Emily
banner
emilyamraee.bsky.social
Emily
@emilyamraee.bsky.social
اسم خلبان رو که شنید، داشت از خوشحالی بال درمی‌آورد. نامه نوشت و داد دست مهماندار و دو دقیقه‌ی بعد اومدن دنبالش که بیا پیش کاپیتان.:))
June 11, 2025 at 6:06 PM
در همه حال درازکش.
June 6, 2025 at 1:21 PM
تو رو خدا بگید انتخاب پاپ هم به اینترتیمنت‌ نوجوانان افزوده شده، وگرنه چرا این تب‌ها روی موبایلم باز شده؟ :[
May 7, 2025 at 8:26 PM
امروز رفتم سر کلاس پاپیه‌ماشه‌ی فرزندم و رنگ‌بازی کردم، خوش گذشت. ❣️
April 17, 2025 at 7:16 PM
صبح‌ها چند تا زود باش، بجنب جایز می‌باشه دوستان؟
April 15, 2025 at 3:31 AM
بعد توی همون کمد نامه‌هایی بود مربوط به دست‌کم پنجاه سال پیش، وقتی پسرها رفتند فرنگ و برای مادربزرگ آ نامه می‌نوشتند. مادربزرگ آ برای هر کدوم یه پوشه‌ی جدا درست کرده بوده. 💘
April 13, 2025 at 8:16 PM
امشب پنج شش تا رومیزی خیلی بزرگ کتان روسی از ته یه کمدی در خونه‌ی والدین آ بیرون کشیدم که می‌تونه بهترین روتختی‌های تابستونی باشه. کارت‌پستالی که فرستنده‌ی رومیزی‌ها از پطرزبورگ ضمیمه کرده هم بود. هرگز این رومیزی‌ها استفاده نشدند. 🥲
April 13, 2025 at 8:12 PM
رفتیم دوچرخه‌سواری و بعدش گفتم بیا بریم کافه‌ی دم در خونه. گفت دیروز رفتیم، امروز لازم نیست، بریم خونه تو قهوه بخور و من هم بستنی دارم توی یخچال. 💘
April 3, 2025 at 9:54 PM
خیلی با این چراغه حال می‌کنم.
April 1, 2025 at 10:30 PM
می‌گه: "خوشحال باش که دیگه کلیسا قدرت نداره!"
بچه‌ی ساده، از قدرت باقی خبر نداری.
[اگه دوروبرتون بچه دارید، این کتاب حرف نداره]
March 22, 2025 at 8:35 PM
پروانه اعتمادی و فریده لاشایی همیشه برام نماد اون زن آرتیست باج‌نده و سور و قرصه بودند.
March 21, 2025 at 8:52 PM
بچه جونم💘
March 15, 2025 at 9:31 PM
چطور ممکنه سلطنت‌طلب‌ها این‌قدر درب‌وداغون از آب درمی‌آن؟ بابا دیگه پاره‌ست یا پاره‌س رو با قوم خودت که بهش مفتخری هم نمی‌تونی در نوشتار تمیز بدی؟
March 8, 2025 at 6:15 AM
پیرچشمی به روایت تصویر.
March 7, 2025 at 8:51 AM
قاشق‌های مادربزرگ آ رو از توی کشو درآوردم، خیلی این زن جالب بوده. ده سال پیش از ازدواج ما فوت کرده، اما هنوز توی زندگی خانواده ساری و جاریه.
March 6, 2025 at 2:40 PM
گاهی حرف زدن معجزه می‌کنه، طلسم رو می‌شکنه. بهش می‌گی تمرکز نداری، که پروسه‌ی ترک سیگار نمی‌گذاره تمرکز کنی و اون فقط گوش می‌ده و بعدش همین گوش دادنش معجزه می‌کنه و تو می‌تونی همون شب یه نفس یه نوولای خوب بخونی. چقدر دوستت دارم مرد حسابی.
March 5, 2025 at 9:34 PM
هر شب می‌رم یه سری ای‌میل می‌جورم، چه مهربون و قشنگ بودی عزیزکم.
March 3, 2025 at 8:37 PM
آب و لیمو زیاد.
March 2, 2025 at 5:26 PM
گربه‌های مجله‌ی شبکه آفتاب.
February 24, 2025 at 9:20 PM
اومدیم کافه که ازش هدیه‌های آسمانی بپرسم، بچه‌ی صبور بیچاره‌م.💔
February 24, 2025 at 2:29 PM
ای همه‌ی زیبایی‌ها. کاش بدون Y کار درمی‌اومد، اون‌وقت نتیجه دیدنی بود.
February 23, 2025 at 5:40 AM
خونه‌ی مادربزرگه انگار دیگه سرگرم‌کننده نیست، پسرعمه‌ها بزرگ شدن و مهاجرت کردن...
February 21, 2025 at 11:45 AM
صدا رو نمی‌شنیدم، عینک رو دادم بالا گوشم بشنوه.
February 20, 2025 at 3:42 PM
فرزندم امروز نشونم داد خوب بلده زیر آبی بره و در هنگامی که خیال می‌کردم داره تمرین ریاضی حل می‌کنه مشغول سرچ برای عبور از یک مرحله‌ی بازی بود. خیلی غصه خوردم، اما به روش نیاوردم. بعد انگار خودش فهمید و اومد در اتاق رو باز کرد و یه کش‌وقوسی به خودش داد و پرسید: خوبی؟
February 16, 2025 at 4:48 PM
بسیار یادآور هم.
February 12, 2025 at 12:07 PM