خواهرم موجود آوتدوریه، زیاد!
March 1, 2025 at 5:51 PM
خواهرم موجود آوتدوریه، زیاد!
معده در برابر الکل تسلیم شده، چند وقته، دیگه دارم جدیش میگیرم.
March 1, 2025 at 7:49 AM
معده در برابر الکل تسلیم شده، چند وقته، دیگه دارم جدیش میگیرم.
من و خواهرم مستیم.
قراره برا اولین بار تو این حد از مستی به مادر زنگ بزنیم.
پیشنهاد از من بود😬
خواهرم مردده.
قراره برا اولین بار تو این حد از مستی به مادر زنگ بزنیم.
پیشنهاد از من بود😬
خواهرم مردده.
March 1, 2025 at 5:30 AM
من و خواهرم مستیم.
قراره برا اولین بار تو این حد از مستی به مادر زنگ بزنیم.
پیشنهاد از من بود😬
خواهرم مردده.
قراره برا اولین بار تو این حد از مستی به مادر زنگ بزنیم.
پیشنهاد از من بود😬
خواهرم مردده.
خب...
فهمیدم علیرغم همه ترسهام، دلم نمیخواد برگردم ایران.
گور پدرش، هرچی شد شد.
فهمیدم علیرغم همه ترسهام، دلم نمیخواد برگردم ایران.
گور پدرش، هرچی شد شد.
March 1, 2025 at 3:57 AM
خب...
فهمیدم علیرغم همه ترسهام، دلم نمیخواد برگردم ایران.
گور پدرش، هرچی شد شد.
فهمیدم علیرغم همه ترسهام، دلم نمیخواد برگردم ایران.
گور پدرش، هرچی شد شد.
رابطهم حتی با ویبراتورم هم داره سمی میشه. دلخورم ازش. کاش هوشمند بود یه چیزایی یادش نمیرفت.
February 26, 2025 at 9:14 PM
رابطهم حتی با ویبراتورم هم داره سمی میشه. دلخورم ازش. کاش هوشمند بود یه چیزایی یادش نمیرفت.
میخوام سرمو بکوبم به تیزی میز.
این جمع یا دارن از بچهداری میگن یا پیآر گرفتن.
این جمع یا دارن از بچهداری میگن یا پیآر گرفتن.
February 23, 2025 at 3:05 AM
میخوام سرمو بکوبم به تیزی میز.
این جمع یا دارن از بچهداری میگن یا پیآر گرفتن.
این جمع یا دارن از بچهداری میگن یا پیآر گرفتن.
تولدش رو پیام دادم و تبریک گفتم. دلم هم کمی تنگ شد. ولی جنس همهچی فرق میکنه.
February 19, 2025 at 4:54 PM
تولدش رو پیام دادم و تبریک گفتم. دلم هم کمی تنگ شد. ولی جنس همهچی فرق میکنه.
کمتر از یک ماه دیگه سالگرد رسمی جدایی ماست. مدتیه میتونم بی زخم و درد عکساشو نگاه کنم. حتی مدتیه میتونم مثل اوایل آشنایی، خوبیاش رو ببینم و بگم آتنا، انتخابت درست بود، حالا به دلایلی نشد ادامه بدین. حالم با حسم خوبه. خوشحالم همسرم بوده و در عین حال خوشحالم جدا شدیم.
February 18, 2025 at 1:41 AM
کمتر از یک ماه دیگه سالگرد رسمی جدایی ماست. مدتیه میتونم بی زخم و درد عکساشو نگاه کنم. حتی مدتیه میتونم مثل اوایل آشنایی، خوبیاش رو ببینم و بگم آتنا، انتخابت درست بود، حالا به دلایلی نشد ادامه بدین. حالم با حسم خوبه. خوشحالم همسرم بوده و در عین حال خوشحالم جدا شدیم.
از ۷.۵ صبح نولان (که امروز مهد نرفته) بهم چسبیده بود تا ۵ عصر که مامان باباش اومدن. این وسط فقط یک ساعت خوابید. من هم دیشب فقط یک ساعت خوابیدم.
الان از خستگی میخوام بمیرم و فقط یه مستی سنگین میتونه نجاتم بده.
الان از خستگی میخوام بمیرم و فقط یه مستی سنگین میتونه نجاتم بده.
February 15, 2025 at 12:13 AM
از ۷.۵ صبح نولان (که امروز مهد نرفته) بهم چسبیده بود تا ۵ عصر که مامان باباش اومدن. این وسط فقط یک ساعت خوابید. من هم دیشب فقط یک ساعت خوابیدم.
الان از خستگی میخوام بمیرم و فقط یه مستی سنگین میتونه نجاتم بده.
الان از خستگی میخوام بمیرم و فقط یه مستی سنگین میتونه نجاتم بده.
یکی دعوتم کرده به قهوه. دلم نمیخواد اسمش رو دیت بذارم.
February 13, 2025 at 7:25 PM
یکی دعوتم کرده به قهوه. دلم نمیخواد اسمش رو دیت بذارم.
وقت تجدید نظر در برخی ارزشهاست 🫦
February 13, 2025 at 3:55 AM
وقت تجدید نظر در برخی ارزشهاست 🫦
با فاصلهی زمانی و مکانی، در لانگدیستنس رو گل گرفتم، جاکش بیپدر.
February 5, 2025 at 2:46 AM
با فاصلهی زمانی و مکانی، در لانگدیستنس رو گل گرفتم، جاکش بیپدر.
تا جنون فاصلهای نیست ازینجا... به عنم!
February 4, 2025 at 10:25 PM
تا جنون فاصلهای نیست ازینجا... به عنم!
