سیه رنگ و پریشان و بلند است
چنین عمری همان بر باد بهتر

#ر_ابهام

آه!
دختر علم‌الهدی هم نشدیم بتونیم خامنه‌ای رو عصبانی کنیم.
تفو بر تو ای چرخ گردون تفو

خاک تو سرت جک! مارک یه اپ نوشته آدم کیف می‌کنه تازه عن‌بازیای تو رو هم نداره که دعوت‌نامۀ دوهفته‌ یه‌بار و فلان بده.
خدایی ظاهرش خیلی از اینجا بهتره.
مارک نشون داده یا کاری نمی‌کنه یا درست می‌کنه.

دس چیشات دلی دلی شعر یادم رف

الو لو لو لو اُ اُ اُ...

مگه حکومت همینو نمی‌خواد؟ که ما کلاً وصل نشیم به شبکۀ جهانی.
با قطع خودخواسته، به‌خواستۀ حکومت تن بدیم؟
منطقیه؟

چرا می‌کشی پدرسگ؟ همیشه که قدرت دستت نمی‌مونه.
نوبت ما هم می‌شه.

یکی‌تون دلشکسته‌ست.

وقتی کسی اول حرفش «به‌نظر من» یا «به‌عقیدۀ من» می‌آره، یعنی داره نظر و عقیدۀ خودش رو می‌گه.
نهایتاً ما هم می‌تونیم نظر و عقیده‌مونو بگیم.
ما نباید تلاش کنیم که قانعش کنیم.
این تلاش برای قانع‌کردن، در ضدیت با دموکراسیه.
‎#فکت

من این‌جا رو دوست ندارم.

نوشته به محلۀ جیرود مهد شعر و ادب خوش آمدید.
کجاست؟ یه روستا سمت شمشک.
نذارین به گوش شیراز برسه چون قطعاً خودشو از بلندی پرت می‌کنه پایین :))))

یه جوری خسته‌م که انگار کوهو گذاشتم روی دوشم، رخت هر جنگو پوشیدم، موجو از دریا گرفتم، شیرۀ سنگو هم دوشیدم، ماهو آوردم تو خونه، بادو نشونه گرفتم و همۀ خاک زمینو دونه‌به‌دونه شمردم ولی چشماش نگفته آره.
ای لال بمیری ایشالا.
خب خستگی به تن آدم می‌مونه دیگه.

با استادمون حرف می‌زدم گفتم جمعه بیاین خونه‌مون گفت خانمم نیستا. اومدم بگم باشه من غذا درست می‌کنم می‌رم که شما مردا تنها باشین.
بعد «مرد» رو یادم رفت بگم. جایگزینش «آقا» رو هم همین‌طور!
چی یادم بود؟ «نر»!
هیچ‌چی دیگه وسط جمله لال موندم :)))
«قضیۀ وقعی ننهاد» رو براش گفتم و ترکید از خنده.

همین ۲

‏شعرخوانی ‎#قیصر_امین‌پور تو شب شعرهای خامنه‌ای رو گذاشتم و تو استوری خواهش کردم که فحش ندن چون قیصر قبل از دسته‌بندی‌های سیاسی از دنیا رفته.
یه‌سره از دیروز دارم فحش و توهین می‌خونم. 😐
حالا همه از شکم مادر مخالف نظام به‌دنیا اومده‌ن و اون‌همه طرفدار نظام از روز ازل فقط منم، من!

یه‌کم شکوفۀ آلبالو ببینید جگرتون حال بیاد.

خب این‌جا که همون توییتره فقط دست ایلون الاغ نیست :)))

یک دو سه
یک دو سه
آزمایش می‌شه :)