أَبوریحانه | گراش
banner
mojtababaniasadi.bsky.social
أَبوریحانه | گراش
@mojtababaniasadi.bsky.social
داستان می‌نویسم. معلم زیست هم هستم.
هنوز اینجا زندگی جریان داره؟
April 5, 2024 at 8:24 AM
خانم با دو تا روسری می‌آد جلوم وایمیسه. می‌گه: کدوم بهتره؟
می‌گم: سمت چپی.
اگه موافق میلش بود که می‌گه: اوکی. و می‌ره.
اگر نظرش نبود، می‌گه: چرا؟
و هر دلیلی بیارم قانع‌کننده نیست و من راضی می‌شم بگم: آره، راست می‌گی. سمت راستی بهتره.

اصلا چرا می‌آی می‌پرسی؟ والا.
October 3, 2023 at 4:07 PM
این والیبال نمی‌ذاره توی این عیدی حال‌مون خوب باشه. حالا به قطر باید سِت بدیم؟ حالا باخت به اوکراین و آلمان هیچی.
October 3, 2023 at 2:18 PM
نوآ می‌گوید: «معلم مجبورمون کرد یه داستان درباره اینکه وقتی بزرگ شدیم می‌خوایم چیکاره بشیم، بنویسیم.»
«خوب تو چی نوشتی؟»
«نوشتم که در درجه‌ی اول می‌خوام تمرکز کنم که کوچیک بمونم.»
«جواب خیلی خوبیه.»
«خوبه مگه نه؟ من ترجیح می‌دم پیر باشم تا آدم‌بزرگ. همه‌ی آدم‌بزرگا عصبانی‌ان. فقط بچه‌ها و پیرها می‌خندن.»
October 1, 2023 at 5:21 PM
از مستحبات شب نهم ربیع در شهر ما:
باقلا
نخود
نان و مئوه و روغن
September 24, 2023 at 4:52 PM
شاید ظاهرش توی عکس خوب نیفتاده، اما مهم اینه که من و ریحانه مستقل شدیم. پیاز رو سرخ کردیم. هرچی ادویه داشتیم ریختیم توی قابلمه. سه تا تخم‌مرغ درشت قاطی‌ش کردیم. کمی هم رب گوجه. ده دقیقه صبر. آماده شد.
با شربت انبه معرکه است.
September 24, 2023 at 10:29 AM
خانم اومد خونه. رفت توی آشپزخونه. گفت: «چرا غذاتو نخوردی؟»
- چون تکراری بود. مثل ظهر.
گفت: «تکراری بود؟» و شونه‌هاش رو بالا انداخت و رفت سر وقت کارهاش.
نیم‌ساعت بعد وقتی داشتم کُشتی ساروی رو می‌دیدم، گفتم: «غذا رو گرم نمی‌کنی بخورم؟»
غذای تکراری هم خوشمزه است. با خیارماست و سُس بیژن.
شما به عنوان یک زن مستقل انتظار دارین واکنش ما چی باشه؟ واکنشی غیر از این یعنی هم همون شب گشنه می‌مونی هم فرداشبش....
September 23, 2023 at 8:31 PM
این گرایی، کاکوی شیرازی، دو بار تا مرز ضربه‌فنی شدن رفت، اما عین خیالش نبود. انگار بازی صفرصفره. الحق که مرد یخی بهترین لقب برای محمدرضاست. یه دقیقه آخر هم جون‌به‌لب‌مون کرد. آخر سر ۱۱ به ۱۰ برد.
September 23, 2023 at 12:49 PM
آمریکایی‌وار جنگید؛ تا ثانیه‌ آخر. مزدش رو گرفت. دمت گرم پسر خوزستانی. 🇮🇷
September 22, 2023 at 6:45 PM
از وقتی اومد بلو، ایستادنش هم شبیه مسئولین مملکتی شده.
September 21, 2023 at 5:31 PM
نمی‌شه. انصافاً نمی‌شه. دارم نیمه‌نهایی کشتی‌گیر بختیاری رو می‌بینم متأسفانه :)
خداشاهده تپش قلب گرفتم. زانوهام شل شده. دیگه کشتی‌های فرنگی رو نگاه نمی‌کنم.
September 21, 2023 at 2:51 PM
ریحانه شب که اومد خونه، دو تا تویکس دستش بود. پسرعمه خانومم از سربازی معاف شده بود، شاباش ریخته بودن. امروز هم رفتیم تشییع جنازه همسر دوست‌مون، به سمت تابوتش تویکس شاباش می‌ریختن. قصه‌ی شاباش یا همون بَرَنش توی شهر ما خیلی هم پیچیده است.
جعبه‌ی ۲۴ یا ۲۰ تایی تویکس بالای ۵۰۰ هزار تومن قیمتشه!
September 20, 2023 at 4:24 PM
نیمکت‌های زیر این درخت‌ها، تلخ‌ترین نقطه‌ی شهر ماست. هر کی رد بشه، ببینه چند نفری جمع شدن، می‌پرسه: «کی مُرده؟» ما مرده‌هامون رو از اینجا تا قبر همراهی می‌کنیم.
September 20, 2023 at 1:31 PM
خداشاهده تپش قلب گرفتم. زانوهام شل شده. دیگه کشتی‌های فرنگی رو نگاه نمی‌کنم.
September 18, 2023 at 3:38 PM
با باخت تانک روس، گلیج هم حذف شد. عموزاد هم ثانیه آخری باخت. کلا امروز همه‌چی ضدحاله.
September 18, 2023 at 3:15 PM
ده برابر باخت حسن، باخت مقابل تانک حال‌مون‌ رو گرفت...
September 18, 2023 at 1:26 PM
با چی می‌شه تانک رو زد؟ مجتبی‌ باید همون باشه.
September 18, 2023 at 1:15 PM
درسته رحمان بی‌رحمه ولی جون‌مون بالا آومد تا اون ۳۰ ثانیه شد.
September 18, 2023 at 1:12 PM
سیلی خوردن زارع روی تشک رو دیدید؟ واکنش امیرحسین به سیلی طلا بود.
September 17, 2023 at 7:09 PM
از کشتی که بیاییم بیرون، بزنید شبکه ورزش و از سطح یک والیبال اروپا لذت ببرید. به بازیِ پاسور ایتالیا دقت کنید؛ جیانِلی، یه‌چی شبیه معروف خودمون.
September 16, 2023 at 7:49 PM
حاج‌علی‌اکبر گفت دیشب شب آخر مراسم‌مون بود. تو نبودی. این سهم توئه:
September 16, 2023 at 3:24 PM
مسجد ایده‌آل ش کدام مسجد است؟ اینجا:
September 16, 2023 at 3:23 PM
شروع تمرین خط توی ۲۸ سالگی، مثل شروع پیانو توی ۶۷ سالگی سخته و آدم رو به نفس‌نفس می‌ندازه‌.
September 16, 2023 at 2:14 PM
درسته دعا قضا و قدر رو تغییر می‌ده، اما دلم با این آیه قرآنه: «و اینکه برای انسان بهره‌ای جز سعی و کوشش او نیست.»
به هر حال دعا می‌کنم بچه‌ها طلا بیارن خونه!
September 16, 2023 at 12:14 PM
امشب مسجد بوی شیر و زعفران می‌آمد؛ و همچنین بوی گلاب. مَست می‌کرد ها...
September 15, 2023 at 3:40 PM