اومدم اتاقم از پنجره دیدم رفت تو پارکینگ اداره، نشست پشت یک ماشین تسلا ۳، سفید. تو آیینه موهاش را مرتب کرد. ماشینش را روشن کرد و رفت.
اومدم اتاقم از پنجره دیدم رفت تو پارکینگ اداره، نشست پشت یک ماشین تسلا ۳، سفید. تو آیینه موهاش را مرتب کرد. ماشینش را روشن کرد و رفت.
متاسفانه توان جوانی در من افول کرده، آخر شبی معده درد گرفتم.
متاسفانه توان جوانی در من افول کرده، آخر شبی معده درد گرفتم.
یه روز یه پسره که میز جلوی ما بود یه مجله پلی بوی برداشت آورد مدرسه و وسط زنگ حرفه و فن مجله را رو کرد.
یه روز یه پسره که میز جلوی ما بود یه مجله پلی بوی برداشت آورد مدرسه و وسط زنگ حرفه و فن مجله را رو کرد.
توضیح داد با اعضای تیمت زیاد وقت میگذرونی اما با گروه مدیرها به اون اندازه وقت نمی گذرونی و باهاشون صمیمی نیستی.
نفهمیدم چرا تشبیه خواهر و برادر کرد.
توضیح داد با اعضای تیمت زیاد وقت میگذرونی اما با گروه مدیرها به اون اندازه وقت نمی گذرونی و باهاشون صمیمی نیستی.
نفهمیدم چرا تشبیه خواهر و برادر کرد.
حیف که دیر باهاش آشنا شدم. باید به تدریج همه یادداشتهام را منتقل کنم اونجا
حیف که دیر باهاش آشنا شدم. باید به تدریج همه یادداشتهام را منتقل کنم اونجا
یه یارو هر روز همین ساعت تو استخر تمام مدت شنا میکرد بعد یه مدت رفیق شدیم، الگوم شد که چقدر منظم میاد. منم زیاد بیام مثل این بشم.
یه روز دیر رسیدم یارو در حال برگشت بود، تو راهرو دیدم اندازه نهنگه.
افسرده شدم.
یه یارو هر روز همین ساعت تو استخر تمام مدت شنا میکرد بعد یه مدت رفیق شدیم، الگوم شد که چقدر منظم میاد. منم زیاد بیام مثل این بشم.
یه روز دیر رسیدم یارو در حال برگشت بود، تو راهرو دیدم اندازه نهنگه.
افسرده شدم.