ADN
@nid.bsky.social
Sonra bana bir şey oldu. İnsanlardan kaçar oldum. Sessizce çıktım herkesin hayatından.
Buz gibi soğudum. Beni el birliğiyle hasta ettiler.
Fakat ben tenhada sessizce iyileştim. Soğuk bir gecede kendime sarılmayı öğrendim ve o günden sonra bir daha hiç üşümedim..
Buz gibi soğudum. Beni el birliğiyle hasta ettiler.
Fakat ben tenhada sessizce iyileştim. Soğuk bir gecede kendime sarılmayı öğrendim ve o günden sonra bir daha hiç üşümedim..
February 27, 2025 at 1:52 AM
Sonra bana bir şey oldu. İnsanlardan kaçar oldum. Sessizce çıktım herkesin hayatından.
Buz gibi soğudum. Beni el birliğiyle hasta ettiler.
Fakat ben tenhada sessizce iyileştim. Soğuk bir gecede kendime sarılmayı öğrendim ve o günden sonra bir daha hiç üşümedim..
Buz gibi soğudum. Beni el birliğiyle hasta ettiler.
Fakat ben tenhada sessizce iyileştim. Soğuk bir gecede kendime sarılmayı öğrendim ve o günden sonra bir daha hiç üşümedim..
February 9, 2025 at 11:49 PM
A poem from night thoughts
February 5, 2025 at 2:03 AM
A poem from night thoughts
What a lovely morning. Should I brew coffee or disappear into the fog?
February 4, 2025 at 5:48 AM
What a lovely morning. Should I brew coffee or disappear into the fog?
"Man has it all in his hands, and it all slips through his fingers from sheer cowardice."
Crime and Punishment by Fyodor Dostoevsky
Crime and Punishment by Fyodor Dostoevsky
February 3, 2025 at 7:21 PM
"Man has it all in his hands, and it all slips through his fingers from sheer cowardice."
Crime and Punishment by Fyodor Dostoevsky
Crime and Punishment by Fyodor Dostoevsky
فعلا از لمپن‌های توییتر کسی اینجا نمی‌بینم و امیدوارم همین شرایط ادامه داشته باشه.
February 1, 2025 at 2:58 PM
فعلا از لمپن‌های توییتر کسی اینجا نمی‌بینم و امیدوارم همین شرایط ادامه داشته باشه.
کسی را دوست داشته باشید که سخنانش سوسیالیسم ببوید و چشمانش به سان کتابی نانوشته بنگرد.
جمال ثریا
جمال ثریا
January 30, 2025 at 11:39 AM
کسی را دوست داشته باشید که سخنانش سوسیالیسم ببوید و چشمانش به سان کتابی نانوشته بنگرد.
جمال ثریا
جمال ثریا
#ما_در_آسمان_آبی سر فاشیست‌ها را با زمین سفت آشنا خواهیم کرد.
January 28, 2025 at 12:42 AM
#ما_در_آسمان_آبی سر فاشیست‌ها را با زمین سفت آشنا خواهیم کرد.
Poetic thoughts of a winter night.
January 26, 2025 at 2:09 AM
Poetic thoughts of a winter night.
Here, peace whispers softly, serene and fair,
Unlike the harshness of x, fierce in the air.
Unlike the harshness of x, fierce in the air.
January 24, 2025 at 2:27 PM
Here, peace whispers softly, serene and fair,
Unlike the harshness of x, fierce in the air.
Unlike the harshness of x, fierce in the air.
کاربرای جدید اضافه شدن؟ پس چرا فالوومون نمی‌کنن؟
January 24, 2025 at 1:05 PM
کاربرای جدید اضافه شدن؟ پس چرا فالوومون نمی‌کنن؟
فکر کنم اینجا رنج سنی بیشتر رو نسل y باشه.
September 26, 2024 at 3:04 PM
فکر کنم اینجا رنج سنی بیشتر رو نسل y باشه.
از شر ابتذال و فاشیسم توییتر پناه می‌آورم بر اینجا.
September 26, 2024 at 3:00 PM
از شر ابتذال و فاشیسم توییتر پناه می‌آورم بر اینجا.
کوته نمی شود شب یلدای غربتم
گر دست من به دامن صبح وطن رسد
صائب تبریزی
گر دست من به دامن صبح وطن رسد
صائب تبریزی
December 21, 2023 at 2:00 PM
کوته نمی شود شب یلدای غربتم
گر دست من به دامن صبح وطن رسد
صائب تبریزی
گر دست من به دامن صبح وطن رسد
صائب تبریزی
«شب، تاریخِ دلتنگی است
تو
شبِ منی»
و رهایم کردی
رها کردی شبم را و شبت را برایم،
و هر دو سرد…
مجروحم خواهد کرد
زمستان و
خاطراتِ تو.
