کتز جفرسون
banner
katayoon.bsky.social
کتز جفرسون
@katayoon.bsky.social
زن زندگی آزادی .
مصرع دوم ندارد.
دوستمون رفت دکتر به خاطر وزن بالا بهش اوزمپیک با نسخه داد و این هم راحت وزن کم کرد. تابستون مادرزنش از ایران اومده، این گفته زشته غذا درست می‌کنن من نخورم، فلذا آمپول نزده و وزن برگشته. بعد اون روز ما خونه‌شون بودیم فکر می‌کنید کی هر ۵ دقیقه می‌گفت ماشالله علی جون خوش‌خوراکه وزنش بالاست؟ همون مادرزن.
November 20, 2025 at 1:36 AM
بچه‌ها جون در اینجا فردی نشسته که هم اینک بر دو فقره مردانگی سمی پیروز شده.
November 19, 2025 at 5:04 PM
دیشب خواب خیلی وحشتناکی دیدم. جیغ زنان بیدار شدم. تنها هم بودم. چارلی (سگم) پرید روی تخت . صورتم رو لیس زد. و کاری رو کرد که تا حالا نکرده بود. سرش گذاشت کنارم و تا صبح همون ‌جور کنارم خوابید. گاهی هم بیدار می‌شد و یه لیسی به صورتم می‌زد. هیچ وقت این کار رو نمی‌کنه. همیشه پایین تخت یا جای خودش می‌خوابه
November 19, 2025 at 3:43 PM
نه که خیلی هوا خوبه و حوصله دارم و کارهام خوب پیش می‌ره و پرفورمنس ریویوم خوب بوده، از همه‌ی گوشه‌کنارهای اینستاگرام هم صدای «من شرقی شادم» به گوش می‌رسه. آره. آره. خیلی شادی. حالا آروم بگیر بذار من بدبخت غیرِشاد به بدبختیم برسم.
November 19, 2025 at 1:15 AM
بعضیا رو تو عالم خیال یقه‌شون رو می‌گیرم تکونشون می‌دم می‌گم بس کن.
November 18, 2025 at 9:14 PM
وسط ضبط این پادکست خیلی از دست سارا می‌خندم. چند روز پیش بهش گفتم دختری که اکستنشن مژه می‌گذاره، جیش مشتری حامله‌ش رو برده آزمایشگاه جای جیش خودش جا زده بلکه به دوست‌پسرش ویزا بدن ( که ندادن).
می‌گه یعنی اون مشتریه تو دستشویی خونه ش یه مقدار از جیشش رو گذاشته کنار گفته اینم برای مژه کار گلم.
November 16, 2025 at 2:59 PM
صبح بیدار شدم دیدم دارم از غم می‌میرم. یادم افتاد سال بابامه که هیچ‌وقت ۵۸ سالگی رو ندید.
همیشه همین‌جوری می‌شم این موقع سال. یکی از باورهای بومی‌های آمریکای شمالی وجود حافظه‌ی خونیه. اگر حتی ۵۰ سال پیش
درد و غم ناگهان بهت وارد شده باشه، خون هر سال همون موقع اون درد رو به بدنت یادآوری می‌کنه.
November 14, 2025 at 8:34 PM
من فکر کنم آخرین سریال تقریبا سای‌فای که دیدم لاست بوده. دو اپیزود هم سورنس که اون هم در دسته ی تقریبا سای‌فای قرار می‌گیره. امشب سعی کردم پلوریبوس ( چه اسمیه آخه؟) ببینم و واقعا بدم اومد ازش.
خلاصه این آخرین تلاش من بود برای دیدن هر چیزیه که ایده‌های آخرالزمانی قاطیشه.
November 12, 2025 at 5:30 AM
جانانان بیلی شده sexiest man alive.
و هزاران ایرانی زیر عکسش نوشتن از یکی شبیهش تو تو جاده اردبیل عسل خریدن. هار هار هار.
قبلا فقط به صلح نوبل و میس یونیورس حساس بودن.، الان دیگه در این مورد هم مدعی شدن.
November 8, 2025 at 6:26 AM
اونهایی که عکس مهناز افشار ‌در لباس شهبانو رو هنوز ندیدن، معلومه چند قدم‌در زندگی از من جلوترن چون‌ یا در چند ساعت گذشته وقت تو اینستا تلف نکردن یا اکسپلورر سالمی دارن.
November 7, 2025 at 4:32 AM
این موجود شکمو، در نبود دیگران موفق شده در کابینت خوراکی‌هاشو باز کنه، کیسه‌ی تریت‌هاش رو پاره کنه و همه‌ رو دونه دونه بخوره . هم‌اینک بوهای خوبی ازش متصاعد نمی‌شه و مجبورم تو سرما پنجره‌های ماشین رو باز نگه دارم.
