jaleta.bsky.social
@jaleta.bsky.social
روز اول فروردین باید رفت بیرون. نمی‌فهمم چرا چسبیده‌م به تخت خواب. پاشو زن. این هوا و این خلوتی و تمیزی مال همین امروزه.
March 21, 2025 at 11:03 AM
Reposted
دوستان اگه حوصله دارید یه مقدار هم به منم بدید.
March 13, 2025 at 10:09 AM
«آیا در این دیار کسی هست که هنوز
از آشنا شدن
با چهره فناشده خویش
وحشت نداشته باشد؟»
March 13, 2025 at 1:02 PM
از این‌جا خوشم می‌آید. به قدری ساکت و خلوت که انگار توی همان حمام تنهایی حرف می‌زنی و دیوارهای گه‌گرفته چرک صدات را برمی‌گردانند به خودت. پارادوکس همیشگی مخاطب خود بودن.
March 13, 2025 at 1:01 PM
روزهای خالی و سردی است. کوچکترین شوق سال نو نه در خودم می‌بینم نه در دیگران. تهران شبیه گلوله درهم‌گوریده کثافات راه‌آب حمامی چرک است که شاش و خلط و چرک و پشم و پیل همه را، همه‌مان را در خودش جمع کرده، همراه با اسانس توت‌فرنگی شامپو بدن نامرغوب.
به پایان می‌رسد؟ به پایان می‌رسد؟ به پایان می‌رسد؟
March 13, 2025 at 1:00 PM
نظر نامحبوب: کسی که سگ‌های کوچک دستکاری‌شده (انواع و اقسامش) یا گربه دستکاری‌شده پرشین بی‌دماغ و صورت‌تخت رو «زیبا» می‌دونه و غیرطبیعی بودن چهره و اندامشون بهش احساس ناراحتی نمی‌ده، زیبایی‌شناسیش همون زیبایی‌شناسی بیمار پلنگ تزریقی عملی اکستریمه و احتمالن نگاهش هم نگاه غیرانسانیه چون رنج‌شون رو نادیده می‌گیره.
February 15, 2025 at 6:48 AM
Reposted
این روزها خیلی یاد اون باور فرناندو پسوآ می‌افتم که One must be as radical as the reality itself.
February 13, 2025 at 10:43 AM
خیلی (خیلی) طرفدار این ایده‌ام که وقتی برای تغییر اقدام نمی‌کنیم، درواقع داریم مدام شرایطی را که درش هستیم انتخاب می‌کنیم.
مشکل این‌جاست که در این معادله خودم دارم هرروز شرایط تخمی‌م را انتخاب می‌کنم، و مجبورم فکری به حال زندگی‌م بکنم.
نیازمند تغییر دیدگاه، رویکرد، تلقی.
February 12, 2025 at 6:16 PM
وقتی بعد چندروز خانه نبودن می‌آیم خانه اولین احساسی که پیدا می‌کنم احساس ریدن است. محصول جنس ویژه و منحصربه‌فردی از آسودگی که در هیچ نقطه دیگر یافت نمی‌شود. به معنی «مستراح» فکر می‌کنم. «محل راحتی و آسایش».
February 12, 2025 at 6:10 PM
از کسایی که چندپهلو حرف می‌زنن و از این طریق دستکاری روانیت می‌کنن می‌ترسم، حالا در هر کانتکستی، رابطه عاطفی و دوستی و کاری و غیره. اینجور مواقع هرچند تشخیص می‌دم مکانیزمه رو ولی معمولن مغلوب می‌شم. تمرین مرزگذاری و شفافیت تنها چیزیه که ما رو از این‌جور احمق‌ فرض شدن‌ها نجات می‌ده، و در سوءاستفاده رو می‌بنده.
February 12, 2025 at 9:08 AM
چرا یاد نمی‌گیرم شرمنده کردن فقط برای کسی جواب می‌ده که یه حداقل شعوری داشته باشه. وگرنه اونی که بیشعوره رو اگر بخوای شرمنده‌ش کنی فکر می‌کنه داری معذرت می‌خوای ازش.
February 12, 2025 at 9:03 AM
بله شاید هم اینجا نجات‌دهنده باشد. اینقدر حرف‌های نگفته و مدفون توی گلو‌م را بنویسم تا خالی شوم. در احاطه دوست و دشمن. ناشناس ولی آشنا.
February 10, 2025 at 11:38 AM