A.kooshesh
banner
alikooshesh.bsky.social
A.kooshesh
@alikooshesh.bsky.social
به من گفتن تو خفه شو!
مارسل دیزایلی
هیچ
November 22, 2025 at 5:56 AM
هیچ
November 21, 2025 at 5:14 AM
هیچ
November 19, 2025 at 3:33 AM
هیچ
November 15, 2025 at 1:54 AM
هیچ
November 14, 2025 at 3:23 PM
هیچ
November 12, 2025 at 2:18 AM
هیچ
November 11, 2025 at 2:57 AM
هیچ
November 10, 2025 at 1:14 AM
هیچ
November 9, 2025 at 7:28 AM
هیچ
November 8, 2025 at 3:17 PM
به‌شب، لحظه‌ای که در دامن افق، سر کشد ستاره

کند با فسونگری، سوی عاشقان، هر زمان نظاره

نماند ز ما اثر، در جهان مگر، شعر عاشقانه

خوشا لحن عاشقی، زان‌که جاودان، ماند این ترانه

که این لاله و سمن، سرو و نسترن، هر کجا که بینی

بود قلب عاشقی، دست دلبری، موی نازنینی
September 17, 2025 at 2:44 AM
أحبك جداً وأعرف أني أعيش بمنفى
وأنت بمنفى
وبيني وبينك
ريحٌ
وغيمٌ
وبرقٌ
ورعدٌ
وثلجٌ ونـار
وأعرف أن الوصول لعينيك وهمٌ
وأعرف أن الوصول إليك
انتحـار
ويسعدني
أن أمزق نفسي لأجلك أيتها الغالية
ولو خيروني
لكررت حبك للمرة الثانية

نزار قبانی
June 12, 2025 at 6:14 AM
Reposted by A.kooshesh
با هم خندیدیم،
و تنها گریه کردم…

لاادری
January 8, 2025 at 4:19 AM
توی آگهی‌ها می‌گردم، کجا آرزو را تعمیر می‌کنند؟
به یک مرکز تعمیر آرزو احتیاج دارم، آرزوهایم هم خراب شده‌اند.
انگار که این آرزو‌های کوچک دست یافتنی هم چینی و تقلبی باشند، چنان زود خراب می‌شوند که همانند اسباب بازیی در دست کودکی شیطان.
کائنات کی بزرگ می‌شود و دست از شیطنت می‌کشد؟!
January 8, 2025 at 2:08 AM
بین دانستن و درک کردن دره و شکافی عمیق است، مثلا من بارها به تو گفته‌ام که با چه چیزهای کوچکی خوشحال و امیدوار به زیستن میشوم و تو دانسته‌ای ولی هرگز درک نکرده‌ای و اینگونه دریغ میداری‌اش!
December 25, 2024 at 3:10 AM
-این قرارداد زندگی را بیاور ببینم من کجا امضا کرده‌ام که دلتنگ بخوابم و دلتنگ بیدار شوم؟
+قراردادی در کار نیست، بیمه هم ندارد.
-پوففففففف.
December 24, 2024 at 2:52 AM
با خودت فکر می‌کنی تا صبح،
اندکی شب، چقدر طول کشید!
اینهمه شب، چرا نکشت مرا؟
دیو جغرافیا نکشت مرا!
نفس اژدها نکشت مرا!
زخم امروزها نکشت مرا،
به خودت وعده می‌دهی: "فردا،
"دقّ ِ یک ریسه از نداری‌ها،
یکی از چشم‌‌انتظاری‌ها،
یکی از روز و شب شماری‌ها،
یکی از این سیاهکاری‌ها،
کلکت را درست، خواهد کند.
December 18, 2024 at 8:44 PM
Reposted by A.kooshesh
قلبمان دردناک و سنگین از رازهاییست برای به گور بردنمان
December 14, 2024 at 3:58 AM
لباسی پوشید، کلاه قرمزی بر سر گذاشت، ترکیب رنگ را جوری انتخاب کرد که کاملا غیر معمول باشد، دوربین را روی سه پایه گذاشت و پشتش را به دوربین کرد و دکمه ریموت را فشرد. عکس را چاپ کرد لباس‌ها را عوض کرد و با عجله خودش را رسانید به تک تیر‌اندازی که در کافه با او قرار گذاشته بود/۱
December 14, 2024 at 3:07 AM
مثل چراغ والوری که نفتش تمام شده، افتاده‌ام به فتیله سوزی، دود میکنم.
December 13, 2024 at 2:25 AM
همکار قدیمی‌ام تماس گرفت؟ گفت چطوری؟ گفتم خوب نیستم، بغضم ترکید و زدم زیر گریه، گفتم نمیتونم حرف بزنم عباس، خداحافظی کردیم.
December 12, 2024 at 3:37 AM
نَمِدانم چه کنم
دلمان وا نَمِشَد
هر سُلاخ سُنبه که رفتیم
واسمان جا نمشد!
August 14, 2024 at 3:38 AM
هنوز شمارۀ اتوبوسی را که از راهِ خانه‌ات می‌گذرد نمی‌دانم. با این وجود هماره به تو می‌رسم و کنارت در بستر می‌خوابم. دیگر به‌یاد ندارم بدنت چگونه درکم را از مکان‌ها و مسیرها تغییر داد. نمی‌دانم این خانه دقیقاً کجاست. می‌دانم جایی روی نقشه است. برای عشق از جی‌پی‌اس استفاده نمی‌کنم. اینکه عشق راه خانه‌ات را/۱
August 14, 2024 at 2:37 AM

من وفایی ندیده‌ام ز خسان
گر تو دیدی سلام من برسان
July 23, 2024 at 2:29 AM
به چشمان سیاه و روی شاداب و صفای دل
گل باغ شب و دریا و مهتاب است پنداری
در این تاریک شب، با این خمار و خسته جانی‌ها
خوش آید نقش او در چشم من، خواب است پنداری.
July 22, 2024 at 2:31 AM