اصن نميدونم چى دوست دارم 🥲
اصن نميدونم چى دوست دارم 🥲
فك كنم همين روزا تموم شم
فك كنم همين روزا تموم شم
رو تخت ميخوابم
خدايا شكرت🤩🤚🏻
رو تخت ميخوابم
خدايا شكرت🤩🤚🏻
تلاش ميكنم از لحظاتم لذت ببرم ولى انگار واقعي نيست،
باورم نميشه فقط تا چند روز ديگه ميرم سر كار
اونم بعد از اينهمه تلاش و كارِ سخت و روزهاى تلخى كه گذروندم
باورم نميشه لوازمى كه با اونهمه عشق خريده بودم و الان دارم ميفروشم
انگار دور سرم يه حبابه كه احاطه م كرده..
تلاش ميكنم از لحظاتم لذت ببرم ولى انگار واقعي نيست،
باورم نميشه فقط تا چند روز ديگه ميرم سر كار
اونم بعد از اينهمه تلاش و كارِ سخت و روزهاى تلخى كه گذروندم
باورم نميشه لوازمى كه با اونهمه عشق خريده بودم و الان دارم ميفروشم
انگار دور سرم يه حبابه كه احاطه م كرده..
مشخص نيست؟
مشخص نيست؟
دوست دارم برينم دهنو اونى كه طلبكار مياد ميگه تخفيف بده وردارم وگرنه اخر سمسار ازت مفت برميداره
اخه عن خانوم انقد لنگ ٥٠٠ تومنه تو نيستم كه تا نفروشم نرم و بدم سمسارى ببره
دوست دارم برينم دهنو اونى كه طلبكار مياد ميگه تخفيف بده وردارم وگرنه اخر سمسار ازت مفت برميداره
اخه عن خانوم انقد لنگ ٥٠٠ تومنه تو نيستم كه تا نفروشم نرم و بدم سمسارى ببره
دوس دخترشم داره يه تكه از وجودم ميشه🥹
زنگ زده بهم و داره گريه ميكنه و تو ماشينه، دوست دخترشم كنارشه
ميگه فرناز فهميد شما ويزا شدين اومده پيشم كه تنها نباشم، بعد با هم گريه كردن🥹
دوس دخترشم داره يه تكه از وجودم ميشه🥹
زنگ زده بهم و داره گريه ميكنه و تو ماشينه، دوست دخترشم كنارشه
ميگه فرناز فهميد شما ويزا شدين اومده پيشم كه تنها نباشم، بعد با هم گريه كردن🥹
راضیم از جرم خودم
از این که لحظه ی فرار
عاشق زندان بان شدم
این آخرین دفاعمه
پیش تو اقرار میکنم
اگه گناهه عشق من
دوباره تکرار میکنم
با خبرم از آخر
هر ضربه ی نگاه تو
من پاک میشم تو تن
آغوش بی گناه تو
دری که بستم رو خودم
دوباره وا نمیکنم
برای بخشیده شدن
هرگز دعا نمیکنم
راضیم از جرم خودم
از این که لحظه ی فرار
عاشق زندان بان شدم
این آخرین دفاعمه
پیش تو اقرار میکنم
اگه گناهه عشق من
دوباره تکرار میکنم
با خبرم از آخر
هر ضربه ی نگاه تو
من پاک میشم تو تن
آغوش بی گناه تو
دری که بستم رو خودم
دوباره وا نمیکنم
برای بخشیده شدن
هرگز دعا نمیکنم
بلافاصله با پولش از اينا ميخرم و تا اخر عمر به خوبى و خوشى زندگى ميكنم
بلافاصله با پولش از اينا ميخرم و تا اخر عمر به خوبى و خوشى زندگى ميكنم
-الیزابت کوبلر
-الیزابت کوبلر
اونقدر احساس وجود داره، که نیازی نباشه تنفر یا بی تفاوتی کسی رو انتخاب کنی.
اونقدر اندیشههای مثبت وجود داره، که نیازی نباشه افکار منفی و سیاه کسی رو همراهی کنی؛ فقط باید شجاعت تصمیم گیری، ترک کردن و تغییر رو داشته باشی...
اونقدر احساس وجود داره، که نیازی نباشه تنفر یا بی تفاوتی کسی رو انتخاب کنی.
اونقدر اندیشههای مثبت وجود داره، که نیازی نباشه افکار منفی و سیاه کسی رو همراهی کنی؛ فقط باید شجاعت تصمیم گیری، ترک کردن و تغییر رو داشته باشی...