banner
noneishere.bsky.social
@noneishere.bsky.social
وقتی میایی که دیر شده
نمونده در من نفسی
November 30, 2025 at 4:47 PM
دیدی ای تنها امیدم
آنچه که گفتی شنیدم
با خیال خاطر تو
از همه کَس دل بریدم
October 20, 2025 at 2:04 AM
ای آشنا
لکه‌های آفتابی
در صدایت خانه دارد
از دهانت یاس میروید
حرفهایت سایه دارد
October 4, 2025 at 10:37 PM
بیا به جنگ تن به تن …
October 4, 2025 at 4:44 PM
Reposted
‏حالا یه وقتایی هم از کوتهی ما نیست که دیوار بلند است.
‏دیوار واقعا بلنده.
November 2, 2024 at 3:32 PM
امروز صبح از درد بیدار شدم دیدم پریود تصمیم گرفته ۴ روز زودتر بیاد که کل برنامه‌هام رو خراب کنه. سپس دیدم هوا ۴ درجه بالای صفره و ازقضااااا منم باید برم افیس 💔
October 2, 2025 at 1:03 PM
اینکه میگن راه رفتنی رو باید رفت، درست. ولی از کجا آدم میدونه اون راه، رفتنیه؟ شاید به نظر رفتنی برسه و واقعا نباشه، راه رفتنیِ سراب‌طور باشه؟
September 30, 2025 at 9:13 PM
از هر چیزی که شبیه کلیشه است یا برای همه است پس بقیه هم باید اونجوری باشن، بیزار بودم از اول و هستم تا ابد. پدرم میگه از بچگی همین بودی.
چقدر خوشحالم امن‌ترین آدم‌های زندگیم از همون اول این قسمت من رو دیدن و بغلش کردن و حتی بهم بال و پر هم دادن.
ولی خب دنیا خیلی بی‌رحمه وقتی شکل بقیه فکر نمی‌کنی ..
September 30, 2025 at 12:14 PM
Reposted
ور تحمل نکنم جور زمان را چه کنم؟
#سعدی
September 27, 2025 at 8:28 PM
صبح‌های مضطرب، بدترین صبحه برای شروع روز.
September 30, 2025 at 11:36 AM
نفسم رهاشو گم کرده تو سینه
September 23, 2025 at 2:22 PM
صبح‌های خنک این موقع سپتامبر که کار از تخت بیرون اومدن رو هزار برابر سخت‌تر می‌کنه رو دوست دارم. جدال بین گربه بودن و انسان بودن. گربه‌ای که دلش میخواد غلت بزنه، ناز بشه، نوازش بشه. انسانی که باید پاشه و بره دنبال انسان‌بازی تا بوق سگ.
September 15, 2025 at 11:07 AM
از روابطی که توش هر لحظه، همه جا، همه جور حساب‌ کتاب باشه بیزارم. چه کاری، خانوادگی، عشقی .
اه چقدر همه چیز رو سخت می‌کنن آدم‌ها.
September 14, 2025 at 1:24 PM
Remind yourself that not everyone you hope to be your friend is truly a friend. They are neither friends nor enemies—just acquaintances, almost strangers. You’re simply individuals who occasionally cross paths and sometimes invite each other to hang out.
February 18, 2025 at 4:59 PM
گاهی اوقات به خودم میگم نونت کم بود آبت کم بود؟
نمیدونم حتما بود دیگه.
هر چی بود و هست که پیرم کرده.
February 5, 2025 at 4:45 PM
نیست
دور از دست‌های من، حس جاری شدن
من از فکر به تکرار بودن‌های من
از فکر به روزهای سرد
نمی‌ایستم
نمی‌ایستم

عکس احتمالا از
Masao Yamamoto

music.apple.com/us/album/nem...
January 16, 2025 at 6:06 PM
من معتقدم همه‌چیز به شعر ختم می‌شود. منظور شعرِ کلام یا شعر در کلام نیست. بلکه همان هستی که در همه‌ی چیزها جریان دارد. من به شعری معتقدم که هستی شعر در آن از حد نمود و نشانه بگذرد و موجودیت پیدا کند. (هرچند کم و جزئی) یعنی شعر بشود خود شعر نه نمودی از شعر یا شبیه به آن.
کوروش کرم‌پور
January 12, 2025 at 7:02 PM
دیدی ای تنها امیدم
آنچه که گفتی شنیدم
با خیال خاطر تو
از همه کس دل بریدم
دیدی ای آرام جانم
تا کنون وصلت ندیدم
گر به من مهری نداری
می‌دهی از چه نویدم؟
January 11, 2025 at 7:35 PM
مردی امشب جاییه.
ویسکی موردعلاقه‌ام رو ریختم. امشب با یخ.
چندتا ابی خوند. الان معین میخونه، میگه بگو که کسی گل نفرستد به خانه‌ی من که عطر یاد تو پر کرده آشیته‌ی منبا صدای بلند توی خونه پخش میشه.
منم کمی مست، سر خوش
به‌به
January 10, 2025 at 11:51 PM
یکی از کتاب‌هایی که گفتم از ایران برام آوردن،«در جبهه‌ی غرب خبری نیست»ه.
۲علت هم داشت انتخابش.
خیلی‌ها طرفدار جنگ برای ایران بودن و هستن که برای من عجیبه. و یکی هم خوندن یکی از داستان‌های همینگوی بود در مورد یه سربازی که از جنگ برگشته بود شهرشون و چقدر اون آدم قبلی نبود …
کتاب روان و قشنگیه
January 9, 2025 at 3:14 PM
Reposted
وقتی میگم دوستت دارم، یعنی «تو»ی خوشحال سرحال همراه، برام با «تو»ی غمگین سوگوار ترسیده فرقی نداره. یعنی دوستت دارم وقتی عصبانی‌ای و باهام دعوا می‌کنی، وقتی ترسات سواری میگیرن ازت و منو از خودت میرونی. من صبر میکنم حالت خوب بشه.
January 3, 2025 at 7:50 AM
Reposted

قانع به خیالی ز تـو

#حافظ
January 3, 2025 at 3:06 PM
برای یک ژانویه ۱۳-۱۴ نفر رو دعوت کردم دور هم باشیم. گفتن پس بدون زرق و برق. منم گفتم باشه. اونام گفتن پیتزا بگیریم و اینها.
ولی تو مغزم هنوز راحت نیستم مهمون دعوت کنم شام پیتزا از بیرون بگیرم🫠
این چه امتحان الهی بود اول سالی 🥲
تازه یه مهمون هم که رودرواسی داریم بار اولشه میاد🫠
December 30, 2024 at 2:45 PM
تایم‌لاین اینجا هم که پر است از گربه😁
December 30, 2024 at 1:59 PM
فرانک (۷۲ ساله-همسایه) گفت ۳ ژانویه وقت دکتر داره.
به پیشنهاد من قرار شد بیاد خونه‌ی ما چون قرار مجازیه و بلد نیست.
عکس یک زنجیر صلیب طلا رو روی ف‌ب ‌مارکت نشونم داد. قرار شد وقتی اومد با کارت خودش پول رو به فروشنده انتقال بدم.
یک کرم هم باید از آمازون بخرم براش چونکه نمیدونست آمازون چیست و حتی چگونه.
December 29, 2024 at 11:30 PM