خیابون پشتی خلوت بود. پارک کردم نشستم توی ماشین با صدای بلند زار زدم. خسته شدم از بس بی‌صدا اشک ریختم که کسی ناراحت نشه. خیانت دیدم، شکست خوردم، ناملایمتی دیدم، حتی وقتی پدرم رفت، بی‌صدا گریه کردم. اما دیگه نمی‌تونم. قلبم درد می‌کنه. دست چپم درد می‌کنه. اشک‌ ریختن چاره نمی‌کنه. الان فریاد دارم.

من می‌روم، من می‌روم
او‌می‌کشد قلاب را…
🎣

بچه‌ی مامانشه.

دیدی دایرکت داشت. نترس هول نشو. کم‌کم دستمون میاد چی به چیه.😂

این لعنتی خیلی باگ داره یا برای من مشکل داره؟

احساس می‌کنم این‌جا داد بزنم اکو می‌شه صدام.