Mahdey | مهدی
banner
mahdey.bsky.social
Mahdey | مهدی
@mahdey.bsky.social
Solution Provider
| Literature | Society | Technology |
متاسفانه چیزی که در جریانه جنگه! و باز هم متاسفانه تلفات خواهد داشت. لطفن احتیاط کنید و مراقب شایعات، خبرهای بد دروغین و خود و خانواده‌تون باشید.
امیدوارم شر به اشرار و ظالمان برسه و شما دوستان و عزیزان همه سالم و تندرست باشید.
June 13, 2025 at 11:02 AM
چندماه گذشته بسیار شلوغ بوده‌ام. هنوز هم هستم.
شاید فکر کنید الان لابد خلوت شده‌ام که اینجا پست گذاشته‌ام!
باید بگویم نه! وسط جلسه با رییسم، موبایلش زنگ خورد و گفتگویش طولانی شد، من هم اینجا را باز کردم و به شما سلام کردم!
سلام به روی ماه تک‌تکتون!
چه خبر؟
June 10, 2025 at 12:57 PM
سلام به روی ماه تک‌تکتون!
چه خبر؟
June 10, 2025 at 12:18 PM
«غنچه گو تنگدل از کارِ فروبسته مَباش
کز دم صبح مدد یابی و انفاسِ نسیم»

صبح شما بخیر!
May 8, 2025 at 2:15 AM
چشمم به سبز-روشن برگ‌های بهار افتاد و گریستم. مگر دیگر چطور می‌توانم زندگی را به نیکی پاس بدارم؟
May 1, 2025 at 8:36 AM
دلتنگ شمایم،
دلتنگ هوایم
هوادار شمایم!
April 9, 2025 at 9:53 AM
نه!
April 1, 2025 at 8:31 AM
در بلواسکای، کرم سفره‌داری از هیچکسی ندیدم! :(
این برادرمون هم فکر کنم ناامید شد و دیگه از هیچ‌کدومتون نخواسته که مهمونی چهارشنبه‌سوری دعوتشون کنید.

@mahdey.bsky.social
March 18, 2025 at 3:49 AM
حتا امروز هم باید سر کار بروم!
مرگ بر تو ای آخوند نابخرد!
March 18, 2025 at 3:48 AM
به حقیقت دریافته‌ام یکی از اصول اساسی شادمانی این است که؛ دیگران مسئول اکتشاف حالات و احوالات من نیستند؛ من نیز هم!
خدا را شکر لال نیستیم و می‌توانیم حرف بزنیم!
February 25, 2025 at 6:23 AM
«صبح است ساقیا قدحی پرشراب کن
دور فلک درنگ ندارد شتاب کن

زان پیش‌تر که عالم فانی شود خراب
ما را ز جام بادهٔ گلگون خراب کن»
February 18, 2025 at 3:44 AM
جمهوری اسلامی!
کوت کنید و داستان کوتاه ترسناک دو کلمه‌ای بگید.
January 27, 2025 at 5:45 AM
آنکه ادعا دارد، نمی‌خواسته و نمی‌خواهد اینجا را ترک کند، برایش ویزا می‌گیرند و همچنان با حفظ موضع مخالف با مهاجرت، به مقاصد نورانی و ایده‌آل می‌پرد؛ آنوقت ما که هزینه کردیم و هزینه دادیم و سرمایه‌گذاری کردیم و دویدیم که برویم و باز هم نشد؛ باید برای بقا در این به‌نیمه‌مانده جان بِکنیم!
ای تف به رویت آخوند!
January 26, 2025 at 6:36 PM
آفرین!

همون ذهنی که قصه‌های آزمون‌های الهی پیامبران رو ساخت، در این عصر اطرافیانش رو آزمون می‌کنه و جملات و ایده‌های احمقانه می‌سازه!
عمر کوتاهه، به جای امتحان کردن این و اون، بهتره زندگی کنیم و با خودمون و آدم‌ها مهربان‌تر باشیم.
نظر نامحبوب:
با این مخالفم
“ بعضی وقتا آدم دوست داره یه مدت نباشه
نه که نبودن خوب باشه
فقط ببینه کی سراغشو میگیره
اونارو نگه داره.”
January 26, 2025 at 4:06 AM
«به آنکه بر شما ستم می‌کند، باید بر او ستم کنید. هرکس که ستم می‌بیند باید توان ستم بر ستمگر را در خود بیافریند!»
January 25, 2025 at 4:34 PM
دیشب و دیروز خواب‌هایی دیدم، که دیوانه‌ام کردند.
این فشردگی در حسرت و تباهی که عرضه می‌شد، شگفت‌انگیز و جانکاه بود!
January 25, 2025 at 6:45 AM
چرا از این حسادت رها نمی‌شوم؟!
January 21, 2025 at 3:06 PM
تنها گله‌ی من از پاول دووروف گرامی و اپلیکیشن محترم و ارزشمند تلگرام، همین خاصیت اعلام تولد مخاطبانه!
سر صبحی دیدم نوشته تولد رضاست. رفتم ببینم رضا کیه اصلن؟ و کاش ندیده بودم.
تصاویر پروفایل مجدد مایه اندوه امروزم را فراهم کرد.
January 11, 2025 at 3:40 AM
با همه قهرم و با شراب آشتی!
January 8, 2025 at 5:18 PM
Banana, banana, banana, terracotta
Banana terracotta, terracotta pie
Banana, banana, banana, terracotta
Banana terracotta, terracotta pie🤘
Cause we are the ones that wanna play
Always wanna go but you never wanna stay
And we are the ones that wanna choose
Always wanna play but you never wanna lose…

on.soundcloud.com/Sbbr2jszQ3b6...
January 8, 2025 at 12:55 PM
«گفت: وقتی گفتم خداحافظی کنیم، گفتی حالا می‌بینمت!
گفتم: من شما رو دست هیچ خدایی نمی‌سپرم عزیزم!»
January 8, 2025 at 12:22 PM
دارد می‌رود که آرزوی سالیان مرا زندگی کند! باز هم ناراضی است یا ادای ناراضی‌ها را در میآورد. کاش این مهر انسانی در من نبود!
وقت رفتن از این خراب‌شده؛ جای ادا، دست برآرید و جاماندگان را دعا کنید!
January 7, 2025 at 5:25 PM
دوستان عزیز!
یک بی‌مغز هرز، برای بلاک؛ تقدیم شما!
January 5, 2025 at 1:43 PM
لَقَدۡ خَلَقۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ فِي كَبَدٍ

كه ما انسان را آفريده و حياتش را با رنج و محنت آميخته‌ايم! 😶
زندگی سراسر pain است
چقدر زندگی سخته…!
January 5, 2025 at 8:30 AM
گفت: «والله مهندس، ما اینجا چهار نفر بیشتر نیستیم. یعنی کل کسایی که مسئولای انواع عملیاتیم چهار نفریم، خیلی هم کم توقعیم»
لبخند دوستانه‌ای زد و زود نگاهش را دزدید.

سرهنگ بود، فرمانده یک کلانتری بزرگ!
January 1, 2025 at 8:58 AM