میرزا رضا
banner
resasanian.bsky.social
میرزا رضا
@resasanian.bsky.social
به سان تشدید
رومن رولان تو جان شیفته میگه:
مرا با حقیقت بیازار؛ اما هرگز با دروغ رامم نکن!

همین :)
November 22, 2025 at 10:22 AM
وقتی به معلم‌ها میگی این واژه «فرهنگی» واسه چی بهشون گفته میشه چرا گارد می‌گیرند؟ ارزش کارتون رو که کلمه تعیین نمیکنه!
November 22, 2025 at 6:27 AM
فریبِ چشمِ مستی آنچنان برد اختیار از من
که طرح مسجدی گر افکنم میخانه می‌گردد

#اسیر_شهرستانی

دیلی بیت (t.me/dailybeit)
دیلی بیت
تک بیت‌های روزانه [با هشتگ‌ها جستجو کنید] پست اول کانال: https://t.me/dailybeit/6
t.me
November 21, 2025 at 2:31 PM
نوشته بود: اسمت رو تمیز نگه دار. هر جایی نرو، با هر کسی معاشرت نکن. حتی هر کسی رو فالو نداشته باش. اسمت رو تمیز نگه دار.
November 20, 2025 at 4:00 PM
آرشیو ماگ‌ها
November 18, 2025 at 6:42 AM
هیچوقت نمیشه همه چیز رو با هم داشت.
November 15, 2025 at 9:06 PM
۲۰ دانه
November 15, 2025 at 9:01 PM
امشب تمام وقتم تو اینستاگرام گذشت.
November 2, 2025 at 10:00 PM
ما شهریوری‌ها با هر کسی خوب تا میکنیم، از همون ضربه می‌خوریم. :)
November 2, 2025 at 6:01 PM
دیکتاتور فقط خودت
October 28, 2025 at 6:46 AM
اینطوریه که چندتا برگ تازه جدا میکنم واسه دمنوش به‌لیمو
October 25, 2025 at 11:21 AM
هر روز یک بیت مهمان ما باشید
ریپست لطفا :)

t.me/dailybeit

گفتم از دردِ دلِ خویش به جانم چه کنم؟
گفت تا جان شوَدَت، دردِ دل اظهار مکن

#محتشم_کاشانی
October 25, 2025 at 9:20 AM
تو نور بودی...
October 24, 2025 at 10:31 PM
ریه‌هام دیگه جواب این وضعیت رو نمیده
September 23, 2025 at 1:28 PM
و گفت: اندوه، مُلکی است که چون جايی قرار گرفت رضا ندهد که هيچ چيز با او قرار گيرد.

تذکرة الاولياء | باب دوازدهم
September 23, 2025 at 10:46 AM
سایه‌ها کشیده می‌شوند بر دیوار
‏باد، پرده را نیمه‌جان تکان می‌دهد
‏در فنجان سردِ روی میز
‏انعکاسِ دست‌های رفته
‏هنوز می‌لرزد.
September 9, 2025 at 5:01 PM
رَه به معنی نبَرد آن که به صورت نگرد

‏هوشنگ ابتهاج
September 9, 2025 at 2:21 PM
نوشته بود:
اگر جویای احوال منی، من سخت غمگینم
اگر هم از سرتکلیف میپرسی، خدا رو شکر

- این روزها خدا رو شکر
September 8, 2025 at 3:43 PM
با وجود همه‌ی مصیبت‌ها، ما هنوز این‌جاییم. شاید این نقطه از تاریخ که ما در آن هستیم با بقیه‌ی نقطه‌ها فرق دارد. شاید داریم به آستانه‌ی رویداد نزدیک می‌شویم. مگر تاریخ چندبار می‌تواند تکرار شود؟

‏به خاطره اعتمادی نیست
September 8, 2025 at 2:44 PM
شب، آهسته می‌ریزد
روی شانه‌ی پنجره‌ها.

راهی که بی‌رهگذر مانده
نام تو را صدا می‌زند،
نام تو را…
و هیچ‌کس پاسخ نمی‌دهد.

باد،
لای شاخه‌ها می‌گردد
می‌گردد
می‌گردد…
و برگی را که دل بسته بود
با خود می‌برد.
September 8, 2025 at 2:29 PM
در ازدحام صداها
کسی رد پای مرا نخواند،
و من چون چراغی
در ظهر آفتاب
بی‌آنکه خاموش شوم
پنهان ماندم.
September 8, 2025 at 2:28 PM
من با دوستام واسه دوستیم تا تهش میجنگم، جایی هم اشتباه کنند تا توان دارم مقابلشون ایستادگی میکنم. اما از یه جایی باید راه رو برن تا ببینند و بفهمند. با اینکه خودشون خوب میدونند مسیر اشتباهی رو وارد شدن و تن به این انتخاب میدن، واسه‌ام قابل درک نیست. چون هیچ توجیهی نداره این انتخاب.
August 16, 2025 at 6:07 PM
چطور میشه اینقدر ساده تمام باورت به مساله‌ای که از همون نقطه ضربه خوردی رو نادیده بگیری و خودت با اینکه میدونی اشتباست تن به اون کار بدی؟
August 16, 2025 at 11:58 AM
وقتی همه هستن، اما انگار هیچ‌کس نیست.
July 26, 2025 at 2:45 PM
بعضی اوقات سرت گرمِ فکرای توی سرت می‌شه که نمی‌فهمی کسی کنارت نشسته و منتظره فقط یه لحظه ببینیش.
July 26, 2025 at 2:44 PM