نَمزَده
@namzadeh.bsky.social
طرفدار شکلات نعنایی | آشفته حال و روانپریش
با سلام و عرض میو
دلم برای اینجا تنگ شده بود.
دلم برای اینجا تنگ شده بود.
December 8, 2023 at 9:34 PM
با سلام و عرض میو
دلم برای اینجا تنگ شده بود.
دلم برای اینجا تنگ شده بود.
درد هیچ دوتا آدمی شبیه هم نیست، حتی تو تحمل کردن اون درد هم بین دوتا آدم فرق هست. پس به من نگو درکت می کنم، تو نمی تونی منو درک کنی.
October 1, 2023 at 8:33 AM
درد هیچ دوتا آدمی شبیه هم نیست، حتی تو تحمل کردن اون درد هم بین دوتا آدم فرق هست. پس به من نگو درکت می کنم، تو نمی تونی منو درک کنی.
میگن پاییزه.
واسه من که سه ماه گذشته در پاییزیترین حالت ممکنم بودم… این پاییزم بیاد و بره.
واسه من که سه ماه گذشته در پاییزیترین حالت ممکنم بودم… این پاییزم بیاد و بره.
September 22, 2023 at 11:39 PM
میگن پاییزه.
واسه من که سه ماه گذشته در پاییزیترین حالت ممکنم بودم… این پاییزم بیاد و بره.
واسه من که سه ماه گذشته در پاییزیترین حالت ممکنم بودم… این پاییزم بیاد و بره.
20 روز نبودم هیچی عوض نشده
September 1, 2023 at 12:52 AM
20 روز نبودم هیچی عوض نشده
دردِ تو هرگز زودگذر نبود،
تو در تنِ من ساکن شدی و در دلم قصر های جنون ساختی.
تو در تنِ من ساکن شدی و در دلم قصر های جنون ساختی.
August 12, 2023 at 1:39 AM
دردِ تو هرگز زودگذر نبود،
تو در تنِ من ساکن شدی و در دلم قصر های جنون ساختی.
تو در تنِ من ساکن شدی و در دلم قصر های جنون ساختی.
همتون از بلو رفتید؟!):(
July 30, 2023 at 12:01 AM
همتون از بلو رفتید؟!):(
گاهی دوست داشتم خانهی ما نزدیک به هم میبود.
چند ورق از این کتاب را میخواندی، من برایت شربت زعفران میآوردم و تو هنگام غم؛ آغوش تسلی میشدی.
چند ورق از این کتاب را میخواندی، من برایت شربت زعفران میآوردم و تو هنگام غم؛ آغوش تسلی میشدی.
July 29, 2023 at 12:20 AM
گاهی دوست داشتم خانهی ما نزدیک به هم میبود.
چند ورق از این کتاب را میخواندی، من برایت شربت زعفران میآوردم و تو هنگام غم؛ آغوش تسلی میشدی.
چند ورق از این کتاب را میخواندی، من برایت شربت زعفران میآوردم و تو هنگام غم؛ آغوش تسلی میشدی.
به اشتیاق تو جمعیتی ست در دل من
بگیر تنگ در آغوش و قتل عامم کن!
بگیر تنگ در آغوش و قتل عامم کن!
July 25, 2023 at 2:19 AM
به اشتیاق تو جمعیتی ست در دل من
بگیر تنگ در آغوش و قتل عامم کن!
بگیر تنگ در آغوش و قتل عامم کن!
در کل کاش بودی. چه هوا خوب بود چه بد بود. چه بارونی بود چه گرم بود. چه سیل چه برف بود. کاش بودی...
July 20, 2023 at 10:14 AM
در کل کاش بودی. چه هوا خوب بود چه بد بود. چه بارونی بود چه گرم بود. چه سیل چه برف بود. کاش بودی...
مگر از تو دل ربودم ؛
که من از منم رُبودی؟!..
که من از منم رُبودی؟!..
July 18, 2023 at 1:54 PM
مگر از تو دل ربودم ؛
که من از منم رُبودی؟!..
که من از منم رُبودی؟!..
اما امشب که به خانه برگشتی، روز که تمام شد، مرا به یادآر، طوری که گویی در آغوش من به خواب میروی.
July 15, 2023 at 11:47 PM
اما امشب که به خانه برگشتی، روز که تمام شد، مرا به یادآر، طوری که گویی در آغوش من به خواب میروی.
"شکستگیهای درونمان آرام آرام به سطحِ تنهامان نزدیک میشوند. چیزی نمانده تا ناگهان در خیابانها و خانههامان از هم بپاشیم."
July 10, 2023 at 6:17 PM
"شکستگیهای درونمان آرام آرام به سطحِ تنهامان نزدیک میشوند. چیزی نمانده تا ناگهان در خیابانها و خانههامان از هم بپاشیم."
بزرگترين مزيت نوشتن اينه كه وقتى بهشون روى كاغذ نگاه ميكنى تازه متوجه ميشى اونقدرام مهم نيستن.
