آبی
banner
zahrakz.bsky.social
آبی
@zahrakz.bsky.social
همه‌چی هنوز دست کاروانه.
خیلی ساده و شهرستانی‌ام. زلال هم‌چو آب‌های گنجنامه.
July 29, 2023 at 12:23 PM
این‌جا اکانت رو نمی‌شه پرایوت کرد؟
July 26, 2023 at 7:34 PM
اون سری هم تو یه مهمونی، یه بچّهه به من گفت زهرا. کسری یه دونه زد پشت کله‌ش و گفت «زهرا خانم! خانم‌شو بگو یاد بگیری.» 🤣. کسری پنجم ششم ابتداییه، پسره پیش دبستانی. :)))
July 7, 2023 at 12:25 PM
یا دیشب برای این که ما رو دیر به دیر می‌بینه بغض کرد 🥺. منم این‌ور گریه‌م گرفت. بعد این سروش خودت رو بکشی براشم، این‌جوریه که این کارا چیه.
July 7, 2023 at 12:23 PM
همین کسری که هیچ‌کس فکرشم نمی‌کرد، دیشب سر سفره نرگس گفت عه من سالاد ندارم. کسری گفت بیا من سالاد دوست ندارم، مال من برای تو. آخرای غذا در گوش مامانش گفت اگه سالادتو نمی‌خوری می‌دی به من؟ بچّه نگو غلام‌رضا تختی بگو.
July 7, 2023 at 12:23 PM
هر چقدر سپهر و سروش و به ویژه سروش دچار مشکلات شدید گوارشی‌ان و عنقن، در عوض طاها و کسری بامزه و خونگرمن.
July 7, 2023 at 12:22 PM
این هفته این‌قدر همه‌ش ۵-۶ صبح بیدار شدم و شب‌ها ۱۲-۱ خوابیدم که امروز نزدیکی‌های ظهر از باغ برگشتم، آخرین استوری آن رو گذاشتم و نفهمیدم کی خوابم برد. سه چهار ساعت خواب عمیق کردم.
July 7, 2023 at 12:20 PM
امروز یه پیامی از سه‌شنبه‌ی توییتر گرفتم که قلب‌قلبی شدم 🥹🫶🏻.
July 5, 2023 at 6:47 PM
خونه‌ی مامان‌جونم جدی جدی حاجت می‌ده مثنکه.
July 5, 2023 at 3:18 PM
عه گفتم مشهد، یاد سفر تبریز و جلفای عید افتادم، دلم اردبیل خواست. قربون چشم و ابروی بادومیت. :*
July 5, 2023 at 2:12 PM
خیلی دلم می‌خواد عکس‌های تو گوشیم رو تو اینستاگرام خالی کنم. ولی واقعاً حوصله‌م نمی‌کشه. عکس‌های سفر مشهد قشنگ سه ماه طول کشید! هنوزم تموم نشده.
July 5, 2023 at 2:12 PM
مامانم گفت «زهرا ای کارمندای بانک پاسارگارد چه خوبن. اُ پِسِره چه مودب بود. خوش‌برخورد. مهرِبان.» گفتم پسر خوشگله که خوش‌تیپم هست؟ گفت «ای‌جو وقتا بگو به چشم برادری خوشگل بود، ماشالامش بشه.» دوباره گفت «خدا بِوَخْشه به مادِرش، به زِنِش.» گفتم حالا به چشم برادری. من از پسر خوشگل خوشم نمیاد. خیالش راحت شد. :دی
July 5, 2023 at 12:56 PM
موهام رو دادن بالا برام جمع کردن که کار می‌کنم عرق نکنم. به مامانم زنگ زدم می‌گم «بیا ببین اگه شبیه زن‌هایی که دو بار طلاق گرفتن و یه‌بار بیوه شدن، شدم، موهام رو باز کنم.» 🤯
July 5, 2023 at 10:46 AM
و واقعاً هم این حجم آدم غریبه ترسناکه. هر چی هم مامان‌جون رو نصیحت می‌کنیم می‌گه مهمون من که نیستن. بابا زن طلا تو خونه داری، اون همه فرش دست‌بافت.
July 4, 2023 at 7:39 PM
آ اینم بگم و ختم مجلس. تو همون شب‌های قدر خانم‌ها رفته بودن دست‌شویی، و دست‌شویی رو نشسته بودن! یکی‌شون چیز میزشم همین‌جوری روی زمین انداخته بود. مگه دست‌شویی سر راهیه؟ کجا بزرگ شدین آخه.
July 4, 2023 at 7:37 PM
خیلی زورم می‌گیره 😄. درسته از مال من خرج نمی‌شه و مامان‌جونم خیر می‌ده ولی بعضی مردم بی‌شعوری رو به اوج رسوندن. احساس می‌کنم به‌زودی دیگه نمی‌تونم جلو زبون‌مو بگیرم.
July 4, 2023 at 7:36 PM
ما اگه تو خونه خودمون یه چیزی جلومون نذارن، رومون نمی‌شه بگیم. بعد ملّت میان می‌گن به ما ال ندادی، بل ندادی. یا دم به دیقه سفارش چای می‌دن. آب زنه جلوشه‌ها، من رو از اون اتاق صدا کرده، بهش آب بدم. تن و بدن هم سالم!
July 4, 2023 at 7:34 PM
بعد داشتیم آش پخش می‌کردیم، یه خانمه این‌قدر گفت به فلانی ندادی، به بهمانی ندادی، که کله‌م خراب شد، با لحن تند گفتم «شما اگه اجازه بدین به همه می‌رسه. حواسم هست.» 😤.
July 4, 2023 at 7:32 PM
سری پیش که آش دادیم! وای. وای. وای. خودمون که نخوردیم هیچ، چقدر حرف شنیدیم. «آش می‌دین، نونم بِشِمان بدین.» مامان‌جون بدعادتون کرده.
July 4, 2023 at 7:31 PM
وای اون سری اومدم، دیدم تو حیاط وایسادن، دارن جیب‌هاشون رو از توت و گوجه سبز پر می‌کنن 😐. مامان‌جونمم هاج و واج داشت تماشا می‌کرد.
July 4, 2023 at 7:29 PM
جدی یه‌بار نمی‌تونم جلو زبون‌مو بگیرم و به بعضی از این خانم‌ها یه چیزی می‌گم. واقعاً راسته که می‌گن از نخورده بگیر بده به خورده.
July 4, 2023 at 7:29 PM
مامان‌جونم فردا مولودی داره. قراره شله‌زرد درست کنن. واقعاً استرس گرفتم دستی، پایی، اون وسط نشکنه.
July 4, 2023 at 7:28 PM
عه الان فهمیدم اون سمیناره که ثبت‌نام کردم و نتونستم کامل گوش بدم، ویدئوش تو اکانتم مونده 😭. آلاهُم سانا شوکور.
July 4, 2023 at 3:29 PM
«انسان موجودی است که به همه‌چیز عادت می‌کند.»
July 4, 2023 at 2:30 PM
والا منم تازه رسیدم، خبر ندارم چی شده.
July 4, 2023 at 11:48 AM