و برعکس.

بله. در واقع یه وقتی اسناب‌نبودن یا اسناب‌گریزی خودش نوعی اسنوبیسم میشه.

واقعاً قصدم کنایه به کسی نبود چون هیچ نمی‌دونم ماجرا چی بوده ولی خب متوجهم که جهان تغییر می‌کنه ولی دگرگون نمیشه گویا.

عنوان فیلم: «بربادرفته».

پدر دوست من که مو کاشته بودن در زمستون مونتریال، اندکی بعد از کاشت مو، سربرهنه از منزل خارج شدن و وقتی برگشتن به خونه و دست کشیدن به سرشون دیدن پاک پاکه، انگار از اول نبوده.

اخوان ثالث در سوگ فروغ فرخزاد سروده: «دریغا آن زن مردانه‌تر از هرچه مردانند».

گوسان؟

کاملش اینجا هست (میشه به پیش و پس مطلب توجه نکرد):

bukharamag.com/1390.05.2138...

یاد حکایت چهار برادر (شکارنامه) سیدمحمد گیسودراز افتادم: بدان که ما چهار برادر بودیم، از نَُه دیهه. سه جامه نداشتند و یکی برهنه بود... به بازار رفتیم تا به جهت شکار تیر و کمان بخریم. قضا رسید، هر چهار کشته شدیم. ... آنگاه، چهار کمان دیدیم: سه ..شکسته و ناقص بودند، یکی «دوخانه» و «دو گوشه» نداشت.

قبل از اوناست. این در کتاب وغ‌وغ ساهاب اومده که سال ۱۳۱۳ اولین بار منتشر شده. آل‌احمد بچه بوده اون وقت. احتمالاً منظورش همون ادبای سبعه باشن.

زیرسازی.

بله. از اون بدتر این حالت اهانت‌آمیزشه.

نه. کسی نمی‌خونه و کتاب هدر می‌شه. بعد هم ناشر کپی‌رایتشو از نویسنده خریده. دیگه دست اوناست و درست نیست که دور بزنمشون.

متوجهم منتهی خود ویراستار و نصف نویسندگان اعضای هیئت علمی‌اند.

من بیشتر دوستان نزدیکمو هم «آقای فلانی» صدا می‌کنم. در دبستان مانده‌ام.

خیلی عجیبه. یه نفر بانی خیر شده ‌و از تعدادی متخصص در موضوعی مشخص مقاله گرفته، ویرایش کرده، مرتب کرده، برده داده به دانشگاه تهران. گفته‌ان «مجموعه است، چاپ نمی‌کنیم». دست‌کم در علوم انسانی می‌دونم که این شکل مجموعه مقاله متداولترین صورت کتاب دانشگاهیه.

:))) نه. اصلش اونقدری که می‌گن سخت نیست.