افسردگى بعد از گفتن حرفاى خيلى مهمم از همينه لابد، كه ميبينى موقع به زبون آوردنشون اصلا اون جلال و شكوه وقتى كه توى ذهن بودن رو نداشتن
افسردگى بعد از گفتن حرفاى خيلى مهمم از همينه لابد، كه ميبينى موقع به زبون آوردنشون اصلا اون جلال و شكوه وقتى كه توى ذهن بودن رو نداشتن
July 8, 2023 at 7:17 PM
بزرگترين مزيت نوشتن اينه كه وقتى بهشون روى كاغذ نگاه ميكنى تازه متوجه ميشى اونقدرام مهم نيستن.
افسردگى بعد از گفتن حرفاى خيلى مهمم از همينه لابد، كه ميبينى موقع به زبون آوردنشون اصلا اون جلال و شكوه وقتى كه توى ذهن بودن رو نداشتن
افسردگى بعد از گفتن حرفاى خيلى مهمم از همينه لابد، كه ميبينى موقع به زبون آوردنشون اصلا اون جلال و شكوه وقتى كه توى ذهن بودن رو نداشتن
هرچی سنت بالاتر میره بهدلگرفتن بیفایدهتر میشه، نهایتا میتونی مثل شب عاشورا مدتی چراغها رو خاموش کنی و بعدش دوباره به اطرافت نگاهی بندازی و با باقیموندههات ادامه بدی
July 8, 2023 at 1:43 PM
هرچی سنت بالاتر میره بهدلگرفتن بیفایدهتر میشه، نهایتا میتونی مثل شب عاشورا مدتی چراغها رو خاموش کنی و بعدش دوباره به اطرافت نگاهی بندازی و با باقیموندههات ادامه بدی
اگه بخوام از خودم و ارتباط ام با آدمای اطرافم بگم، باید بگم:
«نور از من گرفتن؛ منم چاره ای جز درخشیدن تو تاریکی نداشتم»
«نور از من گرفتن؛ منم چاره ای جز درخشیدن تو تاریکی نداشتم»
July 7, 2023 at 1:49 AM
اگه بخوام از خودم و ارتباط ام با آدمای اطرافم بگم، باید بگم:
«نور از من گرفتن؛ منم چاره ای جز درخشیدن تو تاریکی نداشتم»
«نور از من گرفتن؛ منم چاره ای جز درخشیدن تو تاریکی نداشتم»
من حتی اینجا هم به بیماری آواتار بیقرار دچارم
الهی شفا🤲🏻
الهی شفا🤲🏻
July 7, 2023 at 1:48 AM
من حتی اینجا هم به بیماری آواتار بیقرار دچارم
الهی شفا🤲🏻
الهی شفا🤲🏻
چه در دل دارم از عشقش؟ حیا ایکاش بگذارد
که گویم با لبش این راز را آهستهآهسته🫠😮💨
که گویم با لبش این راز را آهستهآهسته🫠😮💨
July 5, 2023 at 3:29 AM
چه در دل دارم از عشقش؟ حیا ایکاش بگذارد
که گویم با لبش این راز را آهستهآهسته🫠😮💨
که گویم با لبش این راز را آهستهآهسته🫠😮💨
نوشته بود:
عمیق بودی، غرق شدم.
عمیق بودی، غرق شدم.
July 5, 2023 at 3:00 AM
نوشته بود:
عمیق بودی، غرق شدم.
عمیق بودی، غرق شدم.
"اگه موضوع خنده داری هست تعریف کنید ما هم بخندیم"
July 4, 2023 at 3:33 AM
"اگه موضوع خنده داری هست تعریف کنید ما هم بخندیم"
خب، یعنی دنبال اونایی بگردم که توی توییتر اکانت پری مهربون رو فالو داشتن
یا دنبال اونایی بگردم که اکانت نمزده رو فالو داشتن؟
یا دنبال اونایی بگردم که اکانت نمزده رو فالو داشتن؟
July 4, 2023 at 3:31 AM
خب، یعنی دنبال اونایی بگردم که توی توییتر اکانت پری مهربون رو فالو داشتن
یا دنبال اونایی بگردم که اکانت نمزده رو فالو داشتن؟
یا دنبال اونایی بگردم که اکانت نمزده رو فالو داشتن؟
دست هایم دوباره بسته شُدند ،
چه کنم با تو و طناب رفیق ؟!..
از تَقَلّا چقدر خسته شدم ؛
نِگَهَم دار زیرِ آب رفیق..! 🖤
چه کنم با تو و طناب رفیق ؟!..
از تَقَلّا چقدر خسته شدم ؛
نِگَهَم دار زیرِ آب رفیق..! 🖤
July 3, 2023 at 12:34 PM
دست هایم دوباره بسته شُدند ،
چه کنم با تو و طناب رفیق ؟!..
از تَقَلّا چقدر خسته شدم ؛
نِگَهَم دار زیرِ آب رفیق..! 🖤
چه کنم با تو و طناب رفیق ؟!..
از تَقَلّا چقدر خسته شدم ؛
نِگَهَم دار زیرِ آب رفیق..! 🖤