لبخند زدم :))
به شبی فکر کردم که همه چیز درونم فرو ریخت و صبحی که از لابه لای ویرانه ها برخاستم
آن شب مُردم....
و فردایش باز هم زندگی کردم.
كتابِ شرط بندي اثر آنتوان چخوف رو بخونيد. حتما بخونيد. واجبه بخونيد. اين كتاب باعث ميشه بدونيد چرا انسان زندگي رو به هر نحوي به مرگ ترجيه ميده
كتابِ شرط بندي اثر آنتوان چخوف رو بخونيد. حتما بخونيد. واجبه بخونيد. اين كتاب باعث ميشه بدونيد چرا انسان زندگي رو به هر نحوي به مرگ ترجيه ميده
مادر یعنی همه چیز
پدر یعنی ستون خونه
خانواده یعنی پناهگاه امن
مادر یعنی همه چیز
پدر یعنی ستون خونه
خانواده یعنی پناهگاه امن
آنچه را میخواستم بی خونِ دل حاصل شده ؟
در دلم جایی برای دردهای تازه نیست
عذر میخواهم خدا ظرفیتم کامل شده
محسن حیدری
آنچه را میخواستم بی خونِ دل حاصل شده ؟
در دلم جایی برای دردهای تازه نیست
عذر میخواهم خدا ظرفیتم کامل شده
محسن حیدری
خلاصه اینکه هرچی از گرما حمایت کردم با ابراز پشیمانی حرفمو پس میگیرم 🤧
خلاصه اینکه هرچی از گرما حمایت کردم با ابراز پشیمانی حرفمو پس میگیرم 🤧
راه چاه نشان ندهید
برای انقلاب اسم انتخاب نکنید
شروع به تشکیل حزب و دولت نکنید
شما به عنوان بانی از بین برنده مشروطیت و روی کاراومدن دیکتاتوری توی ایران فقط بشینید،تماشا کنید و...نخورید!
راه چاه نشان ندهید
برای انقلاب اسم انتخاب نکنید
شروع به تشکیل حزب و دولت نکنید
شما به عنوان بانی از بین برنده مشروطیت و روی کاراومدن دیکتاتوری توی ایران فقط بشینید،تماشا کنید و...نخورید!
هرکی داشت از قدیم داشته
هرکی داشت از قدیم داشته
الان یک تومن شده ۷ دلار
دوزخی پُر ز بلایا و عذابش کردند..
دوزخی پُر ز بلایا و عذابش کردند..
زیرا چیزهایی وجود دارد که کلمات نمیتوانند از عهده آنها برآیند.
زیرا چیزهایی وجود دارد که کلمات نمیتوانند از عهده آنها برآیند.
صبح که پا میشدم در صد سال آینده بودم حالا اون دنیا یا هرجا
صبح که پا میشدم در صد سال آینده بودم حالا اون دنیا یا هرجا
آه چه رویاهای کوچک و دست نیافتنیی ....
آه چه رویاهای کوچک و دست نیافتنیی ....
من الان ۴ ماه میشه که از دوست و فامیل مخفی شدم و به همه گفتم تو مسافرتم تا نزدیک به یک سال .
من الان ۴ ماه میشه که از دوست و فامیل مخفی شدم و به همه گفتم تو مسافرتم تا نزدیک به یک سال .
ایناش مهم نبود برام، حس اون لحظه که یه موجود قشنگ و کوچولو نشسته رو پام تو بغلم، حس محشری بود🍀
حسش هم قشنگ بود هم تلخ.
منم یه زمانی چقدر دوست داشتم مامان باشم.
#اعتراف
ایناش مهم نبود برام، حس اون لحظه که یه موجود قشنگ و کوچولو نشسته رو پام تو بغلم، حس محشری بود🍀
حسش هم قشنگ بود هم تلخ.
منم یه زمانی چقدر دوست داشتم مامان باشم.
#اعتراف