یادآوری یک قطعهی کوتاه...
April 22, 2025 at 8:23 AM
یادآوری یک قطعهی کوتاه...
جای ما به قاصدکها، پاییزخبرکن هم میگن...
پاییزخبرکنها همیشه از بهار
خبرِ پاییز رو میدن
پاییزخبرکنها همیشه از بهار
خبرِ پاییز رو میدن
April 6, 2025 at 10:59 AM
جای ما به قاصدکها، پاییزخبرکن هم میگن...
پاییزخبرکنها همیشه از بهار
خبرِ پاییز رو میدن
پاییزخبرکنها همیشه از بهار
خبرِ پاییز رو میدن
این آسمون آبی بهم نشون نمیده که چه کسی فالوم کرده، عجب!
March 6, 2025 at 7:52 AM
این آسمون آبی بهم نشون نمیده که چه کسی فالوم کرده، عجب!
یادآوری از یک قطعهی تقریبا قدیمی:
March 4, 2025 at 6:25 PM
یادآوری از یک قطعهی تقریبا قدیمی:
سرودهای از آلخاندرا پیسارنیک
از «اشعار فرانسوی»،
[تصویری از شاعر، نسخهی دستنویس این قطعه، به همراه ترجمه فارسی شعر در کانال تلگرام]
t.me/demonkratia/...
از «اشعار فرانسوی»،
[تصویری از شاعر، نسخهی دستنویس این قطعه، به همراه ترجمه فارسی شعر در کانال تلگرام]
t.me/demonkratia/...
DEMOnCRACY
سرودهای از آلخاندرا پیسارنیک
از «اشعار فرانسوی»،
[تصویری از شاعر، و نسخهی دستنویس این قطعه، به همراه ترجمه فارسی.] #پیسارنیک
ت:ع.س.
@demonkratia
t.me
February 28, 2025 at 8:20 AM
سرودهای از آلخاندرا پیسارنیک
از «اشعار فرانسوی»،
[تصویری از شاعر، نسخهی دستنویس این قطعه، به همراه ترجمه فارسی شعر در کانال تلگرام]
t.me/demonkratia/...
از «اشعار فرانسوی»،
[تصویری از شاعر، نسخهی دستنویس این قطعه، به همراه ترجمه فارسی شعر در کانال تلگرام]
t.me/demonkratia/...
«زیرا تنها سر آن دارم که نیستیام را بشناسم.»
-پاسکال
-پاسکال
February 27, 2025 at 4:00 PM
«زیرا تنها سر آن دارم که نیستیام را بشناسم.»
-پاسکال
-پاسکال
اول که با پ درباره این کتاب حرف میزدیم اجتماعی نامعهود رو بین خودمون نقطه فهم قرار دادیم. بعدتر وقتی اجتماع رو از دیگر سو زیستیم، دیدیم، در واقع این اجتماعیه که بهت وعده داده نشده، مگر اینکه وعدهش خودت باشی، یعنی بسازیش، و بعد هم نتونی اقرار و اعترافش کنی: این شکل کمونیسم.
February 25, 2025 at 5:49 PM
اول که با پ درباره این کتاب حرف میزدیم اجتماعی نامعهود رو بین خودمون نقطه فهم قرار دادیم. بعدتر وقتی اجتماع رو از دیگر سو زیستیم، دیدیم، در واقع این اجتماعیه که بهت وعده داده نشده، مگر اینکه وعدهش خودت باشی، یعنی بسازیش، و بعد هم نتونی اقرار و اعترافش کنی: این شکل کمونیسم.
بذارید چشمهام رو ببندم و جملهای از غیب بگم:
«اولین منتخب دموکراسی ایرانی آزاد، یک زنه!»
«اولین منتخب دموکراسی ایرانی آزاد، یک زنه!»
February 21, 2025 at 9:15 AM
بذارید چشمهام رو ببندم و جملهای از غیب بگم:
«اولین منتخب دموکراسی ایرانی آزاد، یک زنه!»
«اولین منتخب دموکراسی ایرانی آزاد، یک زنه!»
