Maneri
banner
maneli162bskysoci.bsky.social
Maneri
@maneli162bskysoci.bsky.social
Interested in art and architecture...

Mother of two angels.
Pinned
اندوه،
میراثِ واماندگی‌ست.
Reposted by Maneri
وای برمن، همچنان می‌سوزد این آتش
آنچه دارم یادگار و دفتر و دیوان
وآنچه دارد منظر و ایوان
من به دستان پر از تاول
این‌طرف را می‌کنم خاموش،
وز لهیب آن روم از هوش؛
زآن دگرسو شعله برخیزد، به گردش دود
تا سحرگاهان، که می‌داند، که بود من شود نابود…
November 23, 2025 at 10:02 AM
دستکشاشون رو که بافتم، خواهرم دوتا کاموا داد گفت برای خودم و خودت و خواهر کوچیکه هم بباف با هم ست باشیم. دخترمم که رفت مدرسه همکلاسیش گفت مامانت برای منم می‌بافه؟ یه جفت بافتم براش فرستادم، حالا یکی دیگه از دوستاش گفته برا منم می‌بافه؟‌ انگار بیشتر هواخواه داره💁🏻‍♀️🧶🪢
November 23, 2025 at 11:05 AM
یاد اون مرد مسن افتادم تو آتلیه، گفت سال ۵۲ دانشجو دانشگاه هنرهای زیبا تهران بوده، همه‌ی وسایلش از اتودای ۲میل تا تراش،فرچه‌ و گونیاهاش بوی مرغوبیت و کیفیت جنسای اصل اون زمان رو می‌داد، نه مثل الآن که کیفیت همه چیز الکی و آبکی شده.
همه رو نگه داشته بود.
November 22, 2025 at 6:37 PM
بلبل زار خسته، دل بکسی نبسته
مرغ قفس شکسته، از کمند خلق جسته...🎶🎧
#مرضیه #علی_اکبر_شیدا
November 22, 2025 at 4:17 PM
تو انیمه "ستاره من" یه کاراکتر گفت: اگه از کارت هی شکایت کنی، فکر می‌کنند داری پز کارت رو میدی!

_از عصر دارم بهش فکر می‌کنم، بنظرم در مورد زندگی هم همینطوره، و دلیل عکس‌العمل نامرتبط بقیه رو با حسی که گوینده داشته میشه فهمید.
November 22, 2025 at 2:10 PM
از مکرر "مامان" گفتن بچه‌ها واقعا می‌شه برق تولید کرد. کاش محققا تو این زمینه هم فوکوس می‌کردند.
November 22, 2025 at 1:56 PM
"بعضی وقت‌ها به نور نیاز نداریم، بلکه به کسی نیاز داریم که حاضر باشد در تاریکی کنارمان بنشیند."
November 22, 2025 at 1:52 PM
بال‌ها بدون شجاعت پرواز به چه درد می‌خورند؟
#آتیکوس
November 20, 2025 at 10:02 PM
این صفحه رو هم بیهوده برای خودم سر و پا نگه داشتم، وقتی حرف حسابی نیست مثل دست و پا زدن الکی، یا درجا یا آب تو هاون کوبیدن، وقتی هم برداشت‌ها از گفته‌های ساده، روتین و بی‌منظور متفاوته.
November 20, 2025 at 9:57 PM
سرخ صورتم از سیلی اما زرده تنم
یوسف همدست حق و پاره پاره پیرهنم...🎶🎧🤌🏻
November 20, 2025 at 7:51 PM
کچل بچکم داره بزرگ می‌شه.😍👶🏻🍼
November 20, 2025 at 7:30 PM
گفته بیا برای درس برنامه‌دهی یا طرح ۳، اسیستانم شو.
November 20, 2025 at 5:34 PM
کل نقشه رو باید برای یه داکت لعنتی تغییر بدم🤦🏻‍♀️، سری قبلم بخاطر ۰.۳۵ اختلاف محاسبات 🥹 حواسم رفته پی عمه‌ش!
