی حقیقتاً استرس آلارم از خود آلارم بدتره.
خوابِ شکسته رو فقط سوپرمن میتونه تبدیل به وضعیت rem کنه.
آلارمِ آتیشسوزی.
زنگ زدم به پذیرش میگه یکی که سیگار بکشه همهی آلارمها به صدا در میاد.
کار ندارم به اینکه طرح این سیستم آتیشسوزی رو باید ببرن دوره کارآموزی برنامه نویسی، ولی حقیقتاً استرس آلارم از خود آلارم بدتره.
خوابِ شکسته رو فقط سوپرمن میتونه تبدیل به وضعیت rem کنه.
به همین دلیل باید رجوع کنی به انسانیترین حالت خودت. انگار که توی خلسهی بعدِ رابطهی تنانه باشی. درست حس وقتی که بعد از معاشقه سیگار میکشی.
به همین دلیل باید رجوع کنی به انسانیترین حالت خودت. انگار که توی خلسهی بعدِ رابطهی تنانه باشی. درست حس وقتی که بعد از معاشقه سیگار میکشی.
شایدم سر بریدهی دشمن کشورم رو با افتخار بالا گرفتم و همه دارن من رو تشویق میکنن.
نمیدونم.
آینه نفاقانگیز داستان هری پاتر آینهی عجیبیه.
تو توی این آینه چی میدیدی؟
شایدم سر بریدهی دشمن کشورم رو با افتخار بالا گرفتم و همه دارن من رو تشویق میکنن.
نمیدونم.
آینه نفاقانگیز داستان هری پاتر آینهی عجیبیه.
تو توی این آینه چی میدیدی؟
من فکر کنم خودش و گریندروالد رو میدید که خوشبختن.
شایدم برادرش رو میدید.
به هر جهت من توی آینهی نفاقانگیز احتمالاً خودم رو توی یک جلسهی ادبی میبینم در حالی که همه منتظرن ازم امضا بگیرن.
شایدم نه
من فکر کنم خودش و گریندروالد رو میدید که خوشبختن.
شایدم برادرش رو میدید.
به هر جهت من توی آینهی نفاقانگیز احتمالاً خودم رو توی یک جلسهی ادبی میبینم در حالی که همه منتظرن ازم امضا بگیرن.
شایدم نه
به وقتی که تنها راهکار جلوگیری از کچلی سرم سیاه نبود.
همه لباس پزشکی نپوشن ترویج سبک زندگی کنن.
کن دلم میخواد برم تئاتر شهر توی لیوان پلاستیکی چای هزار تومنی بخورم.
به وقتی که تنها راهکار جلوگیری از کچلی سرم سیاه نبود.
همه لباس پزشکی نپوشن ترویج سبک زندگی کنن.
کن دلم میخواد برم تئاتر شهر توی لیوان پلاستیکی چای هزار تومنی بخورم.
یعنی چی اخه تهش؟ مسخره ترین اثر کلاسیک که اثرهای مدرنش از خودش مسخره ترن.
یعنی چی اخه تهش؟ مسخره ترین اثر کلاسیک که اثرهای مدرنش از خودش مسخره ترن.
یعنی از این برنامه میرم اون برنامه
از این کتاب به اون کتاب
از این فیلم به اون فیلم.
هیچ کدومش هم نمیبنم.
بعد هم همه میگن تو عین یک بولداگ خسته اصلا روابط اجتماعی نداری.
خبر ندارن من توی بهشت وسط پایکوبی، توی سبد میوههای بهشتی دارم دنبال خیار میگردم.
یعنی از این برنامه میرم اون برنامه
از این کتاب به اون کتاب
از این فیلم به اون فیلم.
هیچ کدومش هم نمیبنم.
بعد هم همه میگن تو عین یک بولداگ خسته اصلا روابط اجتماعی نداری.
خبر ندارن من توی بهشت وسط پایکوبی، توی سبد میوههای بهشتی دارم دنبال خیار میگردم.
باید با مینا بریم بیرون.
مثلاً کافه ای جایی.
ولی کرمون واقعا شهر اشغالیه.
خیلی محدود جا برای دویدن داره.
من اما حوصلهی دویدن ندارم.
ولی دوست دارم آدمهایی که میدون رو نگاه کنم.
ولی تهش با سرماخوردگی باید بریم زیر پتو.
یهویی.
باید با مینا بریم بیرون.
مثلاً کافه ای جایی.
ولی کرمون واقعا شهر اشغالیه.
خیلی محدود جا برای دویدن داره.
من اما حوصلهی دویدن ندارم.
ولی دوست دارم آدمهایی که میدون رو نگاه کنم.
ولی تهش با سرماخوردگی باید بریم زیر پتو.
یهویی.
من امروز فقط ظرفها رو شستم
و توی دنیای بازی ویدیویی چند تا هیالو کشتم.
ولی ته دلم میگه یک جای کار میلنگه.
احتمالا نهلیسمام دوباره ویار کرده.
من امروز فقط ظرفها رو شستم
و توی دنیای بازی ویدیویی چند تا هیالو کشتم.
ولی ته دلم میگه یک جای کار میلنگه.
احتمالا نهلیسمام دوباره ویار کرده.
شب سکوت و نورهای ریز و درشتی که میرسن به چشمت ولی هنوز تاریکه، همه دست به دست هم میدن تا یک سمفونی از تخیل و تاریکی و تلق تلق شوفاژ بسازن.
انتهای تخیل من یک خیال جنسی مشوشه که با ترکیبی از رویای افتخار و مشهور شدن ترکیب شده.
صبح البته ظرفهای نشسته توی سینک حقیقت مطلق زندگی ان.
شب سکوت و نورهای ریز و درشتی که میرسن به چشمت ولی هنوز تاریکه، همه دست به دست هم میدن تا یک سمفونی از تخیل و تاریکی و تلق تلق شوفاژ بسازن.
انتهای تخیل من یک خیال جنسی مشوشه که با ترکیبی از رویای افتخار و مشهور شدن ترکیب شده.
صبح البته ظرفهای نشسته توی سینک حقیقت مطلق زندگی ان.
میپری سر جمله بعدی و میخای بحث رو عوض کنی.
ولی نمیکنی.
شایدم نمیتونی.
همه دارن به صورتی معذبکننده همیشه حرف میزنن.
تو توی دلت رخت میشورن.
و دلت سیگار میخواد
میپری سر جمله بعدی و میخای بحث رو عوض کنی.
ولی نمیکنی.
شایدم نمیتونی.
همه دارن به صورتی معذبکننده همیشه حرف میزنن.
تو توی دلت رخت میشورن.
و دلت سیگار میخواد
بعد البته اینقدر هم صحنه دراماتیک نیست. من خیرهام به شوفاژ که کی صدای تلق تلق میده.
امروز خواب موندم. مرخصی اجباری گرفتم ۲ ساعت دیرتر رسیدن رو.
چون دیشب دقیقا مثل امشب لنگٓ همین سکوت مازوخیستی بودم.
بعد البته اینقدر هم صحنه دراماتیک نیست. من خیرهام به شوفاژ که کی صدای تلق تلق میده.
امروز خواب موندم. مرخصی اجباری گرفتم ۲ ساعت دیرتر رسیدن رو.
چون دیشب دقیقا مثل امشب لنگٓ همین سکوت مازوخیستی بودم.
من پول تراپی ندارم به جون خودت :))
من پول تراپی ندارم به جون خودت :))