چه ناباور از آخرین سطر ِ شب، طلوعی دوباره درانداختیم!
چه بی خاطره، بی نفس، بی نگاه، کبوتر پراندیم از عمق ِ چاه!
نه از نامه ای عطر ِ یاری رسید، نه چنگ ِ پلنگی خطی زد به ماه!
چه ناباور از آخرین سطر ِ شب، طلوعی دوباره درانداختیم!
چه بی خاطره، بی نفس، بی نگاه، کبوتر پراندیم از عمق ِ چاه!
نه از نامه ای عطر ِ یاری رسید، نه چنگ ِ پلنگی خطی زد به ماه!
خیلی تنها و خسته
حوصله هیچ چیز و هیچ کس را ندارم.
در ضمن هوا خوب بود
خیلی تنها و خسته
حوصله هیچ چیز و هیچ کس را ندارم.
در ضمن هوا خوب بود
«هر حیوان كه از دور دیدی و ندانستی سگ و گرگ است یا آهو، ببین رو به سمت مرغزار و سبزینه است یا لاشه و استخوان؟!
آدمی را نیز چون نشناسی، ببین به كدام سوی میرود؟»
همینقدر ساده و روون!🙂
«هر حیوان كه از دور دیدی و ندانستی سگ و گرگ است یا آهو، ببین رو به سمت مرغزار و سبزینه است یا لاشه و استخوان؟!
آدمی را نیز چون نشناسی، ببین به كدام سوی میرود؟»
همینقدر ساده و روون!🙂
سرخورده بودن از عشق
در انتظار مردن
با قامتی شکسته
از کوله بار غربت
در جستجوی مرهم
راهی شدن زیارت
رفتم برای گریه
رفتن برای فریاد
مرهم مراد من بود
کعبه تو رو به من داد
ای از خدا رسیده
ای که تمام عشقی
در جسم خالی من
روح کلام عشقی
ای که همه شفایی
در عین بی ریایی
پیش تو مثل کاهم
سرخورده بودن از عشق
در انتظار مردن
با قامتی شکسته
از کوله بار غربت
در جستجوی مرهم
راهی شدن زیارت
رفتم برای گریه
رفتن برای فریاد
مرهم مراد من بود
کعبه تو رو به من داد
ای از خدا رسیده
ای که تمام عشقی
در جسم خالی من
روح کلام عشقی
ای که همه شفایی
در عین بی ریایی
پیش تو مثل کاهم
یاد سالهای ۷۹ و ۸۰ دانشگاه و تحویل کارها. کلکسیون و ژوژمان ...
اینقدر درگیر بودیم که عشق و عاشقی یادمون رفت حالا نیم خیز سمت گور، گریه که چه ایامی از دست رفت
من مست جام باقي ام ، دارم هواي عاشقي
حيران روي ساقي ام ، دارم هواي عاشقي
یاد سالهای ۷۹ و ۸۰ دانشگاه و تحویل کارها. کلکسیون و ژوژمان ...
اینقدر درگیر بودیم که عشق و عاشقی یادمون رفت حالا نیم خیز سمت گور، گریه که چه ایامی از دست رفت
من مست جام باقي ام ، دارم هواي عاشقي
حيران روي ساقي ام ، دارم هواي عاشقي
ولی من ولی من دوستت دارم
تو سوز ساز من هستی سرود واژگان من
تو خرشیدی تو مهتابی شکوه آسمان من
به من گفتی که از این دیوانه بازی دست بردارم
ولی من … ولی من دوستت دارم
ولی من دوستت دارم اگرچه بی وفایی تو
به من گفتی که با غمهای دنیا آشنایی تو
غم من را نمیدانی
ولی من ولی من دوستت دارم
تو سوز ساز من هستی سرود واژگان من
تو خرشیدی تو مهتابی شکوه آسمان من
به من گفتی که از این دیوانه بازی دست بردارم
ولی من … ولی من دوستت دارم
ولی من دوستت دارم اگرچه بی وفایی تو
به من گفتی که با غمهای دنیا آشنایی تو
غم من را نمیدانی
یاد ایام شباب و عاشقی. چقدر یادش کردم و دلم تنگ شده
تو نی نی چشات خیسه آدم می ترسه بنویسه
می ترسه پاش به دل واشه آدم بی خود خاطر خواه شه
دوتا چشم رطب داری از عشق همیشه تب داری
چشات از جنس مرغوبه چقد حال چشات خوبه
چشات از جنس مرغوبه چقد حال چشات خوبه
یاد ایام شباب و عاشقی. چقدر یادش کردم و دلم تنگ شده
تو نی نی چشات خیسه آدم می ترسه بنویسه
می ترسه پاش به دل واشه آدم بی خود خاطر خواه شه
دوتا چشم رطب داری از عشق همیشه تب داری
چشات از جنس مرغوبه چقد حال چشات خوبه
چشات از جنس مرغوبه چقد حال چشات خوبه
Running for the door
I had to find the passage back
To the place I was before
"Relax, " said the night man
"We are programmed to receive
You can check out any time you like
But you can never leave"
Running for the door
I had to find the passage back
To the place I was before
"Relax, " said the night man
"We are programmed to receive
You can check out any time you like
But you can never leave"
آبان اون سال پدر رفت.
آخرین بار شیراز سال ۷۱ یا ۷۲ بود رفتم اون موقع روزنامه (هفته نامه) حوادث چاپ میشد. هادی اسلامی همون موقع فوت شد.
کردستان و سنندج و ایلام و خوزستان زاهدان نرفتم.
آبان اون سال پدر رفت.
آخرین بار شیراز سال ۷۱ یا ۷۲ بود رفتم اون موقع روزنامه (هفته نامه) حوادث چاپ میشد. هادی اسلامی همون موقع فوت شد.
کردستان و سنندج و ایلام و خوزستان زاهدان نرفتم.
گبهدخانم کجایی
چه کسی از گربه های ایرانی خبر دارد
گبهدخانم کجایی
چه کسی از گربه های ایرانی خبر دارد