Houra.Tehrani
houra-tehrani.bsky.social
Houra.Tehrani
@houra-tehrani.bsky.social
Social communication & media literacy researcher-Equalist.
گفت:
یعنی هر دوتون خانواده‌ی من‌اید ولی خودتون خانواده‌ی هم نیستید؟
November 27, 2025 at 11:58 AM
یه نقطه‌ای هست که آدم تصمیم می‌گیره همه چیز رو رها و کنه بره.
بره که فقط نباشه.
همون نقطه…
October 24, 2025 at 4:22 PM
جابجایی حیرت‌انگیز مرزهای وقاحت و سمی بودن…
October 13, 2025 at 8:10 AM
دروغ نگفت
خود دروغی بزرگ بود
تصویری جلعی از امنیت و صداقت
که فرو ریخت.
October 12, 2025 at 11:45 AM
به کسایی که از ما انتظار احمق بودن و نفهمیدن دارن، معذرت‌خواهی بدهکار نیستیم
هر چند اونها توقع عذرخواهی دارن.
October 2, 2025 at 9:29 PM
تنها چیزی که حریف رخوت و بی‌حالی شد، نزدیک شدن ددلاین تحویل کارهام و تنفرم از بهونه آوردن و نرسوندن کاره.
September 28, 2025 at 11:13 AM
باید به بچه‌‌هامون دل‌کندن و رها کردن رو یاد بدیم.
September 26, 2025 at 8:45 AM
آدم گاهی نیاز داره یکی بیاد نصیحت‌هایی که خودش به دیگران می‌کرده رو بهش بگه.
September 25, 2025 at 6:27 PM
در بدترین شرایط هم فقط کارکردن و رفیق خوب داشتن نجات‌بخشه.
September 24, 2025 at 12:03 PM
خستگی/ فروپاشی بعد از بحران…
September 9, 2025 at 11:34 AM
خیلی دردناکه غصه‌ی کسی رو بخوری که عمیق‌ترین زخم‌ها رو بهت زده.
September 7, 2025 at 3:14 PM
تا حس نکنن دارن از دستت میدن باورشون نمیشه بودنت همیشگی و بی‌قید و شرط نیست.
August 31, 2025 at 4:16 PM
این گور، مرده توش نیست
بی‌خودی دارم گریه می‌کنم.
August 31, 2025 at 3:11 PM
ما از عصبانیت و عذاب از هست و بود و نمود می‌گیم
او از اولویت‌ها…
May 24, 2025 at 9:31 AM
من از غم، رقصیدن رو می‌فهمم.
فقط پنج ساله بودم وقتی خبر فوت بابا رو بهم دادند
بچه‌های فامیل رو توی اتاق جمع کردم و شروع کردم به خوندن و رقصیدن.
April 28, 2025 at 5:29 PM
طرف کلی از قهوه‌ش تعریف کرد
پول خون پدرش رو هم گرفت
ولی…
قهوه نگو، بگو شیرابه‌ی زباله!

الحق که برای این هفته، «مردمان نمک‌نشناس و قهوه‌های مزخرف» اسم مناسبیه.
April 25, 2025 at 11:20 AM
ذکر روز:
خدا خر را شناخت بهش شاخ نداد.
April 22, 2025 at 4:44 PM
آدمیزاد از هر بحرانی که زنده بیرون میاد، انگار از نو متولد شده، امیدوارتر به خود و ناامیدتر از دیگری.
March 2, 2025 at 7:42 AM
یه چیزی درست نیست
یه جای کار می‌لنگه
همه چیز زیادی خوب به نظر میاد.
February 16, 2025 at 10:03 AM
روزهایی که فرصت دارم بعد از اینکه این بچه رو فرستادم مدرسه برم توی تختش یه چرتی بزنم، روزهای قشنگ‌تری هستن.
February 5, 2025 at 8:27 AM
برای بدبختی نسل ما همین بس که نه قبلا جلوی پدر و مادرهامون می‌تونستیم سیگار بکشیم، نه الان جلوی بچه‌مون.
January 31, 2025 at 11:51 AM
سوگ سرکوب‌شده کاری با آدم می‌کنه که در مراسم عزای هفت‌پشت غریبه هم پا به پای صاحب‌عزا اشک می‌ریزه.
January 29, 2025 at 8:32 AM
مادر باید یه جاهایی پوست کلفت و بی‌رگ بشه، باید از درد بچه‌ش دردش نیاد، که بتونه از ‌پاره‌ی تنش محافظت کنه.
December 25, 2024 at 6:59 PM
ذکر روز:
به جهنم
December 18, 2024 at 3:08 PM
روی خرابه
روی زمین فرو نشسته
روی باتلاق
نمی‌شه بنای جدید ساخت
حالا هی بساز…
December 14, 2024 at 6:47 PM