.فقط و فقط.😎
محو زیبایی گلها و چمن میگذرد
او به پرواز خوش و نغمه ی شاد
میدهد لشکر غمهای تو را هم بر باد
دل تو مامن شادی و نشاط است هنوز
حال برخیز و بر این بخت بدآهنگ بگوز!!!
#خوش_گوز
محو زیبایی گلها و چمن میگذرد
او به پرواز خوش و نغمه ی شاد
میدهد لشکر غمهای تو را هم بر باد
دل تو مامن شادی و نشاط است هنوز
حال برخیز و بر این بخت بدآهنگ بگوز!!!
#خوش_گوز
رایش چهارمه👌👌👌
رایش چهارمه👌👌👌
در یخچاله؟!😂
در یخچاله؟!😂
بوی آزادی دشت،
و بوی آن بوستان عشق،
و دخترک که میخندید!
در شادی پایان رنج،
و آغاز بهار دسترنج!
و خورشید،
به زیبایی غنچه ها
سروها و ماهیها؛
لبخند زد.
آسمان آرام گرفت؛
و شنزار نمناک،
آرامتر؛
👇
بوی آزادی دشت،
و بوی آن بوستان عشق،
و دخترک که میخندید!
در شادی پایان رنج،
و آغاز بهار دسترنج!
و خورشید،
به زیبایی غنچه ها
سروها و ماهیها؛
لبخند زد.
آسمان آرام گرفت؛
و شنزار نمناک،
آرامتر؛
👇
چشمها را بست؛
و باغبان وجودش،
با چشم دل،
یکی یکی غنچه ها را خنداند!
آسمان اما،
به حمله ی ابرها،
خورشید را کنار زد!
غرش رعد، شنزار را لرزاند!
اینبار باران،
آبی حوض خیال او را
سیراب کرد!
و رقص ماهیان گلرنگ
زیر رگبار باران،
وه که چه زیبا بود!
👇
چشمها را بست؛
و باغبان وجودش،
با چشم دل،
یکی یکی غنچه ها را خنداند!
آسمان اما،
به حمله ی ابرها،
خورشید را کنار زد!
غرش رعد، شنزار را لرزاند!
اینبار باران،
آبی حوض خیال او را
سیراب کرد!
و رقص ماهیان گلرنگ
زیر رگبار باران،
وه که چه زیبا بود!
👇
سوی آسمان آبی،
گردباد،
به گرد بوستان نقشها،
میگردید!
در خیال دخترک اما،
بلبلی، شاخ گلی گلرنگ،
بر منقار داشت!
توفان شن، نسیمی بود
که سروهای خمیده را
زیر دستانش،
نوازش میکرد!
👇
سوی آسمان آبی،
گردباد،
به گرد بوستان نقشها،
میگردید!
در خیال دخترک اما،
بلبلی، شاخ گلی گلرنگ،
بر منقار داشت!
توفان شن، نسیمی بود
که سروهای خمیده را
زیر دستانش،
نوازش میکرد!
👇
با رقص رنگهای قالی،
همراه میشدند؛
رقص شنها،
این شکوه گمنام،
آرام، آرام، اوج میگرفت!
دایره های شن،
تانگوی عشق را،
با آهنگ انگشتان او،
تند و تند و تندتر کردند!
👇
با رقص رنگهای قالی،
همراه میشدند؛
رقص شنها،
این شکوه گمنام،
آرام، آرام، اوج میگرفت!
دایره های شن،
تانگوی عشق را،
با آهنگ انگشتان او،
تند و تند و تندتر کردند!
👇