یادآوری قطعهای کوتاه که حدودا دو سال پیش نوشته بودم:
«پروانهوار جهان را با دستهایت مزهمزه کردهای
نقش بستهای بر قلب آوندآوند درخت
حال بال گستران که
آفتاب در رگهای تو ریشه دارد. . .
هرجا که تو به پرواز درآیی،
روشنایی عادلانه قسمت میشود.»
«پروانهوار جهان را با دستهایت مزهمزه کردهای
نقش بستهای بر قلب آوندآوند درخت
حال بال گستران که
آفتاب در رگهای تو ریشه دارد. . .
هرجا که تو به پرواز درآیی،
روشنایی عادلانه قسمت میشود.»
February 19, 2025 at 3:33 PM
یادآوری قطعهای کوتاه که حدودا دو سال پیش نوشته بودم:
«پروانهوار جهان را با دستهایت مزهمزه کردهای
نقش بستهای بر قلب آوندآوند درخت
حال بال گستران که
آفتاب در رگهای تو ریشه دارد. . .
هرجا که تو به پرواز درآیی،
روشنایی عادلانه قسمت میشود.»
«پروانهوار جهان را با دستهایت مزهمزه کردهای
نقش بستهای بر قلب آوندآوند درخت
حال بال گستران که
آفتاب در رگهای تو ریشه دارد. . .
هرجا که تو به پرواز درآیی،
روشنایی عادلانه قسمت میشود.»
رفتم ارزونترین آرایشگاهی که میشناختم تا با قیمت کم و رضایت کامل اجازه بدم برینه تو موهام، ۱۵۰ برابر افزایش قیمت داشت :)
February 17, 2025 at 5:54 PM
رفتم ارزونترین آرایشگاهی که میشناختم تا با قیمت کم و رضایت کامل اجازه بدم برینه تو موهام، ۱۵۰ برابر افزایش قیمت داشت :)
دلم میخواد زن بگیرم ...
February 17, 2025 at 2:41 PM
دلم میخواد زن بگیرم ...
احساس میکنم از ماراتونی که احمقانه فرضش میکردم نتیجتا عقب افتادم، سعی دارم، نه: دوست دارم، یا فقط گاها فکر میکنم سر راهم یه کنکور دکتری هم بدم، متوجهی؟!
February 16, 2025 at 7:06 PM
احساس میکنم از ماراتونی که احمقانه فرضش میکردم نتیجتا عقب افتادم، سعی دارم، نه: دوست دارم، یا فقط گاها فکر میکنم سر راهم یه کنکور دکتری هم بدم، متوجهی؟!
ترجمهم از شعر «مغاک» بودلر رو گذاشتم و چند خط هم دربارهش نوشتم:
t.me/demonkratia/...
t.me/demonkratia/...
DEMOnCRACY
«مغاک»
شارل بودلر
پاسکال مغاک خود را داشت، با خود او حرکت میکرد.
ـ دریغا! همه مهلکه است، ـ عمل، آرزو، رویا،
کلام! و روی موی تنم که راست میایستد تمام
احساس میکنم بادِ ترس مدام میگذرد.
بالا، پایین...
t.me
February 14, 2025 at 7:53 PM
ترجمهم از شعر «مغاک» بودلر رو گذاشتم و چند خط هم دربارهش نوشتم:
t.me/demonkratia/...
t.me/demonkratia/...
نظرم اینه از شهر ایکس اومدیم یه شهرک حاشیهای به اسم آسمان آبی و تو بلوک فارسیش یه سوییت یا یه آپارتمون گرفتیم..
February 14, 2025 at 10:42 AM
نظرم اینه از شهر ایکس اومدیم یه شهرک حاشیهای به اسم آسمان آبی و تو بلوک فارسیش یه سوییت یا یه آپارتمون گرفتیم..
چون فسرده و غمگون و خمود و مجروح بودم زدم بیرون از خودم، از خونه. یه بطر الکل بزرگ خریدم و تو کیسه پلاستیک سیاه پیچیدم، مثل دائمالخمرها میخوردم و مدید راه میرفتم، تمام این مدت، سگی سیاه، به سان سگ سیاه افسردگی دنبال و مراقبم بود... سینهی این سگ که قالبی سیاه داشت سپید بود اما........
