فیکول
banner
phantasma.bsky.social
فیکول
@phantasma.bsky.social
کیفیت حالم وقت‌هایی که نزدیک آبم جوری تغییر می‌کنه که انگار در سایر موقعیت‌ها، ماهی از آب بیرون افتاده‌ام.
November 20, 2025 at 10:05 PM
همین جور که توی جلسه‌ی آنلاین بودم، چشمم افتاد به نور کجی که افتاده روی میز و دلم رفت برای رنگها.
November 18, 2025 at 9:45 AM
پس از مرور تصادفی یک سری نوشته‌های مربوط به چند سال پیش، صدای توی سرم با لحن «همه از پشم اعلای شتر، که خود بنده باشم» فرمود «انسان پوک پر از اعتماد، که خود بنده باشم» :)):
November 17, 2025 at 7:47 PM
دوستمون یک عکس فرستاده که توش سر همه‌مون پایینه و یک مشت کله‌ی جوگندمی پیداست، بعد نوشته دور هم پیر شدیم. اون یکی گفته عیزم توهم داری؟ دور کدوم هم؟ دور هم والدینمون پیر شدن، ما هر کدوم یک گوشه‌ی دنیا پیر شدیم، فقط گاهی اتفاقی تو یک کادر جمع می‌شیم.
November 17, 2025 at 3:10 PM
چند وقته روزهام‌ جوری می‌گذرند که یادم می‌ره وجود دارم و بابت این وجود داشتن باید عذاب بکشم. انگار توی زندگی خودم غایبم. حتی گاهی شبها جوری خسته‌ام که به نبودن هم فکر نمی‌کنم، انقدر که واقعاً نیستم. گاهی هم که یادم میاد تعجب می‌کنم که پس من کی‌ام؟ اینجا کجاست؟ کی به نبودنم فکر می‌کنه در غیاب خودم؟
November 16, 2025 at 7:26 PM
باز خدا رو شکر بیشتر دعواها رو فقط توی سرم با مردم می‌کنم، وگرنه الان خیلی شرمنده‌تر می‌شدم.
November 15, 2025 at 7:17 PM
دل ببندیم به این ابرهای کمرنگ امروز که یواش یواش زیاد شن و بارون بیاد؟
November 14, 2025 at 4:04 AM
دارم از سردرد له می‌شم. لعنت به عطر و آفتاب و سایر موارد.
November 13, 2025 at 11:21 AM
اشاره به اختلاف نظر سیاسی داشتن با دیگری، حتی هنگام مرثیه‌سرایی برای خودکشی‌اش. چه چیزهایی دیدیم ما تو این زندگی.
November 13, 2025 at 4:45 AM
من بنده‌ی آن دمم که آفتاب نسبتش با زمین اینه: چند لکه‌ی نور این ور و اون ور. ولی متأسفانه مراعات نمی‌کنه و میاد کل کوه رو روشن می‌کنه.
November 11, 2025 at 7:42 AM
یک سگ خیلی گنده اون بیرون زندگی می‌کنه که به نظر می‌رسه ما رو به فرزندی قبول کرده و واجب می‌دونه دنبال ما همه جا بیاد. امشب وقتی رفتیم بیرون داشت اون ور جاده با یک کیسه پلاستیکی بازی می‌کرد و به ارتفاع قد من می‌پرید بالا و پایین و خوشحال بود./
November 10, 2025 at 5:53 PM
از لحاظ سطح اعصاب، پتانسیل دارم که به کله‌ی اینهایی که شلنگ آب رو میارن و کف پیاده‌رو رو می‌شورن شلیک کنم.
November 10, 2025 at 12:12 PM
دود شهر کش اومده تا اینجا. پروردگارا! یک ذره باد و بارون تو بساطت نیست؟ ابر هم نیست حداقل بریم تو نخش بلکه بارون بزنه؟ مسخره کردی ما رو؟
November 10, 2025 at 11:37 AM
از پیاده‌روی امروز
November 9, 2025 at 6:54 PM
سردمه و دلم دانمارکی داغ می‌خواد با چایی.
November 8, 2025 at 5:34 PM
این دو سه روزی که توی کوه‌ها ول گشتم، هزار برابر بیشتر بی‌آبی رو حس کردم. تا ایستگاه ۷ یکسره خشک خشک بود، دریغ از یک چکه آب. هیچ وقت زمین و پاییز رو اینجوری ندیده بودم.
November 8, 2025 at 2:56 PM
هم وسط این قشنگی‌هام، هم دو سه روزه همه‌ی کارهام رو تعطیل کرده‌ام و یک حالی‌ام که انگار قراره این زمان تا ابد کش بیاد و در دنیا رسالتی جز ولو شدن در آفتاب پاییز ندارم.
November 8, 2025 at 1:06 PM
حوالی غروب امروز
November 3, 2025 at 1:43 PM
معمولاً اینجوریه که تو مشکلات مردم رو می‌فهمم و دور نیستم. بعد یهو از یک جایی اونا به نظرشون یک چیزهایی راه حله و مایه‌ی امیدواری، در حالیکه به نظر من چرنده و ناکافی. از همین نقطه دیگه نمی‌فهمیم همو و راه‌هامون جدا می‌‌شه. البته من که نشسته‌ام، اونا راه می‌افتن و می‌رن به اون راهه که به نظر من ناامیدکننده‌س.
November 3, 2025 at 11:45 AM
از لحاظ روحی نیاز دارم بخوابم و در دنیایی بیدار شم که توش آدمیزاد قبلاً منقرض شده.
November 3, 2025 at 9:32 AM
تکون خوردنم نمیاد.
November 3, 2025 at 6:54 AM
و قسم به بادمجان آنگاه که سرخ می‌شود.
November 2, 2025 at 10:21 AM
آدمیزاد خیلی تکراری و کسل‌کننده‌ست.
November 2, 2025 at 6:24 AM
Reposted by فیکول
این اصرار طبقهٔ مرفه به «متوسط» بودن هم چیز بامزه‌ایه. طرف چهارتا خونه در بهترین محله‌های تهران داره، دوتا ویلا در گیلان و مازندران. سالی دست‌کم چهارتا سفر خارجی می‌ره. بعد اصرار اصرار که من طبقهٔ متوسطم.
November 1, 2025 at 7:19 AM
اون روز به این زن گفتم توییتر دیوونه‌خونه‌‌ی عمومیه، آسمان آبی دیوونه‌خونه‌ی اکسکلوسیو. الان یک دور اینجا و توییتر زدم و بار دیگر همین.
پ.ن. به اینهایی هم که بابت ماجراهای این مردک متجاوز از ایرانی بودن خسته‌ شدند خندیدم. چون در جریانین که بقیه‌ی دنیا متجاوز نداره، همین دو سه‌ تان که از ایران رفتن کانادا.
November 1, 2025 at 5:56 AM