Petra
pettraa.bsky.social
Petra
@pettraa.bsky.social
Diarist
Pinned
«What demolished you like this? You were fine when I knew you. Intellectually stubborn, very shrewd. Great flair in those black outfits, very Hamlet.»
خوشم میاد تبلیغ یوتیوبم عینک میومیوئه.
December 15, 2025 at 9:19 PM
روزهای پیش‌رو ابری‌ان. پس دولان و پتزولد می‌بینم.
December 15, 2025 at 8:45 PM
جین برکین تو واسه من همونجوری‌ای که می‌خوای؛ شلوار جین، ژاکت کهنه و موهای بهم ریخته. پابرهنه توی باغچه. و با کیف برکین بزرگ که توش رو باهمه‌چی پر کردی.
December 15, 2025 at 8:25 PM
مثلا یکی می‌گفت بیا بریم پارک ساعی اسکیت‌سواری.
December 14, 2025 at 8:34 PM
untouchable girls always win.
December 14, 2025 at 8:34 PM
از بچگی دلم می‌خواست کلاه چپ فرانسوی داشته باشم.
December 14, 2025 at 1:00 PM
«ماریا بيراهن نقره‌ای براقى را كه خريده بود به تن كرده بود تا حالش بهتر باشد وموهایش بازبود و پاهايش برهنه، و وقتى با فِرارى بازيگر درميان دره مى‌راند، پس از مدت‌ها براى اولين باراحساس خوبى داشت.»
December 14, 2025 at 11:51 AM
I’m done!
December 14, 2025 at 11:42 AM
فیلم‌های بیشتر از دو ساعت وحشت‌زده‌م می‌کنن.
December 13, 2025 at 1:15 PM
ابرها امروز دیدنی‌ان و روی کوه‌ها بالاخره برف نشست.
December 13, 2025 at 1:08 PM
پرتقال نیمه‌خشک خوردم.
December 13, 2025 at 1:08 PM
داشتم می‌گفتم که وکنا خیلی خوشگله. آ هم میگه آره خیلی خوشگله لعنتی.
December 13, 2025 at 1:08 PM
لویالتی شیک‌ترینه.
December 12, 2025 at 8:19 PM
چقدر ال‌ای ماریا متفاوته با ال‌ای که ما از دور دیدیم. برای نجات خودش هرروز از خونه می‌زد بیرون و تو اتوبانای پهن می‌روند و به چیزی فکر نمی‌کرد.
December 12, 2025 at 3:12 PM
“She's not even English, but she's all wrapped up in scarves, wandering around with her heavy bag and messy hair, stained coffee mugs from a brown shade lipstick while turning pages on yet another fine piece of literature that is about to alter her life.”
December 12, 2025 at 3:02 PM
کتاب‌فروشی‌ها رو دوست ندارم.
December 12, 2025 at 1:19 PM
دلم‌ شنل می‌خواد مث بچگی‌هام.
December 12, 2025 at 10:08 AM
دلم می‌خواد یه شال کشمیر بندازم رو شونه‌هام و بی‌هدف برای خودم راه برم. بعدتر برگردم و چای درست کنم برای خودم و بهارنارنج بریزم توش، بگیرم دیتم و وایسم جلوی پنجره و بیرون‌ رو نگاه کنم.
December 12, 2025 at 10:08 AM
بهترین سن زندگیم اواخر ۱۹ و اوایل ۲۰ سالگی بود. تک‌تک لحظه‌هاش رو زندگی‌ کردم.
December 11, 2025 at 9:38 PM
Fight against fate.
December 11, 2025 at 8:27 AM
لمیز بچگی‌مون بسته شده.
December 11, 2025 at 8:26 AM
خیلی جالبه دیگه حوصله‌ی پادکست و کتاب‌های ترو کرایم ندارم.
December 8, 2025 at 3:09 PM
می‌خوام بدونم پابرهنه رانندگی کردن چطوریه.
December 8, 2025 at 10:22 AM
دلم می‌خواد جوهر خودکارهام رو تموم کنم.
December 7, 2025 at 5:29 PM
دارم با ترس‌هام و همه چیزهایی که ازشون فرار کردم مواجه میشم.
December 7, 2025 at 4:34 PM