لبخند زدم :))
به شبی فکر کردم که همه چیز درونم فرو ریخت و صبحی که از لابه لای ویرانه ها برخاستم
آن شب مُردم....
و فردایش باز هم زندگی کردم.
بعد در جواب "جانم" گفتنش بگی "کوفت" .
بعد در جواب "جانم" گفتنش بگی "کوفت" .
حضورشون حکم دوپامین داره .
حضورشون حکم دوپامین داره .
با نون تو دست برگشته میگه مامان رفتم روز مادر واست اسپری بگیرم چقد گرووون بووود پولم نرسید بخرم
خب کارت مامانتو برمیداشتی جان دل ♥️😂
با نون تو دست برگشته میگه مامان رفتم روز مادر واست اسپری بگیرم چقد گرووون بووود پولم نرسید بخرم
خب کارت مامانتو برمیداشتی جان دل ♥️😂
اومدن بیدارم کردن چت شده ؟
من : 🤷🏻♀️
اومدن بیدارم کردن چت شده ؟
من : 🤷🏻♀️
وگرنه منو چه به این اداها🤷🏻♀️
وگرنه منو چه به این اداها🤷🏻♀️
@itspishii.bsky.social
@itspishii.bsky.social
@nedaak.bsky.social
@nedaak.bsky.social
فهمیدم اون آغوش گرمش موقع برگشتنم از میزان علاقه ش در یک نگاه بوده 😎
فهمیدم اون آغوش گرمش موقع برگشتنم از میزان علاقه ش در یک نگاه بوده 😎
چیزی که تعریف میکنه آخرش تو فکر میبرتت که پایانش چی شد. چونکه خودش پایان داستانش یادش نمیمونه
چیزی که تعریف میکنه آخرش تو فکر میبرتت که پایانش چی شد. چونکه خودش پایان داستانش یادش نمیمونه
یه رفیقی داشتم نمونه ی کامل اوس غلام ، ادامه شعر و ضرب المثل هاشو من میگفتم
دیگه خودش میخندید میگفت تو درستشو بگو
یه رفیقی داشتم نمونه ی کامل اوس غلام ، ادامه شعر و ضرب المثل هاشو من میگفتم
دیگه خودش میخندید میگفت تو درستشو بگو
آرزو میکنم این ورق جدید از زندگیت پر باشه از چیزهای که آرزوشو داشتی و داری ،لحظه هایی که لبخندت از ته دل باشه و روزهایی که آخر شب بگی آخیییش امروز چه روزخوب و قشنگی بود.
@majidov93.bsky.social
ولی این تبریکا اول حق شایان بود بعد خودت، برا جبران چندروز قبل😂
آرزو میکنم این ورق جدید از زندگیت پر باشه از چیزهای که آرزوشو داشتی و داری ،لحظه هایی که لبخندت از ته دل باشه و روزهایی که آخر شب بگی آخیییش امروز چه روزخوب و قشنگی بود.
@majidov93.bsky.social
ولی این تبریکا اول حق شایان بود بعد خودت، برا جبران چندروز قبل😂
میخواد بواسیرشونو با دندون بکشه
یزید زمانه تان را بشناسید
میخواد بواسیرشونو با دندون بکشه
یزید زمانه تان را بشناسید
کنار شعله گاز وایستاده بودم یاد حرف یکی از دوستان افتادم که بهم گفت: از دستات خوشم میاد دست و انگشتان ظریفی داری .نگاه به یه دستم کردم گفتم آره تا حالا بهش دقت نکرده بودم
همون لحظه همون دستم سوخت، برگشتم تو اتاق انگشت همون دستم خورد لبه تختخواب ناخنم از ته شکست
کنار شعله گاز وایستاده بودم یاد حرف یکی از دوستان افتادم که بهم گفت: از دستات خوشم میاد دست و انگشتان ظریفی داری .نگاه به یه دستم کردم گفتم آره تا حالا بهش دقت نکرده بودم
همون لحظه همون دستم سوخت، برگشتم تو اتاق انگشت همون دستم خورد لبه تختخواب ناخنم از ته شکست
اون سنجاب تو عصر یخبندان
من سقف کاهگلی لرزان
بازی کنیم این ژانر رو؟
من خرمشهر سال ۱۳۶۸
اون سنجاب تو عصر یخبندان
هر شب در رهگذارت
ماندم چشم انتظارت
شاید یک شب بیایی.....
هر شب در رهگذارت
ماندم چشم انتظارت
شاید یک شب بیایی.....