شراب خانوم
mrswine12.bsky.social
شراب خانوم
@mrswine12.bsky.social
Reposted by شراب خانوم
December 4, 2025 at 11:52 AM
برای اینکه یه وقت خدای نکرده فکر نکنین ما بدون آش موندیم.
December 1, 2025 at 10:40 PM
خب تعطیلاتمون تموم شد و فردا باید برم سر کار. لای دفتر کتابامو باز نکردم که درس بخونم برای امتحانی که تا یک ماه دیگه میخوام بدم. از دیروز هم کمردرد گرفتم که چه عجیب. هوا هم سرد شده. آبگوشت بپزم یا آش؟
November 30, 2025 at 3:20 PM
دیروز یه مهمون امریکایی هم داشتن. این خیلی به وجد اومده بود که دوست ما تمام جزییات تنکس‌گیوینگ رو رعایت کرده بود. کلی تشکر کرد و گفت لازم نبود انقد خودتو به زحمت بندازی. بابا مرد، ماها بنده‌ی شکمیم. اصلا ربطی به تو و تنکس‌گیوینگ و اینا نداره. غذا تموم‌نشده داشتیم در مورد صبحانه‌ی روز بعد حرف میزدیم.
November 28, 2025 at 12:19 PM
اومدیم مهمونی تنکس‌گیوینگ خونه‌ی دوستم. من به عادت مالوف، بعد ناهار اومدم چرت بزنم. بقیه دارن غذاهارو جابجا میکنن. یکی هم اون وسط اسمم رو میگه و میپرسه که ایا ظرف دارم که برام غذا بذارن؟ همین خوشبختیهای کوچک ارزشمند.
November 27, 2025 at 11:15 PM
به مناسبت بازگشت شکوهمند فرزند ارشدم، قورمه‌سبزی پختم. نمیدونم چرا سبز قیری نمیشه رنگش؟
November 26, 2025 at 6:15 PM
شما هم اول صبح که پامیشید فکر میکنید که ایا شب قبل مشروب/شام/ سکس داشتید یا نه؟ و این که شام شب قبل چی بوده؟ یعنی راحت یادتون میاد؟
November 26, 2025 at 5:31 PM
دیروز از گودویل محله‌ی پولدارا یه جفت آگز خریدم. عکس گرفتم و برا ده نفر فرستادم صلاح مصلحت کردم که ایا می‌ارزه ببست دلار بدم این کفش رو بخرم یا نه. حتی تو صف از پشت سریم پرسیدم که گفت من نمیدونم. علی‌ایحال قبل از اینکه هیچکدوم از اون ده نفر جوابم رو بدن کفش رو خریدم. ایشالا زمستان سختی در پیش باشه.
November 26, 2025 at 3:21 AM
نظر شخصی من اینه که خوبی در این دنیا بیشتر از بدیه و ادم خوب هم از ادم بد بیشتره. ولی شر و پلیدی، تاثیر عمیق‌تری میذارن. در مورد نازلی که نوشته بودید غصه خوردید از بدجنسی مردم، این به ذهنم رسید. تعداد کامنتهای بد، از لایکها و حمایتها کمتره. ولی متاسفانه اثر بیشتری میگذارند.
November 25, 2025 at 5:14 AM
اینارو درست کردم. اون پایینی ‌هم مثلا قیمه نثار.
November 22, 2025 at 11:07 PM
اوردمش تو حیاط که خوردشون کنم که خونه بو نگیره. دودلم که ایا همه‌شو سرخ کنم یا حلوا رو بذارم تو فر؟
November 22, 2025 at 2:57 PM
بعضیام دیدم کشمش و چیزای دیگه سرخ میکنن کنار ماهی. اونم دوست دارم.
November 22, 2025 at 2:50 PM
بچا جون کنار ماهی سرخ شده چی درست کنم که غذا از خشکی دراد؟ دوست شیرازی‌مو با مامانش دعوت کردم خونمون. سبزی تازه ندارم برا قلیه. ولی شاید بتونم مواد حشو درست کنم.
November 22, 2025 at 2:50 PM
Reposted by شراب خانوم
And there you have it……
November 15, 2025 at 4:15 AM
یادم افتاد صد ساله نون پنیر نخوردم.
نمیدونم نون پنیر چای بخورم
یا شیرکاکائو داغ
November 22, 2025 at 4:01 AM
رفتم مصاحبه و برگشتم. دیگه هرچی خدا بخواد. بشه خوشحال میشم ولی نشه زیاد ناراحت نمیشم.
November 21, 2025 at 7:54 PM
نظرم اینه که برم ناهارمو بخورم. ناهاری که از سه‌شنبه مونده تو یخچال مدرسه چون هر روز به چیزی بوده اینجا که بخورم و غذای خوشمزه‌ام موند. شایدم بخورمش و اسهال شم و نرم اینترویو و کلا مسیر زندگیم تغییر کنه.
November 21, 2025 at 5:22 PM
این سریالها چرا انقدر ناجور میشن؟ مثلا all her fault چه شروع خوبی داشت. چه قشنگ مشکلات زنایی که کار میکنند و بچه‌ی کوچیک دارن رو نشون میداد. یه هو زد به طاق طویله و یه مشت چرت و پرت. چرا اخه؟
November 21, 2025 at 4:56 AM
بچا جون، اون کاره بود که اپلای کردم، خب؟ اینترویو گرفتم برا فردا ساعت یک. تقریبا به همه تو مدرسه‌ی خودمون گفتم. احساسات عجیبی رو تجربه میکنم. یکیش اینه که من شش ساله تو این پوزیشن هستم و میتونم تا بازنشستگی‌م همین باقی بمونم. ولی این توانایی در من هست به صورت بالقوه که جای دیگه‌ای یک معلم واقعی باشم.
November 21, 2025 at 1:38 AM
دیگه یواش یواش بریم که پرونده‌ی غذاهای امسال رو ببندیم. ناهار تنکس‌گیونگ مدرسه یا از هر دری سخنی.
November 20, 2025 at 7:37 PM
Reposted by شراب خانوم
Morning.
November 20, 2025 at 4:48 AM
از جیپیتی پرسیدم بعد شراب قرمز، ودکا بخورم چی میشه؟ گفت بستگی داره چقد بنوشی. اگه الردی تیپسی هستی نرو رو ودکا. واااع
November 16, 2025 at 10:10 PM
بهش گفتم امیدوارم همونقدر که باعث رنجم شدی، باعث رنجت شده باشم. (خرده‌جنایتهاس زناشوهری)
November 16, 2025 at 5:37 AM
برنامه‌ی امروزم لش کردن رو تک‌تک مبلهای خونه است.
November 15, 2025 at 5:13 PM
پناه برخدا. قیمه‌ام تموم شد و ازم رسپی پرسیدن.
برای مهمونی فردا شب قیمه درست کردم و زرشپلوبا مرغ هم به مدد مرغ پخته‌ی کاسکو. رنگ و رخ قیمه‌ام خوب نشده. به خودم یاداوری کردم که به کسی اشپز خوبی بودن بدهکار نیستم و مهم اینه که تلاشم رو کردم. من پایانی هستم به نگاه کلیشه‌ای زن کدبانو/آشپز. با قلبی مطمئن اومدم بخوابم. شاید قیمه هم تا فردا جا افتاد.
November 15, 2025 at 4:34 PM