آگاهانه دارم مورد به مورد از رفتارهای مهرطلبانهم کم میکنم.
February 2, 2025 at 2:37 AM
آگاهانه دارم مورد به مورد از رفتارهای مهرطلبانهم کم میکنم.
برم آماده شم برا کونسرت.
February 1, 2025 at 9:17 PM
برم آماده شم برا کونسرت.
نوشتم خواهرم نو ذهنم تعریف زیباییه. بله، هست. ولی بابت همین کلی پول تراپی دادم.
چون تو خونه ما، مثلن مهمن میومد و چند دقیقه از چشم و ابرو و مو و مژه و شیرینی بچه حرف میزد، بعد یادش میومد یه بچه دیگهم اونجا نشسته، میگفت البته آتنا جونم خیلی درسش خوبه و مودبه.
چون تو خونه ما، مثلن مهمن میومد و چند دقیقه از چشم و ابرو و مو و مژه و شیرینی بچه حرف میزد، بعد یادش میومد یه بچه دیگهم اونجا نشسته، میگفت البته آتنا جونم خیلی درسش خوبه و مودبه.
February 1, 2025 at 9:05 PM
نوشتم خواهرم نو ذهنم تعریف زیباییه. بله، هست. ولی بابت همین کلی پول تراپی دادم.
چون تو خونه ما، مثلن مهمن میومد و چند دقیقه از چشم و ابرو و مو و مژه و شیرینی بچه حرف میزد، بعد یادش میومد یه بچه دیگهم اونجا نشسته، میگفت البته آتنا جونم خیلی درسش خوبه و مودبه.
چون تو خونه ما، مثلن مهمن میومد و چند دقیقه از چشم و ابرو و مو و مژه و شیرینی بچه حرف میزد، بعد یادش میومد یه بچه دیگهم اونجا نشسته، میگفت البته آتنا جونم خیلی درسش خوبه و مودبه.
تو توییتر نوشته به اکسم ماساژ هپیاندینگ هدیه دادم، جاج شده.
و من دو دور کظم توییت (خاطره) میکنم، یکی برای هدیهای اینچنینی، یکی برای تجربهم از ماساژ هپیاندینگ.
و من دو دور کظم توییت (خاطره) میکنم، یکی برای هدیهای اینچنینی، یکی برای تجربهم از ماساژ هپیاندینگ.
February 1, 2025 at 8:54 PM
تو توییتر نوشته به اکسم ماساژ هپیاندینگ هدیه دادم، جاج شده.
و من دو دور کظم توییت (خاطره) میکنم، یکی برای هدیهای اینچنینی، یکی برای تجربهم از ماساژ هپیاندینگ.
و من دو دور کظم توییت (خاطره) میکنم، یکی برای هدیهای اینچنینی، یکی برای تجربهم از ماساژ هپیاندینگ.
گاهی گمان نمیکنی ولی خوب میشود گاهی نمیشود، که نمیشود، که نمیشود
(ویبراتور را در کشو میگذارد)
(ویبراتور را در کشو میگذارد)
January 31, 2025 at 5:43 AM
گاهی گمان نمیکنی ولی خوب میشود گاهی نمیشود، که نمیشود، که نمیشود
(ویبراتور را در کشو میگذارد)
(ویبراتور را در کشو میگذارد)
دلت تنگ میشه و بهم زنگ میزنی؟ چرا از نیم ساعت حرف زدن ۲۷ دیقهشو تو داری حرف میزنی؟
January 31, 2025 at 12:29 AM
دلت تنگ میشه و بهم زنگ میزنی؟ چرا از نیم ساعت حرف زدن ۲۷ دیقهشو تو داری حرف میزنی؟
تو کلگری همه چشمپاکن و اهل ازدواج زودهنگام. هرکی چشمتو میگیره ناگهان از پسش یه زن و سه تا بچه میزنه بیرون.
January 30, 2025 at 12:12 AM
تو کلگری همه چشمپاکن و اهل ازدواج زودهنگام. هرکی چشمتو میگیره ناگهان از پسش یه زن و سه تا بچه میزنه بیرون.
صبور خوب صورتی
شریک ضجههای من
شریک ضجههای من
January 29, 2025 at 8:58 PM
صبور خوب صورتی
شریک ضجههای من
شریک ضجههای من
یعنی به بلوسکای حساسیت دارم؟
تو همین یک ساعت بدنم کهیر زده. جدی، لیترالی کهیر.
تو همین یک ساعت بدنم کهیر زده. جدی، لیترالی کهیر.
January 29, 2025 at 6:51 AM
یعنی به بلوسکای حساسیت دارم؟
تو همین یک ساعت بدنم کهیر زده. جدی، لیترالی کهیر.
تو همین یک ساعت بدنم کهیر زده. جدی، لیترالی کهیر.
از این موقع نیومدم اینجا!
صورتم از آنفلوانزا به قدری ورم کرده و بهم ریخته که گوشیم چهرهمو تشخیص نمیده.
January 29, 2025 at 5:18 AM
از این موقع نیومدم اینجا!
صورتم از آنفلوانزا به قدری ورم کرده و بهم ریخته که گوشیم چهرهمو تشخیص نمیده.
September 30, 2023 at 4:41 PM
صورتم از آنفلوانزا به قدری ورم کرده و بهم ریخته که گوشیم چهرهمو تشخیص نمیده.
افسردگیه تشدید شده. خیلی مخفی و زیرپوستی. حواسم بهش هست.
September 26, 2023 at 2:53 AM
افسردگیه تشدید شده. خیلی مخفی و زیرپوستی. حواسم بهش هست.