November 19, 2025 at 4:57 PM
یه روزم که وقعی به ساعت نمی‌نهیم، عین برق و باد می‌گذره! عامو یواشتر بگذر!
_از صبح که دخترا بردم مدرسه هنوز ویندوز مغزم بالا نیومده🫩👾
November 19, 2025 at 8:44 AM
"من زمستان‌های زیادی را منتظر تو بوده‌ام."
#آتیکوس
November 18, 2025 at 9:00 PM
رفتم با مشاورشون صحبت کردم، گفت ما با خونواده دختره حرف زدیم، خونواده بسته‌ای هستند اما متوجه شدیم حرفایی که می‌زنه بیشتر توهمات و خیال‌پردازی‌هاشه و برای جلب توجه اینکارا رو می‌کنه.
گفتم حتی اگه توهماتش باشه اینکه دسترسی آزاد داره به همه چیز و می‌تونه اینقدر راحت در مورد جزئیات حرف بزنه نگران کننده‌ست.
November 18, 2025 at 4:56 AM
همیشه به این جاها که می‌رسه، مسیر مادر بودن برام سخت و صعب‌العبور می‌شه. باید خیلی حواس جمع باشی عکس‌العملی نشون ندی که ببینه نمی‌تونه بهت اعتماد داشته باشه...
امروز که رفتم دنبالشون، توی مسیر برگشت گفت اون دختره که فاز فکریش رو زیر و رو کرده،به دخترم و یه دوست دیگه چیزی تعریف کرده از رابطه‌ای که با دختر همسایه داشته!!!🤦🏻‍♀️😑 از وقتی گفته تو شوکم! نمی‌دونم به مشاورشون دوباره بگم یا کلا فردا طغیان کنم برم مدرسه‌شون یا زنگ بزنم به خود دختره یا مادرش!
هنگم اصلا🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️😑😑
November 17, 2025 at 12:06 PM
امروز که رفتم دنبالشون، توی مسیر برگشت گفت اون دختره که فاز فکریش رو زیر و رو کرده،به دخترم و یه دوست دیگه چیزی تعریف کرده از رابطه‌ای که با دختر همسایه داشته!!!🤦🏻‍♀️😑 از وقتی گفته تو شوکم! نمی‌دونم به مشاورشون دوباره بگم یا کلا فردا طغیان کنم برم مدرسه‌شون یا زنگ بزنم به خود دختره یا مادرش!
هنگم اصلا🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️😑😑
November 17, 2025 at 11:36 AM
یه مردابه توی تن از فراموشی
یه چراغی که میره رو به خاموشی
نگردد شعله‌ور بیهوده می‌کوشی...🎧🎶
November 17, 2025 at 8:31 AM
میان صخره‌ و خارا اثر دارد، اثر دارد...
November 17, 2025 at 8:12 AM
امروز خوشحالم و همین حس و دگر هیچ.🥳💘
November 16, 2025 at 9:34 AM
حالا هندو ما رو کشت
و خال هندو ما رو کشت
حالا شفتالو فروش سر چارسو ما رو کشت...🎶🎧💘🤌🏻
November 16, 2025 at 8:54 AM
ولی جدی اگه اخلاق افراد حاضر در صحنه‌ها رخصت بده، من از پس عصرا و غروبای دلگیر جمعه برمیام، حتی اگه کل آخر هفته تو خونه مونده باشم.🤌🏻💘
November 14, 2025 at 6:42 PM
تو بارون نگاهش
بشینم یا نشینم
تمنا رو تو چشماش
ببینم یا نبینم...🎶🎧🙂‍↕️🙂‍↔️
November 13, 2025 at 9:01 PM
عيبی ندارد، همه مثل هميم؛ نا‌تمام و نصفه‌نيمه.
#عباس_معروفی
November 12, 2025 at 7:17 PM