دست از همه کارها بدارد
Under the Net by Iris Murdoch
Under the Net by Iris Murdoch
دوباره شروع کردم به خواندنِ
The Sense of an Ending by Julian Barnes.
“…when we are young, we invent different futures for ourselves; when we are old, we invent different pasts for others.”
از احوالتم مینویسم شاید کمی خیانتِ حافظه در آینده را جبران کنم.
دوباره شروع کردم به خواندنِ
The Sense of an Ending by Julian Barnes.
“…when we are young, we invent different futures for ourselves; when we are old, we invent different pasts for others.”
از احوالتم مینویسم شاید کمی خیانتِ حافظه در آینده را جبران کنم.
برای تمرین فرزندش در اجرای دو صدایی کیبورد نوشته و گفته اینها ایدههایی هستند برای اینکه یک موتیف را بگیرید و بسط دهید و از آن یک قطعه بسازيد.
اعجوبهای بوده حیرتآور!
youtu.be/E1M_jEHJtrE?...
برای تمرین فرزندش در اجرای دو صدایی کیبورد نوشته و گفته اینها ایدههایی هستند برای اینکه یک موتیف را بگیرید و بسط دهید و از آن یک قطعه بسازيد.
اعجوبهای بوده حیرتآور!
youtu.be/E1M_jEHJtrE?...
تجربهی آموختن پیانو در این چند سال چیزی بیش از لذت هنر بوده. کنار آمدن با ضعفها و عدم کنترل، تمرین صبر و مقاومت در برابر شکست، تجربهی تبدیل شدن به چیزی جدید.
بالای منبر رفتم چون یک ماهه در گِلِ یادگرفتن "ایده" از باخ موندهام 🥵.
امروز ۱۱ نوامبر روز تولد کورت ونهگاته.
KURT VONNEGUT - born 103yrs ago today - was the only one to respond.
His reply was a doozy.
تجربهی آموختن پیانو در این چند سال چیزی بیش از لذت هنر بوده. کنار آمدن با ضعفها و عدم کنترل، تمرین صبر و مقاومت در برابر شکست، تجربهی تبدیل شدن به چیزی جدید.
بالای منبر رفتم چون یک ماهه در گِلِ یادگرفتن "ایده" از باخ موندهام 🥵.
از سر دلسوزی گفت، ولی دلم شکست.
باگ آدمیزاد اینه که نیاز به تأیید بیرونی داره. یه دلیلش شاید این که قدرت و آزادی در نسبت با جمع تعریف میشه.
از سر دلسوزی گفت، ولی دلم شکست.
باگ آدمیزاد اینه که نیاز به تأیید بیرونی داره. یه دلیلش شاید این که قدرت و آزادی در نسبت با جمع تعریف میشه.
همه دنبال لبوبوان ما دنبال چایی /
همه دنبال استنلیان ما دنبال نبات با طعملبات.
سرک کشیدم دیدم چند تا دختر جوون دارن میخونن. با اینکه با لبوبو و استنلی آشنام، اختلاف نسل و فاصلهام از جامعهی ایران خورد تو صورتم.
همه دنبال لبوبوان ما دنبال چایی /
همه دنبال استنلیان ما دنبال نبات با طعملبات.
سرک کشیدم دیدم چند تا دختر جوون دارن میخونن. با اینکه با لبوبو و استنلی آشنام، اختلاف نسل و فاصلهام از جامعهی ایران خورد تو صورتم.
کاشف به عمل اومد که خیلی کم عکس میگیرم و برای گذاشتن چهارتا عکس یکیش باید اسکرینشات از کتابی باشه که دارم میخونم.
کاشف به عمل اومد که خیلی کم عکس میگیرم و برای گذاشتن چهارتا عکس یکیش باید اسکرینشات از کتابی باشه که دارم میخونم.
اینجور وقتا به اونایی که emotional regulation بلدن خیلی غبطه میخورم.
اینجور وقتا به اونایی که emotional regulation بلدن خیلی غبطه میخورم.
rb.gy/fyv130
لینک رو کوتاه کردم چون کلی کاراکتر فارسی آخرش داشت و طولانی بود.
rb.gy/fyv130
لینک رو کوتاه کردم چون کلی کاراکتر فارسی آخرش داشت و طولانی بود.
