مثلاً میخواد بگه این اتفاق زیاد میافتاد، میگه پرتکرار بود.
این محصول پرفروشه رو میگه پر تکراره.
عجیب نیست؟
🤨
مثلاً میخواد بگه این اتفاق زیاد میافتاد، میگه پرتکرار بود.
این محصول پرفروشه رو میگه پر تکراره.
عجیب نیست؟
🤨
بهرام که گور میگرفتی همه عمر
دیدی که چگونه گور بهرام گرفت؟
اما بهجاش در بیحوصلهترین حال ممکن گفتم: حالا امیدوارم درست شه.
چون واقعاً توان ادامه مکالمه رو نداشتم. هار هم هست. توان مقابله با هاری رو ندارم.
شایدم دو رو و محافظهکار باشم. کسی چه میدونه.
بهرام که گور میگرفتی همه عمر
دیدی که چگونه گور بهرام گرفت؟
اما بهجاش در بیحوصلهترین حال ممکن گفتم: حالا امیدوارم درست شه.
چون واقعاً توان ادامه مکالمه رو نداشتم. هار هم هست. توان مقابله با هاری رو ندارم.
شایدم دو رو و محافظهکار باشم. کسی چه میدونه.
البته که خدا رو شکر کار دارم 🤲
البته که خدا رو شکر کار دارم 🤲
کاش بازم با زنا کار میکردم 😔
کاش بازم با زنا کار میکردم 😔
کاش بهجای منطق، جنس تصمیماتم دلی بود. انقدر تلاش نمیکردم، کار راحتتر رو میکردم و راضی بودم. تو وجودم یه مسابقه نبود که هر روز توش دارم شکست میخورم.
کاش بهجای منطق، جنس تصمیماتم دلی بود. انقدر تلاش نمیکردم، کار راحتتر رو میکردم و راضی بودم. تو وجودم یه مسابقه نبود که هر روز توش دارم شکست میخورم.
سایه دوست داشتم، ولی دیگه فایده نداره، هیچ رنگی خوب نیست. رژگونههای تابهتا زدم و اومدم مهمونی خانوادگی. رژگونه دل گرمم کرده، چون از قیافه خودم خوشم اومد بعد مدتها. رژگونه و پوکساید نجاتبخش برای دلهرههای الکی.
سایه دوست داشتم، ولی دیگه فایده نداره، هیچ رنگی خوب نیست. رژگونههای تابهتا زدم و اومدم مهمونی خانوادگی. رژگونه دل گرمم کرده، چون از قیافه خودم خوشم اومد بعد مدتها. رژگونه و پوکساید نجاتبخش برای دلهرههای الکی.
غر بیهوده است. صدای گریهاش اذیتم میکنه.
غر بیهوده است. صدای گریهاش اذیتم میکنه.
من برای زندگی پیشبینی نشده قوی نیستم. ولی حتی آرزوی چیزی رو نمیتونم بکنم.
برای خودم سوپ پختم ظهر که در نوع خودش غذای ناراحتیه. ولی ناراحت نیستم، گیجم از زندگیم.
من برای زندگی پیشبینی نشده قوی نیستم. ولی حتی آرزوی چیزی رو نمیتونم بکنم.
برای خودم سوپ پختم ظهر که در نوع خودش غذای ناراحتیه. ولی ناراحت نیستم، گیجم از زندگیم.
دگر بکوشم و مشغول کار خود باشم.
دگر بکوشم و مشغول کار خود باشم.