عشق بر نقدست،بر صندوق نی
🔍من در سرای عشق تو جایی ندارم تو عاشق جزئی من هستی،تو عاشق خانه منی صندوق منی شهرت منی ..نه خود من،نه ذات من ..
تو عاشق جمال منی نه باطن من
..این داستان عشق های امروزیه…
عشق بر نقدست،بر صندوق نی
🔍من در سرای عشق تو جایی ندارم تو عاشق جزئی من هستی،تو عاشق خانه منی صندوق منی شهرت منی ..نه خود من،نه ذات من ..
تو عاشق جمال منی نه باطن من
..این داستان عشق های امروزیه…
حالت اندر دست نبود،یا فتی
🔍اینجا رو گوش کن….میگه تو هم عاشق منی و عاشق حال خاص خودت،و این حال تو دوام نداره ..به زودی تمام می شه
حالت اندر دست نبود،یا فتی
🔍اینجا رو گوش کن….میگه تو هم عاشق منی و عاشق حال خاص خودت،و این حال تو دوام نداره ..به زودی تمام می شه
من نمی یابم نصیب خویش نیک
🔍عاشق به معشوق گفت:بله البته تو نزد منی،اما من به خوبی از ذوق دیدن تو بهره مند نیستم
آنچه می دیدم ز تو پارینه سال
نیست این دم،گرچه می بینم وصال
🔍اگر چه تو رو دارم اما ذوق و شوق سال پیش رو ندارم
من نمی یابم نصیب خویش نیک
🔍عاشق به معشوق گفت:بله البته تو نزد منی،اما من به خوبی از ذوق دیدن تو بهره مند نیستم
آنچه می دیدم ز تو پارینه سال
نیست این دم،گرچه می بینم وصال
🔍اگر چه تو رو دارم اما ذوق و شوق سال پیش رو ندارم
نیست این باری ، نشان عاشقان
🔍من اینجا نشستم تو داری نامه ای که از قبل نوشتی می خونی ؟بدون این کار تو نشانه عشقت نیست …
نیست این باری ، نشان عاشقان
🔍من اینجا نشستم تو داری نامه ای که از قبل نوشتی می خونی ؟بدون این کار تو نشانه عشقت نیست …
گاه وصل،این عمر ضایع کردن است
🔍اینجا رو گوش کن…..معشوق برای تنبیه عاشق گفت:اگر این نامه را برای من نوشتی بدون که هنگام از دست دادن عشقت،این کارها تباه کردن عکر خودت هست
گاه وصل،این عمر ضایع کردن است
🔍اینجا رو گوش کن…..معشوق برای تنبیه عاشق گفت:اگر این نامه را برای من نوشتی بدون که هنگام از دست دادن عشقت،این کارها تباه کردن عکر خودت هست
زاری و مسکینی و بس لابه ها
🔍تو اون نامه ها،اشعاری در ستایش معشوق خود نوشته بود و در ضمن به عجز و ناتوانی خودش هم اذعان کرده بود…
زاری و مسکینی و بس لابه ها
🔍تو اون نامه ها،اشعاری در ستایش معشوق خود نوشته بود و در ضمن به عجز و ناتوانی خودش هم اذعان کرده بود…
نامه بیرون کردو،پیش یار خواند
🔍معشوقی عاشق خودش رو فرا خواند ،و پیش خود نشاندتا با هم لذت جویند،اما آن ناداننامه ای که قبلا برای معشوق خودش نوشته بود بیرون آورد و شروع به خواندن کرد..
نامه بیرون کردو،پیش یار خواند
🔍معشوقی عاشق خودش رو فرا خواند ،و پیش خود نشاندتا با هم لذت جویند،اما آن ناداننامه ای که قبلا برای معشوق خودش نوشته بود بیرون آورد و شروع به خواندن کرد..