ساموئل اومتیتی
banner
samueloumtiti.bsky.social
ساموئل اومتیتی
@samueloumtiti.bsky.social
این شلوار ورزشی نایکی رو به نسبت گرون خریدم. امروز دیدم دم کونش اینطور نخکش شده.
میخوام برم بدوم در هر صورت باهاش
September 15, 2025 at 1:24 PM
شنبه شلوغی بود شکر. تا باشه شلوغی باشه، کار باشه، پول باشه …
September 13, 2025 at 10:22 PM
یه ساعت پیش یه برگر خوردم ولی الان یه جوری گشنمه انگار سه روزه غذا نخوردم
September 13, 2025 at 7:06 PM
برای همتون ذهنی خالی از قیل و قال و آرام و آسوده مثل مال آقا روکو آرزو میکنم
September 13, 2025 at 4:33 PM
دلیل آمدنم از اونجا به اینجا این بود که از شخصیتی که اونجا از خودم نشون دادم خوشم‌نمیاد و اینکه اعتقاد دارم من به طور کلی آدم بدی نیستم فقط بعضی وقتا شیطون میره تو جلدم
September 12, 2025 at 9:41 PM
میتینگ خیلی خوبی داشتم با جیکوب سوپر جدیدم. فقط اگر پسر با شورت وارد اطاق نمیشد و منو بی جهت جلو دوربین بغل نمیکرد راحتر بودم
September 12, 2025 at 8:58 PM
امروز هم صبحونه هم ناهار رو تو اطاقم پشت میز نوش جان کردم. حالا نه اینکه خیلی کار مهمی داشته باشم پای کامپیوتر، صرفا اینطوری تو حالم بود
September 12, 2025 at 7:09 PM
دفعه آخر که رفته بودم ایران سرما خورده بودم حالم خیلی بد بود یکی از دوستان به من شیره داد چند کام به عنوان دارو. الان خیلی دلم برای اون دوستم تنگ شده چون آب دماغم بند نمیاد و داره دیوونم میکنه
September 12, 2025 at 5:17 PM
وقتی برات صبحونه میاره پای میز کار
September 12, 2025 at 3:28 PM
تو بزار وقتی غروب شد برو، اگه جنگ تموم شد برو
September 12, 2025 at 3:23 AM
چند روز دیگه میشه سالگرد خریدن تسلا. من با این ماشین ۴۰ هزار کیلومتر تو یک سال گذشته رانندگی کردم. طبق محاسبات نه چندان دقیقم حدود ۶-۷ هزار دلار تو بنزین صرفه جویی شد. کاری ندارم که چقدر از قیمت ماشین کم میشه با این کیلومتر بالا ولی خوب هر ماشین دیگه ای هم بود افت قیمت داشت. در هر صورت خیلی راضیم
September 11, 2025 at 6:34 PM
پیاده روی مبسوطی داشتم در جنگل های در حال انقراض پشت خونمون
September 11, 2025 at 5:14 PM
امشب در موقعیتی قرار گرفتم که دوباره بعد از سالها با اون شخصیت تاریک و لاشی خودم مواجه شدم. وقتی فرمون از دست عقل و شعور و عرف خارج میشه و میتونه عواقب خیلی بدی داشته باشه
August 25, 2025 at 5:34 AM
اینکه تو توییتر چند نفری رو دیدم و میشناسن باعث شده دیگه اصلا نتونم هرچی دلم میخواد بنویسم اونجا.
July 30, 2025 at 3:31 PM
خبری رو خودنم از ریجکت شدن ورک پرمیت یکی از بچه های تورنتو که خیلی وضعیتش شبیه به منه. تخمام آمد تو دهنم. یعنی میشه من روزی رو ببینم که دغدغه اقامت و تمدید رو نداشته باشم
July 23, 2025 at 8:09 PM
امروز بعد از مدتها سرم شلوغ بود حسابی. تو شهر میچرخم و به خونه های مردم سر میزنم. خیلی حال خوبی دارم. خدایا جان مادرت وضعیت رو مثل قبل درست کن.
July 23, 2025 at 6:22 PM
آمدم یه فو رستوران احساس کردم چقدر آشناست بعد یادم آمد اینجا زمستون پارسال چند بار آمدم. زمستون و تابستونش خیلی فرق میکنه
July 23, 2025 at 5:08 PM
یه قانون دیگه هم میخوام اینجا واسه خودم بزارم و اون عکس نذاشتنه. میخوام اینجا فقط بنویسم
July 23, 2025 at 4:08 AM
منم یه چیزی یاد گرفتم هرجا میخوام آبجو سفارش بدم میگم IPA
July 23, 2025 at 4:05 AM
شکوفه زدم
یه جوری با شراب قرمز مستم که تا حالا نبودم
July 23, 2025 at 4:00 AM
یه جوری با شراب قرمز مستم که تا حالا نبودم
July 23, 2025 at 3:46 AM
میگن آدم هرچی رو نداره میخواد به نمایش بزاره، واقعا درسته
July 23, 2025 at 3:21 AM
یه عکسی از خودم پیدا کردم و گذاشتم واسه میلیون سال پیش
July 23, 2025 at 3:13 AM
میخوام حداقل تا ۱۰ سال آینده عکس پروفایلم رو عوض نکنم. شاید تا همیشه
July 23, 2025 at 3:02 AM
خشک کن از کار افتاد/ کارش تموم شد و سکوت محضی در خونه حکم فرما شد
July 23, 2025 at 2:59 AM