February 14, 2025 at 9:21 AM
چون فسرده و غمگون و خمود و مجروح بودم زدم بیرون از خودم، از خونه. یه بطر الکل بزرگ خریدم و تو کیسه پلاستیک سیاه پیچیدم، مثل دائمالخمرها میخوردم و مدید راه میرفتم، تمام این مدت، سگی سیاه، به سان سگ سیاه افسردگی دنبال و مراقبم بود... سینهی این سگ که قالبی سیاه داشت سپید بود اما........
دیشب اتفاقی این رو شنیدم و تا صبح و از صبح تا الان باهاش عر زدم. این شاید اعتراف به جنونم باشه، ولی یادم آورد یه شب ابری و تار که گریون برمیگشتم خونه، از فرط گمشدگی و غم افتادم یه گوشهی خیابون... که ماه از پشت ابرها اومد بیرون یهو صدام زد بهم گفت: «کی گفته تو بی کس و کاری؟»
youtu.be/N1gZ4TQuraM?...
youtu.be/N1gZ4TQuraM?...
او و دوستانش مروارید
YouTube video by Dots Connection
youtu.be
February 12, 2025 at 7:57 AM
دیشب اتفاقی این رو شنیدم و تا صبح و از صبح تا الان باهاش عر زدم. این شاید اعتراف به جنونم باشه، ولی یادم آورد یه شب ابری و تار که گریون برمیگشتم خونه، از فرط گمشدگی و غم افتادم یه گوشهی خیابون... که ماه از پشت ابرها اومد بیرون یهو صدام زد بهم گفت: «کی گفته تو بی کس و کاری؟»
youtu.be/N1gZ4TQuraM?...
youtu.be/N1gZ4TQuraM?...
کافکا انگار با بیخوابی مینوشت، من با بیخوابی فقط میتونم خودم و زمان رو به سخره بگیرانم.
February 11, 2025 at 6:03 PM
کافکا انگار با بیخوابی مینوشت، من با بیخوابی فقط میتونم خودم و زمان رو به سخره بگیرانم.
یکی از علایقم همیشه این بوده که تو برف دنبال ردپای هرزهگردیهای پرندهها باشم
February 10, 2025 at 10:49 AM
یکی از علایقم همیشه این بوده که تو برف دنبال ردپای هرزهگردیهای پرندهها باشم
بریم اینجا آدمبرفی بسازیم؟
February 9, 2025 at 1:48 PM
بریم اینجا آدمبرفی بسازیم؟
«عشق»، شعری از آنتونن آرتو،
از مجموعهی «نرد آسمان»، ۱۹۲۵.
این قطعه و یادداشتهای مرتبط با آن را در کانال دمونکراسی بخوانید:
t.me/demonkratia/...
از مجموعهی «نرد آسمان»، ۱۹۲۵.
این قطعه و یادداشتهای مرتبط با آن را در کانال دمونکراسی بخوانید:
t.me/demonkratia/...
February 6, 2025 at 1:48 PM
«عشق»، شعری از آنتونن آرتو،
از مجموعهی «نرد آسمان»، ۱۹۲۵.
این قطعه و یادداشتهای مرتبط با آن را در کانال دمونکراسی بخوانید:
t.me/demonkratia/...
از مجموعهی «نرد آسمان»، ۱۹۲۵.
این قطعه و یادداشتهای مرتبط با آن را در کانال دمونکراسی بخوانید:
t.me/demonkratia/...
انگاری شکمم اصرار داره زودتر از خودم وارد میانسالی بشه و متاسفانه اینها همهش تقصیر الکله...
February 4, 2025 at 4:49 PM
انگاری شکمم اصرار داره زودتر از خودم وارد میانسالی بشه و متاسفانه اینها همهش تقصیر الکله...
«[ما] غریبهها در خانههایمان،
همیشه در [حالِ] طوافکردن»
هانری میشو.
همیشه در [حالِ] طوافکردن»
هانری میشو.
January 9, 2024 at 9:14 PM
«[ما] غریبهها در خانههایمان،
همیشه در [حالِ] طوافکردن»
هانری میشو.
همیشه در [حالِ] طوافکردن»
هانری میشو.