اگه گربه داشتم حالم بهتر بود.

دلم میخواد دلم نخواد

شاید بهترین تصمیمی که میتونستم بگیرم همین بود. شاید باید خوشحال باشم از این بابت یا شایدم باید از غم این انتخاب خون گریه کنم. نمیدونم.

نمیدونم این انسان چیه که هرکار کنه با هرچند نفر آدم وقت بگذرونه باز تنهاست! تهش باید سرش رو بذاره رو زانوهای خودش و گریه کنه.

God knows how much strength I've had when I woke up, I could use it to burn the whole planet Earth just to make my dream come true.
It's scary how my situation affected my brain and how it shows off :)))

(تصویر شرت‌های رنگارنگ بر روی شوفاژ حموم که در طی یک روز و در فواصل زمانی مختلف با آب سرد شسته شدن)

یه کسشری هم این‌ وسط داره میرینه تو اعصابم که سعی در ایگنور ایگنور ایگنور

واقعا خوشحالم از اون دوره که عالم و آدم رو مقصر میکردم و غر میزدم همش گذر کردم. الان پذیرفتم اوکی مقصر بودن و گند زدن تو زندگیم منتها اجازه بیشتر گند زدن رو ندارن و دارم درستش میکنم. کل این افسار دست خودمه. میدونم فارغ از نتیجه دارم خوب تلاش میکنم و درجا نمیزنم.

امروز قلبمو بشکافن ازش غوقای ستارگان میزنه بیرون.

خدا از کنسلی کمتون نکنه🤲🏻

I wanted a different community but there is no communication here lol

always fascinates me when people genuinely don’t understand why I don’t want to hang with people who think I don’t deserve human rights

I should start to study again immediately, I don't want to experience the mistakes that I've made before but every stairs that I want to put my legs on has a one-meter height. 😭😭

I just want to lay on his chest and listen to his heartbeat.
First post and yes, it's all about him.