در نمیدونم چی‌میشه‌ترین حالت زندگیم.

گریستن نتوانستم
نه پیشِ دوست
نه در حضور غریبه
نه کنجِ خلوتِ خود
گریستن نتوانستم که آفتاب
بیاید
نیامد
"رضا براهنی"

این اسفند چقدر عجیبه برا من.پر از احساسات عجیب و غریب و متفاوت. نمیفهمم خسته‌ام ، کلافه‌ام، توانم تموم شده انگار. قشنگ فروپاشیدم .تمام انرژی و قدرتم داره صرف این میشه که تکه‌های خورد شده خودم رو کنار هم حفظ کنم

پسرعمو خیلی جوون بود که فوت کرد، چند سال بعدش هم عمو فوت کرد. دیشب خواب دیدم عروسیِ پسرعموست و عمو سالم و سرحاله و بی‌نهایت خوشحال مشغول خندیدن.
تو خواب به خودم گفتم عمو اونجا هم داره پدری رو تموم میکنه برا پسرش.

باز هم دخترکی چشمانش را برای ابد بست . رویاهایش ،شادیهایش ،خنده‌هایش و هرچه را باید زندگی میکرد و لذت میبرد رو با خودش به زیر خاک سرد برد. آرمیتا گراوند دختری بود که دنیا هزاران شادی به او بدهکارست😔

من از این جنگ تازه اسرائیل و حماسم میترسم. میترسم آخرش موشک بشه بخوره تو سرمون.
نه اینکه از مردن بترسم،نه توان آوارگی و جنگ ندارم.اگر نه موشک که یه لحظه‌است و تمام

@hanna82.bsky.social
سه روزه هرکدوم از اپ‌های سوشیال مدیا رو باز میکنم فقط عکس ابراهیم گلستان رو میبینم و جملات معروفش و تیکه‌هایی از مصاحبه‌هاش که نود درصدش هم داره فحش میده.
میشههههه بسه دیگه واقعا
آشوب شدم،شما فرهیخته من غیرفرهیخته
فقط بسههههه دیگه

جوجکانم در صف غذا 🐥

وقتی نور صورت لطیف ابرها رو نوازش میکنه

خب برق هم نداریم و دعا به جون قدرت اول منطقه میکنیم .
تو در و دیوار نریم صلواااات

Helloooo

ااینجا چه خبره؟ امن و امان هست؟