Zar
banner
zaresm.bsky.social
Zar
@zaresm.bsky.social
برید کنار ویروسی نشید دوستان، من بار این مریضی تنها به دوش می‌کشم.
May 15, 2025 at 10:00 AM
مدیر جدیدم بهم گفت تو مظلومی ولی سعی کن تو کار یکم ظالم باشی. 🚶
April 30, 2025 at 1:00 PM
عنق‌ترین و کندترین پیرمرد شهر راننده من شده.
April 22, 2025 at 4:28 AM
اسمایلی دست زیر چونه در حال خوندن منشنای شم و مجتبی.
April 18, 2025 at 6:10 PM
هنوزم اون ریسرچر قدیمی زنده‌ست.
April 18, 2025 at 4:53 PM
دیروز در محله‌ای که هرگز نرفته بودم و در میدانی که اول بار بود روی نیمکت‌هاش نشسته بودم با زن مسنی که نمیشناختم نیم ساعتی به گفت‌وگو نشستم.
April 11, 2025 at 7:34 AM
جدن دارم از مراودات انسانی لذت می‌برم!
April 11, 2025 at 7:30 AM
احساس می‌کنم امسال بزرگسالی من رو خواهد بلعید؛ دیگه فرار ممکن نیست.
April 10, 2025 at 9:25 AM
راننده تاکسی خیلی خوش‌رو به مسافر کناریش نگاه کرد و با اشاره به موزیک و بارون گفت: بارون رو میگه‌ها! ☺️
مسافر همانند تجسم واقعی شنبه اول سال فقط نگاش کرد.
April 5, 2025 at 4:10 AM
حالا تو خون منی، توی تنی یا نه 💃🏻🩸
March 30, 2025 at 7:06 AM
چند سال پیش همین ذوق رو در مورد یک سایه‌ی آبی داشتم تا اینکه در دفعه اول استفاده و بعد چند ساعت، دوستم بهم گفتم انگار تازگی یه مشت خورده پای چشمت! :))
سایه‌ی سبز رنگی گرفتم و منتظر فرصتی مناسب جهت استفاده و دلربایی هستم.
March 26, 2025 at 6:53 PM
سایه‌ی سبز رنگی گرفتم و منتظر فرصتی مناسب جهت استفاده و دلربایی هستم.
March 26, 2025 at 6:48 PM
چی میشه سالی یبار هم دلت نمی‌خواد آدمی رو ببینی، نباید اینقدر سخت باشه ولی هست!
March 26, 2025 at 5:31 PM
خب پس این‌که «همیشه دلم میخواد چیزی بخورم» درمانی نداره و باید تا آخر عمر باهاش کنار بیام.
March 22, 2025 at 1:13 PM
حقیقتن از دیروز نشستم پای کار ولی پیشرفتم کنده، دیگه اجازه بدید اینقدر بتونم به خودم آسون بگیرم.
چندتا کار مهم باید تو تعطیلات انجام بدم، از الان دارم فکر میکنم چیکار کنم که مثل سال‌های قبل نشه؛ یعنی هیچی کاری نکنم.
March 22, 2025 at 1:10 PM
سال نو مبارک دوست جونیا، براتون خوبی و خوشی آرزو می‌کنم ❤️
March 20, 2025 at 10:13 AM
وقتایی که لباس سر تا پا مشکی می‌پوشم خیلی حس مرموز و خفن بودن بهم دست می‌ده، امیدوارم کسی به کش موی صورتیم توجه نکنه.
March 15, 2025 at 5:04 PM
نمی‌دونم چرا هر آهنگی از شروین می‌شنوم بغضی میشم.
March 15, 2025 at 4:55 PM
چندتا کار مهم باید تو تعطیلات انجام بدم، از الان دارم فکر میکنم چیکار کنم که مثل سال‌های قبل نشه؛ یعنی هیچی کاری نکنم.
March 14, 2025 at 8:45 AM
میخوام برم بیرون و یادم نمیاد ۱۸ درجه چقدر سرد بود و چی باید بپوشم.
March 13, 2025 at 4:25 PM
لطفا برای من چای ولرم نیارید؛ دمای جوش باشه تا زمان به دمای مطلوب رسیدنش رو خودم سپری کنم.
March 10, 2025 at 4:13 AM
چه روز بدی برای خداحافظی، کاش لااقل املتم زودتر برسه.
March 4, 2025 at 5:28 AM
اگر زودتر بهار نشه این سرمایی که تا مغز استخونم نفوذ کرده هیچ وقت ترکم نمی‌کنه.
March 3, 2025 at 4:59 PM
در جدال درونی میان اینکه بد نیست خونه رو یکم بتکونی«-» حالا نیازی هم نیست طبق سنت‌ها پیش بری.
February 27, 2025 at 1:15 PM
به گمونم دیگه ظرفیت تحمل حماقت مدیرم در من تمام شده، امید که زمان باقی کوتاه باشه.
February 9, 2025 at 5:34 AM