𝐒𝐚𝐲𝐞𝐝
banner
sayed.bsky.social
𝐒𝐚𝐲𝐞𝐝
@sayed.bsky.social
‏با من بزن پیاله‌ی دیگر، به سلامتی باغ‌های معلق انگور.
Hmm.
October 22, 2025 at 9:53 AM
از خالی بودن دست خیالم همین بس که یه فیلم‌ با تم گروگانگیری دیدم، همون شب خواب دیدم گروگانگیری کردم :")
October 16, 2025 at 5:07 PM
حال کل‌کل با هر ننه قمری رو ندارم واقعا فلذا سر می‌خورید به سوی باقالی‌ها :") اعصاب اضافه نداریم که وقت بذاریم واسه جواب دادن یه عده بیکار و ترول.
October 16, 2025 at 4:55 PM
برنامه شکوری و صحت رو کامل ندیدم ولی تیکه‌هایی رو توی یوتیوب دیدم با موضوع تجاوزی که بهش شده و فولان! کاری به اکلیلی که ملت ریدن براش ندارم، بنظرم همش یه بازیه و بس! اینقدر بازی خوردیم که دیگه اعتماد ممکن نیست. اینم بعد اون ماجراها و رو شدن دستش بنظرم اینو کرده پیرهن عثمان!
October 11, 2025 at 6:10 PM
بچگی‌هاش خیلی ساکت بود.
بچگی‌هام:
October 9, 2025 at 6:06 PM
با نبودنم حال می‌کنیدا.
October 9, 2025 at 6:04 PM
کاش یکم جالب بودم لااقل.
October 6, 2025 at 5:00 PM
چی شده؟ کی بوده؟
September 29, 2025 at 4:40 PM
دل و دماغ ندارم واقعا :")
این روزا اصلا دلم می‌خواد وجود نداشته باشم حتی.
September 25, 2025 at 6:48 PM
زیادی خسته می‌شم گوش‌هام داغ می‌شن!
یالعجب.
September 25, 2025 at 6:45 PM
گوسفند خریدن دونه‌ای ۳۰تومن ^^
۴۳تاش می‌کنه چقدر؟ :")
September 25, 2025 at 6:43 PM
10:10
September 25, 2025 at 6:40 PM
September 22, 2025 at 9:13 PM
تموم پیراهن‌های رده خارج دوباره به زمین بازی برخواهند گشت! کم خوردن گویا جواب می‌ده :")
September 18, 2025 at 4:57 PM
این مدل مامان‌های مذهبی و مانتو روسری، که دختراشون کلا آزادن در حد بی روسری و اینا هم یجور دیگه‌ای جالبن بنظرم :")
September 17, 2025 at 2:44 PM
11:12
September 12, 2025 at 7:42 PM
امروز هرچی بود جز جمعه!
September 12, 2025 at 6:50 PM
[عبور]
September 12, 2025 at 10:52 AM
[دور شدن]
September 12, 2025 at 10:52 AM
چقدر دیگه می‌شه جنگید؟
ندومبه
September 11, 2025 at 12:11 AM
بَه‌ و بَه، سیو هم که می‌شین حالا.
September 10, 2025 at 9:43 PM
برای ۳۷ و اینا یکم زیادی پیرم ولی :]
September 10, 2025 at 9:42 PM
:")
September 8, 2025 at 11:13 AM
درست که می‌شه، بله! اصلا همیشه شده، نداریم کاری یا چیزی که درست نشده باشه اما ... یکم دیر! شاید خیلی یکم.
September 6, 2025 at 1:40 PM
همه افسرده‌ان انگار، فقط کسی جرات نداره اعتراف کنه!
شاید چون اون جلوی جلو وایستاده، اون لب مرز! شاید چون می‌ترسه از پریدن ... رها کردن ... فروپاشی و یه خط ممتد صدادار.
September 6, 2025 at 1:39 PM