قابوسنامه عنصرالمعالی
قابوسنامه عنصرالمعالی
رومن رولان
رومن رولان
این زمان از سایه خود کوه آهن میکشم
صائب تبریزی
این زمان از سایه خود کوه آهن میکشم
صائب تبریزی
از تو پر است خانه حتی اگر نباشی!
حسین منزوی
از تو پر است خانه حتی اگر نباشی!
حسین منزوی
وفي الحَنايا كلامٌ ما نطقناه
شب را با ردوبدل کردن خبرها و پرسش و پاسخ گذراندیم
و در عمق جانمان سخنی ماند که هرگز به زبان نیامد
وفي الحَنايا كلامٌ ما نطقناه
شب را با ردوبدل کردن خبرها و پرسش و پاسخ گذراندیم
و در عمق جانمان سخنی ماند که هرگز به زبان نیامد
كما تتصورين
أنا كأشجار الصفصاف
أموت دائماً
و أنا واقفٌ على قدمي
رفتنت آن قدرها هم كه فكر مىكنى
فاجعه نيست
من مانند درختهاى بيد مجنون
هميشه ايستاده مىميرم
نزار قبانى
كما تتصورين
أنا كأشجار الصفصاف
أموت دائماً
و أنا واقفٌ على قدمي
رفتنت آن قدرها هم كه فكر مىكنى
فاجعه نيست
من مانند درختهاى بيد مجنون
هميشه ايستاده مىميرم
نزار قبانى
بر آن شدم خاموش گردم،
والسلام
نزار قبانی
بر آن شدم خاموش گردم،
والسلام
نزار قبانی
که دلت برای کسی آنقدر تنگ میشود
که میخواهی او را از رویاهایت بیرون بکشی و در دنیای واقعی بغلش کنی.
صدسال تنهایی
گابریلگارسیا مارکز
که دلت برای کسی آنقدر تنگ میشود
که میخواهی او را از رویاهایت بیرون بکشی و در دنیای واقعی بغلش کنی.
صدسال تنهایی
گابریلگارسیا مارکز
وقتی کسی خیلی سخت سعی میکند
چیزی را به دست بیاورد، نمیتواند.
و وقتی دارد با تمام توانش از چیزی فرار میکند،
معمولاً گرفتار همان میشود!
کافکا در کرانه
هاروکی موراکامی
وقتی کسی خیلی سخت سعی میکند
چیزی را به دست بیاورد، نمیتواند.
و وقتی دارد با تمام توانش از چیزی فرار میکند،
معمولاً گرفتار همان میشود!
کافکا در کرانه
هاروکی موراکامی
چوب به دستهای ورزیل
غلامحسین ساعدی
چوب به دستهای ورزیل
غلامحسین ساعدی
آدمها از خاطرات خنجر میسازند و با خنجر خاطره خط میاندازند روی همهچیز زندگی.
زندگی خجالت میکشد که از ذهن بیرون بیاید، بس که تن و بدن و سر و صورتش خطخطی خاطرات است.
گاهی، خاطره خطرناکترین چیز جهان است.
سووشون
سیمین دانشور
آدمها از خاطرات خنجر میسازند و با خنجر خاطره خط میاندازند روی همهچیز زندگی.
زندگی خجالت میکشد که از ذهن بیرون بیاید، بس که تن و بدن و سر و صورتش خطخطی خاطرات است.
گاهی، خاطره خطرناکترین چیز جهان است.
سووشون
سیمین دانشور
چون معتقد بود "تو گفتن"
زمینهساز سلطهی دیگران بر ماست
به او گفته بود "شما" اولین سد امنیت در زندگی است.
در انتظار بوجانگلز
اولیویه بوردو
چون معتقد بود "تو گفتن"
زمینهساز سلطهی دیگران بر ماست
به او گفته بود "شما" اولین سد امنیت در زندگی است.
در انتظار بوجانگلز
اولیویه بوردو
بپیماید آغاز و انجام خویش
کنارش پر از تاجداران بود
برش پر ز خون سواران بود
پر از مرد دانا بود دامنش
پر از خوب رخ جیب پیراهنش
بپیماید آغاز و انجام خویش
کنارش پر از تاجداران بود
برش پر ز خون سواران بود
پر از مرد دانا بود دامنش
پر از خوب رخ جیب پیراهنش
وداخلهم جروحاً لن تلتئم
ولو بعد حين.
و سلام بر آنهايى كه شادى مىكنند
و درونشان زخمهايى است كه هنوز
درمان نشده.
وداخلهم جروحاً لن تلتئم
ولو بعد حين.
و سلام بر آنهايى كه شادى مىكنند
و درونشان زخمهايى است كه هنوز
درمان نشده.
چقدر شب آزار دهنده و تاریک میشود، وقتی دلتنگ چیزی میشوی که به وجودش عادت داشتی.
محمود درويش
چقدر شب آزار دهنده و تاریک میشود، وقتی دلتنگ چیزی میشوی که به وجودش عادت داشتی.
محمود درويش
تنها دو تن تو را درک خواهند کرد، آنی که وضعیت تو را تجربه کرده، و آنی که عمیقاً دوستت دارد!
نجيب محفوظ
ترجمه: محمد حمادی
تنها دو تن تو را درک خواهند کرد، آنی که وضعیت تو را تجربه کرده، و آنی که عمیقاً دوستت دارد!
نجيب محفوظ
ترجمه: محمد حمادی
دونَ أَن أَتنَفَّس الهواء الَّذی تَتَنفَّسِینَه
نمیتوانم زیست بیآنکه در هوایی
دم برآورم که تو در آن نفس میکشی.
نزار قبانی
دونَ أَن أَتنَفَّس الهواء الَّذی تَتَنفَّسِینَه
نمیتوانم زیست بیآنکه در هوایی
دم برآورم که تو در آن نفس میکشی.
نزار قبانی
وقتى براى كسى مهم نباشی
دلتنگت نمىشود
اين را در آدمهايى ديدم كه بسيار
دوستشان مىداشتم
نجيب محفوظ
ترجمه: الف تالیا
وقتى براى كسى مهم نباشی
دلتنگت نمىشود
اين را در آدمهايى ديدم كه بسيار
دوستشان مىداشتم
نجيب محفوظ
ترجمه: الف تالیا
گويى شخصيت دوگانهاى درونم دارم، يكى از آنها خواهان ديدن همهى دنيا است،
و ديگرى حتى مايل به ترک اتاقش هم نيست
أحمد خالد توفيق
ترجمه: الف تالیا
گويى شخصيت دوگانهاى درونم دارم، يكى از آنها خواهان ديدن همهى دنيا است،
و ديگرى حتى مايل به ترک اتاقش هم نيست
أحمد خالد توفيق
ترجمه: الف تالیا
آیا واقعا گذشته تمام میشود یا در ذهن ما به حیات خود ادامه میدهد!؟
غادة السمان
آیا واقعا گذشته تمام میشود یا در ذهن ما به حیات خود ادامه میدهد!؟
غادة السمان
أنْ تُحبُهْ الذكي يجعلها تُحبُهْ
آدم ساده لوح از يک بانو میخواهد كه
دوستش بدارد
ولى آدم باهوش كارى مىكند كه آن بانو
دوستش بدارد
نزار قبانی
ترجمه: الف تالیا
أنْ تُحبُهْ الذكي يجعلها تُحبُهْ
آدم ساده لوح از يک بانو میخواهد كه
دوستش بدارد
ولى آدم باهوش كارى مىكند كه آن بانو
دوستش بدارد
نزار قبانی
ترجمه: الف تالیا