مجروحت خواهد کرد
عطر زنبق‌های من در هوا.
افسوس!
عاشق خواهم شد
اولین رهگذری را
که می‌گرید بر زنی که پرتابش کرد بر خاک
چونان که تو کردی.
محمود درویش
تو
شبِ منی»
و رهایم کردی
رها کردی شبم را و شبت را برایم،
و هر دو سرد…
مجروحم خواهد کرد
زمستان و
خاطراتِ تو.
مجروحت خواهد کرد
عطر زنبق‌های من در هوا.
افسوس!
عاشق خواهم شد
اولین رهگذری را
که می‌گرید بر زنی که پرتابش کرد بر خاک
چونان که تو کردی.
محمود درویش
December 2, 2023 at 1:32 AM
«شب، تاریخِ دلتنگی است
تو
شبِ منی»
و رهایم کردی
رها کردی شبم را و شبت را برایم،
و هر دو سرد…
مجروحم خواهد کرد
زمستان و
خاطراتِ تو.
مجروحت خواهد کرد
عطر زنبق‌های من در هوا.
افسوس!
عاشق خواهم شد
اولین رهگذری را
که می‌گرید بر زنی که پرتابش کرد بر خاک
چونان که تو کردی.
محمود درویش
تو
شبِ منی»
و رهایم کردی
رها کردی شبم را و شبت را برایم،
و هر دو سرد…
مجروحم خواهد کرد
زمستان و
خاطراتِ تو.
مجروحت خواهد کرد
عطر زنبق‌های من در هوا.
افسوس!
عاشق خواهم شد
اولین رهگذری را
که می‌گرید بر زنی که پرتابش کرد بر خاک
چونان که تو کردی.
محمود درویش
می‌فرمایند: بنظر خیلی خود بزرگ بین هستی. پاسخ من اما به نظرشان اینچنین بود و به تفکر وا داشتتش:
من از آن رو در چشمت بزرگ می‌نمایم که تو خود را خرد می‌پنداری و در مقابلم زانو زده‌ای. پس به پا خیز!
من از آن رو در چشمت بزرگ می‌نمایم که تو خود را خرد می‌پنداری و در مقابلم زانو زده‌ای. پس به پا خیز!
November 14, 2023 at 1:23 PM
می‌فرمایند: بنظر خیلی خود بزرگ بین هستی. پاسخ من اما به نظرشان اینچنین بود و به تفکر وا داشتتش:
من از آن رو در چشمت بزرگ می‌نمایم که تو خود را خرد می‌پنداری و در مقابلم زانو زده‌ای. پس به پا خیز!
من از آن رو در چشمت بزرگ می‌نمایم که تو خود را خرد می‌پنداری و در مقابلم زانو زده‌ای. پس به پا خیز!
Nereye gidiyorum,
niçin hem?
Koşuyorum her yöne
insan kalabalığının
uğultusu arasında
döne döne.
niçin hem?
Koşuyorum her yöne
insan kalabalığının
uğultusu arasında
döne döne.
November 13, 2023 at 9:11 PM
Nereye gidiyorum,
niçin hem?
Koşuyorum her yöne
insan kalabalığının
uğultusu arasında
döne döne.
niçin hem?
Koşuyorum her yöne
insan kalabalığının
uğultusu arasında
döne döne.
Güya bazen Türkçe yazmam gerekiyor & sometimes i should write in English, oder sogar Deutsch!
البته نباید از فارسی هم غافل بشم!
Əlbəttə ki bəzən Ana dilimde yazmayıda yadan çıxatmamaliyam!
البته نباید از فارسی هم غافل بشم!
Əlbəttə ki bəzən Ana dilimde yazmayıda yadan çıxatmamaliyam!
November 13, 2023 at 1:55 PM
Güya bazen Türkçe yazmam gerekiyor & sometimes i should write in English, oder sogar Deutsch!
البته نباید از فارسی هم غافل بشم!
Əlbəttə ki bəzən Ana dilimde yazmayıda yadan çıxatmamaliyam!
البته نباید از فارسی هم غافل بشم!
Əlbəttə ki bəzən Ana dilimde yazmayıda yadan çıxatmamaliyam!
از پس مه‌ای غلیظ بارانی شدید بارید! گویا هوا نیز تحمل سنگینی مه را ندارد و استفراغ می‌کندش بر روی شهر!
November 13, 2023 at 1:40 PM
از پس مه‌ای غلیظ بارانی شدید بارید! گویا هوا نیز تحمل سنگینی مه را ندارد و استفراغ می‌کندش بر روی شهر!