☾︎ مه ناز
banner
mahnaz1010.bsky.social
☾︎ مه ناز
@mahnaz1010.bsky.social
آن چه یافت می‌نَشوَد، آنم آرزوست
October 1, 2025 at 4:49 PM
من آن بیدم که با هر بار با دیدار تو میلرزم…
September 8, 2025 at 1:35 PM
Reposted by ☾︎ مه ناز
@mahnaz1010.bsky.social

اینجا نیستید.
September 8, 2025 at 7:04 AM
تا در طلب گوهر کانی، کانی
تا در هوس لقمه‌ی نانی، نانی
این نکته رمز اگر بدانی، دانی:
هر چیز که در جُستن آنی، آنی
July 24, 2025 at 10:04 PM
دل اگر خانه‌ی دلبر شود، گل‌خانه‌ست…
July 20, 2025 at 9:08 PM
تو قلبم جایی بود واسش
دادمش… فرش کرد!
الان هر کی رد می‌شه،
یه لگد هم به دل من می‌زنه :((
July 16, 2025 at 1:30 PM
تنهایی…
مثل چای سردِ تلخ،
نه داغی‌اش می‌چسبد،
نه شیرینی در کار است.
نه کسی تعارفش می‌کند،
نه دلی می‌خواهد تمامش کند…
July 15, 2025 at 7:20 PM
نه باد را کاری‌ست با برگ افتاده،
نه ابر را اندوهی‌ست از خشکی خاک…
July 12, 2025 at 5:54 PM
گاهی جهان آن‌قدر شلوغ می‌شود
که کسی فرصت نگاه به چشمانت را ندارد…
کسی نمی‌فهمد لبخندت
پشت خودش هزار قصه‌ی ناگفته دارد.

اما من، همان دلِ پنهان در درونت،
می‌دانم…
می‌دانم چقدر دلت خواسته
فقط یکی، نه از روی عادت یا از سر گذار،
بلکه با دل، بپرسد:
«خوبی؟»
July 11, 2025 at 9:01 AM
نه خواب به چشمِ خسته مهمان شد،
نه روزنه‌ای گشود تقدیر ما را.
July 8, 2025 at 9:03 PM
من دلم می‌خواهد
خانه‌ای داشته باشم پر دوست،
کنج هر دیوارش
دوستانم بنشینند آرام،
گل بگویند، بخندند
و نه در حسرت یکدیگر باشند
July 4, 2025 at 11:57 AM
دل من دیر زمانی‌ست که می‌پندارد
دوستی، پاک‌تر از عشق، اگر پیدا شد
May 24, 2025 at 12:06 PM
خانه ی روح کجاست؟
خانه‌ی روح، جایی‌ست که دل در آرامش است.
نه روی نقشه‌ایست، نه در آدرس کوچه و خیابان...

خانه‌ی روح، نگاه کسی‌ست که تو را می‌فهمد،
صدایی‌ست که میان شلوغی دنیا، آرامت می‌کند،
و آغوشی‌ست که بی‌قید و شرط، پناهت می‌شود.
May 15, 2025 at 6:41 PM
به هوای تو نفس می‌کشم ای جانِ جهان،
زنده‌ام با تو و این عشقِ پنهانِ نهان...
May 13, 2025 at 6:20 AM
گفت عشق
و من به تمام پروانه ها لبخند زدم
ولی
او نماند
شب سایه اش را از پنجره ی دل برد
ماندم
با چراغی خاموش
میان واژه هایی که نوشتم
و او هیچ وقت نخواند
کاغذها پیر شدن
و جوهر دلم خشکید
May 7, 2025 at 7:17 AM
زِ نامت شعر ساختم، ولی هر بیت، دردی‌ست،
که هر مصرع درونش زخمِ یک عمرِ نبردی‌ست.
قلم خون شد به دستم، گریه شد معنای دفتر،
دلِ بی‌کس چه دارد؟ جز غزل‌هایی که سردی‌ست...
May 5, 2025 at 9:13 AM
زندگی زیباست
ولی باور نکن،
که پشت لبخندهایش
زخم های ست،
که با هیچ آفتابی نمی خشکند
شب ها را،
با لالاییِ دروغ
به خواب می برد،
و صبح ها دستت را
با وعده های پوچ،
در دلتنگی رها میکند...
May 4, 2025 at 4:51 AM
گاهی با سنگ درد دل می کنم
با پرندها دلتنگ می شوم
به آسمان تکیه می کنم
به زلال رودخانه می گریم
با شب از رازها می گویم
ماه را بغل می کنم
با خورشید از اندوه ها گله
اما همیشه از انسان هراس دارم
آنجا که دل میبندی می شود تکیه گاهت
پناه غصه و گریه هایت، ناگهان می رود
تو میمانی و یک قلبِ هزاران پاره
April 30, 2025 at 8:09 AM
تازه دیدم که دل دارم بستمش
راه دیدم نرفته بود رفتمش ...
April 28, 2025 at 8:11 AM
‏عشق یعنی در میان صد هزاران مثنوی
بوی یک تک بیت ناگه مست و مدهوشت کند...
April 26, 2025 at 7:50 AM
زندگی شوق رسیدن به همان
فردایی است، که نخواهد آمد
می دونی زندگی یه اتفاق چند وجهیه،
مادیات کافی نیست،
عواطف کافی نیست،
کار کافی نیست،
روابط کافی نیست،
همه اینا کنار هم معنا پیدا می‌کنه؛
معنای زندگی🍃
April 24, 2025 at 7:34 AM
اگر از دل بگویم سرد و خالیست
هوای روح و جانم بی قراریست
April 23, 2025 at 6:44 AM
هرکجا کردم محبت
غرق محنت شد دلم

یا من این حکمت ندانم
یا محبت باب نیست!
April 22, 2025 at 8:57 AM
گر تن بدهی، دل ندهی کار خراب است
چون خوردن نوشابه که در جام شراب است

گر دل بدهی، تن ندهی باز خراب است
این بار نه جام است و نه نوشابه. سراب است

دریا بشوی چون به دلت شور عبور است
نوشیدن یک جرعه ز جام تو عذاب است

باران بشوی چون که تنت بر همه جاریست
کی تشنه شود سیر. فقط نام تو آب است
April 21, 2025 at 7:28 AM
یار ما رفت گوییا جان رفت
جان چه قدرش بود که جانان رفت

عمر ما بود رفت چه توان کرد
در پی عمر رفته نتوان رفت

هر که با ما دمی نشد همدم
دم آخر که شد پریشان رفت
April 20, 2025 at 7:30 AM