November 6, 2025 at 4:00 PM
یه جلسه‌ی درب و داغونی می‌رفتم ‌با یه سری هموطن هر بار توش دعوا می‌شد. یک دفعه تصمیم گرفتم دیگه هیچ وقت نرم تو اون جلسه. و نرفتم. با این که از نظر مالی ممکنه به ضررم تموم بشه، ولی یک دفعه کیفیت زندگیم ۳۳ درصد بهتر شد.
November 6, 2025 at 1:50 PM
چیزی که به عنوان یک ملت خیلی خیلی ساله توش شکست خوردیم، حمایت از طرفیه که می‌دونیم داره به حقوقش تجاوز می‌شه، زنهایی که حجاب نمی‌خواستند، زندانیان سیاسی، اقلیت‌های دینی ، کودکان کار و مهاجران افغان رو نادیده گرفتیم و
سیاست «کلاه خودم رو بچسبم باد نبره» رو پیشه کردیم .
باد کلاه تک تک ‌مون رو برد.
November 4, 2025 at 9:33 PM
این پژمان جمشیدی به این معروفی پی‌آر نداره که خب احتمالا عقلش به پی‌آر نمی‌رسه، وکیل هم نداره؟ یا یکی که به خواهر کم‌عقلش بگه سکوت کن.
November 4, 2025 at 7:51 PM
می‌خوام یه برنامه‌ای بچینم تا موقع مرگم مرد ایرانی میساجنیست نبینم .
November 2, 2025 at 11:43 PM
باغچه‌ی یه خونه‌ی خیلی بزرگی چارلی اسکوات زد پوپ کنه، یهو یکی با چراغ قوه پرید بیرون و داد زد no poop. گفتم کیسه دارم جمعش می‌کنم. گفت تنک یو. ازش پرسیدم کارت همینه؟ با چراغ قوه منتظر می‌شینی می‌پری بیرون می‌گی نو پوپ؟ تنک یو؟ گفت آره.
گفتمyou have such a beautiful life.
خوب کردم گفتم. بدبخت دوزاری.
November 2, 2025 at 11:29 PM
November 2, 2025 at 4:23 PM
وضعیت.
تحویلش گرفتن براش تو ظرف بلور بیکن اوردن خیلی راضیه.
November 2, 2025 at 2:22 PM
بچه‌ها حرفهاتونو‌گوش دادم و در محل مزیور هستم و واقعا خوبه. غیر از این که تو راه موزیک دهه‌ی ۵۰ ایران رو گوش دادم و از پاییز لذت بردم، این مهمونخونه هم یه خونه‌ی اشرافی قدیمی بامزه‌ست که باید کفشهامونو دربیاریم و اثاثیه‌ی خفن قدیمی داره. دوستم هم داره با پنیر و شراب می‌یاد تا پاسی از شب بمونه. .
ماه پیش در حالات مریضی و هذیون یه هتل رزرو کرده بودم تو یه شهری تو انتاریو. فرداش به خودم اومدم و کنسلش کردم. نگو کنسل نشده و امروز برام ایمیل اومده که منتظرتونیم. برای کنسل کردن هم دیر شده. حالا تو این هیر و ویر و با این روحیه باید ۲۰۰ کیلومتر رانندگی کنم برم شب تو هتل بخوابم ۵۰۰ دلارم زنده شه.
November 1, 2025 at 11:51 PM
وقت انتخاب عکس خوب ندارم. مجبورم ولی.
November 1, 2025 at 5:44 PM
از این جنبه هم نگاه کنید که دختره با شکایتش این رو از کار و زندگی انداخت و پرتش کرد اون‌ور دنیا. تا دیروز داشت میلیاردی دستمزد می‌گرفت و فیلم و سریال بازی می‌کرد.
( با عرض سلام شهبالم، امروز هورمون زدم و خوشحالم)
October 31, 2025 at 2:51 PM
به ‌نظرم پژمان جمشیدی و ژیان قمیشی با هم فیت بدن.
October 31, 2025 at 3:55 AM
ماه پیش در حالات مریضی و هذیون یه هتل رزرو کرده بودم تو یه شهری تو انتاریو. فرداش به خودم اومدم و کنسلش کردم. نگو کنسل نشده و امروز برام ایمیل اومده که منتظرتونیم. برای کنسل کردن هم دیر شده. حالا تو این هیر و ویر و با این روحیه باید ۲۰۰ کیلومتر رانندگی کنم برم شب تو هتل بخوابم ۵۰۰ دلارم زنده شه.
October 29, 2025 at 3:45 PM
خب.
زندگی رو گذاشتم رو Pause.
October 28, 2025 at 8:23 PM