کاش الان یه عصر گرم تابستونی تو تیر سال ۷۶ بود، زیر خنکی کولر نشسته بودم و داشتم هندونه قرمز آبدار می‌خوردم...

چی میشه که یه مرد حس ناکافی بودن می‌گیره؟

castbox.fm/va/5467012
اینجا دلی نوشته‌هایی که دوست دارم رو دکلمه می‌کنم، اگه وقتش رو داشتید، گوش بدید و من رو با نظراتتون خوشحال کنید😎

تجربه اینو دارید انگشت شست دست راستتون رو چسب زخم بزنید و بعد از اون کار با گوشی براتون بشه مصیبت؟!!!😐

یه کتاب رو می‌خواستم بدم همکارم
صفحه‌ی اولش برام نوشته بود:
گوهر خود را هویدا کن، کمال این است و بس
خویش را در خویش پیدا کن، کمال این است و بس...تقدیم به فرزند عزیزم
و من که این بیت رو ده سال بعد دیدم!

تو فیلم anatomy of fall یه جایی دنیل میگه وقتی نمی‌دونیم چطور اتفاق افتاده باید دنبال این باشیم که چرا اتفاق افتاده...

شرط بسته اگه تو زرد از آب دراومد، شام مهمونش کنیم😂

راه نمیده اصلا...

نتیجه قشنگی می‌شد، ولی من دلم نمی‌خواد شیراز دچار دردسر تاهل بشه!😂

‏من آفتاب سوزان اینجا، لهجه آدماش، درختای نارنجش، رانندگی داغونش، ریلکسی بیش از حد آدماش، نشستنشون وسط چمن بلوار، هات‌داگاش، عرقیاتش و همه اجزاش رو دوست دارم...
داشت از دلتنگیش برای شیراز می‌گفت.

ما محصول یک نیاز جنسی و طبیعی در‌ جغرافیای ایران هستیم.
ما فقط برحسب تصادف و هم‌مکانی اسپرم ها هم‌وطن شدیم
بگو به آنان تا بدانند که نه مرد بر زن برتری دارد، نه زن بر مرد برتری دارد
بگو‌ به آنان هم‌نوع دوستی، عشق،مهر و ‌محبت است که انسان را از انسان متمایز می‌کند
بگو به آنان هر انسان‌گرا یک پیامبر است.

مثل حال الانم

امشب ماه کامله...دلم یهو عجیب و عمیق گرفت

داریم دوره‌ای از تاریخ رو سپری می‌کنیم که قطعا ازش سوال میاد ...

احیای جان خسته‌ی تن با آغوش میسر بود.

امروز انرژیم خیلی بالاست، ایشالا که جای خوبی خرجش کنم😎

سه ساعته منتظر تماس استادم، انگار من کار و زندگی ندارم، فقط باید خیره بشم به گوشی😐

وووی چقده هیشکی نیست...