𝕻𝖊𝖕𝖎𝖙𝖆
banner
pepita.bsky.social
𝕻𝖊𝖕𝖎𝖙𝖆
@pepita.bsky.social
ببری که دوست داشت پرواز کنه.
Pinned
- باید قبول کنی مشکل داری و بخای حلش کنی
- چیزی رو که سبک زندگی الانت نیست نمایش نده. در همون حدی بگو که الان سبک زندگیته. از آرزوهات شوآف نکن.
- با کسی برو تو رابطه که تو لیگ تو باشن. نه یه سری آدم معصوم و بی‌تجربه.
- به زندگی برگرد. تن بده به این که باید رئیس داشته باشی و نخاه همه چی ایده‌آلت باشه.
می‌دونم هنوز خوشم میاد ازش و انگار تموم نشده بود رابطه
November 11, 2025 at 9:37 PM
یه سال شده و اینجوری نباید دل تنگش میشدم.
November 11, 2025 at 9:36 PM
چرا باید دلم براش تنگ بشه؟
November 11, 2025 at 9:35 PM
با اینکه برام قطعیه که نمیخام مخش رو بزنم و بخابم باهاش -حتی وان نایت استند- ولی از تماشای چاک سینه‌اش و تاپ‌هایی که میپوشه لذت میبرم. حشریم نمیکنه ولی لذت‌بخشه.
November 1, 2025 at 9:48 PM
وقتی میبینم این قدر دم دستی و الکی برخورد کرده، غمگین میشم. با خودم فکر میکنم نکنه مورد قبلی هم همین کار رو کرده؟ همین قدر دم‌دستی و از سر سگ‌خوری. اگه این باشه من ناراحت میشم که چطور نفهمیدم؟
November 1, 2025 at 8:37 PM
واقعا حق من هست یه دوست‌دختر خوب داشته باشم. ولی خب باید فعلا تمرکز رو چیز دیگه‌ای بکنم.
October 23, 2025 at 5:19 PM
نمیدونم از چی ناراحت شدم. به خودی‌خودش چیز مهمی نبود. ولی غمگین و پژمرده‌ام کرد.
October 23, 2025 at 4:27 PM
این که حس میکنم طرف دروغ گفته که نیومده، در حالی که دلش نخواسته سر بزنه، اولش اذیتم می‌کرد. ولی دیدم حتی حوصله ندارم ته‌توش رو در بیارم،خوشحال شدم. یعنی مهم نیست.
September 17, 2025 at 6:35 AM
خوشم نیومد جای قرار رو اون مشخص کرد. بعدا تلافیش رو سرش در میارم.
August 24, 2025 at 12:41 PM
برای فردا یه قرار گذاشتم با یه دیتاآنالیستی تا بحث‌های فنی باهاش بکنم و مشاوره بگیرم برای کارای شرکت. به توانایی فنی دیتاآنالیست شرکت اعتماد ندارم هنوز.
August 24, 2025 at 12:35 PM
آیا نباید ببر می‌بودم؟ یا شاید هم تو یکیش ببر بودم؟
من مطمئنم تو زندگی قبلیم، یا یکیشون، اسب وحشی بودم.
August 23, 2025 at 2:43 PM
من مطمئنم تو زندگی قبلیم، یا یکیشون، اسب وحشی بودم.
August 23, 2025 at 2:34 PM
امروز ساعت ۸ صبح رسیدم خونه، رفتم دوش گرفتم، سه قسمت انیمه دیدم و برای اولین بار تو زندگیم تا ۲.۵ ظهر خوابیدم. تو این ۴۰ سال، هر چقدر هم بی‌خواب و خسته بودم، تا حالا نشده بود بیشتر از ۱۲ بخوابم.
August 23, 2025 at 2:33 PM
خبر خوب که پنجشنبه پول پارتی دعوت شدم بعد از این ماه سخت؛ فردا صبح زنگ بزنم محدثه باهام بیاد.
August 17, 2025 at 8:46 PM
مقداری نالۀ بی‌اهمیت که چرا صبح تو بغل یه خوشگلی بیدار نشدم
August 17, 2025 at 10:26 AM
ظاهراً که داره با راس میگه. هیچ شواهدی هم ندارم خلافش. ولی چرا نمیتونم باور کنم واقعا دوسم داره؟
August 16, 2025 at 7:30 PM
یه کار خوبی که این چند وقت کردم، از بلاتکلیفی در آوردن نسبت آدم‌های دور و برم با خودم بوده. الکی مثل قاطرای زیادی که دم طویله بسته بودم، بخش زیادی‌شون رو ول کردم برن تو بیابون خوراک گرگا بشن :)
August 14, 2025 at 3:56 PM
الان وقتشه؛ دقیقا الان باید جریان پیدا کنه.
August 14, 2025 at 9:46 AM
جدیدا به چشمم اومده که حتی موقع نوشتن متن‌های سیاسی و فلسفیم، یه توجه زیرین و پنهان به تحسین شدن دارم. گاهی به خاطر دقتش، گاهی برای غیرمتعارف بودنش، گاهی برای پیچیدگیش، گاهی به خاطر خرق عادتش. و استرس زمینه‌ای دارم موقع نوشتنم.

کمبود محبت همه جا بیداد میکنه.
June 24, 2025 at 1:06 AM
دلم میخاست امشب باهاش بخابم. ولی موقع خداحافظی، فقط نگاش کردم و لبخن کوچیکی روی لبم.
June 24, 2025 at 1:03 AM
خب اون باید علاقه داشته باشه بخونه مطالبم رو. اونم اونایی رو که قطعاً به هیشکی نشون نمیدم. ولی چرا افاده‌ای برخورد میکنه
June 7, 2025 at 10:14 PM
به نظرم تنهاست. فعلا نمیخاد باهام حرف بزنه. منظورم حرفه. نه این صحبتای روزمره.
June 7, 2025 at 9:53 PM
دلم خریدن یه دسته گل بزرگ و فرستادنش به سر کار برای اون دختر خوشگله‌ای رو میخاد که خیلی هم نمیشناسمش.
June 7, 2025 at 9:50 PM
خیلی روحیاتش شبیه منه. با یه فرق مهمی. اون خیلی خیلی پولداره. جوری که از دور اصلا شبیه من نیست.
June 7, 2025 at 9:48 PM
پلی‌لیستم رو آپدیت کردم و خیلی هم زیبا.
June 7, 2025 at 9:46 PM