مادر با گریه میگه زن و بچهاش باید تو خونه با پرستار نگهش میداشتن. میگه باهاش تلفنی حرف زدم و خودش گفته از شرایطش راضی نیست، پسرش هم فعلاً اجازه ملاقات نداده.
کار درستی کردهان؟ نمیدونم. چهقدر سخته این چیزا 😔.
مادر با گریه میگه زن و بچهاش باید تو خونه با پرستار نگهش میداشتن. میگه باهاش تلفنی حرف زدم و خودش گفته از شرایطش راضی نیست، پسرش هم فعلاً اجازه ملاقات نداده.
کار درستی کردهان؟ نمیدونم. چهقدر سخته این چیزا 😔.
و چه اسم زیبایی داشته این زن.
"سپینود".
و چه اسم زیبایی داشته این زن.
"سپینود".
"جذر عدد پی منهای یک" برابر قدمهایمان از مرکز دایره جلوتر میرویم و حالا مربعی داریم که مساحتش با دایره یکی است. این در عمل اما محال است.
این روزها زبان ذهنم همه تربیع دایره است و به دور از امر واقع. جداییای که الکنم میکند. آنقدر که آرزو میکنم:
کاش نبودی ز "زبان" واقف و دانا دل من.
"جذر عدد پی منهای یک" برابر قدمهایمان از مرکز دایره جلوتر میرویم و حالا مربعی داریم که مساحتش با دایره یکی است. این در عمل اما محال است.
این روزها زبان ذهنم همه تربیع دایره است و به دور از امر واقع. جداییای که الکنم میکند. آنقدر که آرزو میکنم:
کاش نبودی ز "زبان" واقف و دانا دل من.
اگه بخوای غذای سالم و خوشمزه بخوری واقعاً وقت و هزینهی زیادی میبره که گاهی توانش رو ندارم 😓.
اگه بخوای غذای سالم و خوشمزه بخوری واقعاً وقت و هزینهی زیادی میبره که گاهی توانش رو ندارم 😓.
اول اینکه از اول manu رو منوچهر صدا زدم! مخصوصاً که اسم ravi در داستان کوتاه پیشنویس رمان sami بوده و اون رو هم سامی میخوندم :))
یه جا راوی میگه:
That’s what I wanted to film. The slow and leisurely rot of a day.
به نظرم کل داستان هم همین بود. ۱/
اول اینکه از اول manu رو منوچهر صدا زدم! مخصوصاً که اسم ravi در داستان کوتاه پیشنویس رمان sami بوده و اون رو هم سامی میخوندم :))
یه جا راوی میگه:
That’s what I wanted to film. The slow and leisurely rot of a day.
به نظرم کل داستان هم همین بود. ۱/
از قدیم آهنگ marriage de amore رو دوست داشت، گفتم تا تولدش یاد میگیرم و براش میفرستم.
حالا که ویدیو رو ضبط کردهام میگم بفرستم برای بابای دو تا بچه که چه کنه. اصلاً تولدش تبریک گفتن هم نداره.
از قدیم آهنگ marriage de amore رو دوست داشت، گفتم تا تولدش یاد میگیرم و براش میفرستم.
حالا که ویدیو رو ضبط کردهام میگم بفرستم برای بابای دو تا بچه که چه کنه. اصلاً تولدش تبریک گفتن هم نداره.
uwmadison.co1.qualtrics.com/jfe/form/SV_...
uwmadison.co1.qualtrics.com/jfe/form/SV_...
برای نردهها گفتم یه رنگی بگیریم که یه کم قرمزی داشته باشه، دیدم با یه قوطی dancing fire اومده. گفتم قطعاً نمیخوایم مهد کودک بزنیم. درسته عوض نکردن، ولی تلفنی یه terra mauve انتخاب کردم و برای کف حدس زدم oxford brown بهتر از abbey brown ه.
هر دو هم خوب در اومد.
برای نردهها گفتم یه رنگی بگیریم که یه کم قرمزی داشته باشه، دیدم با یه قوطی dancing fire اومده. گفتم قطعاً نمیخوایم مهد کودک بزنیم. درسته عوض نکردن، ولی تلفنی یه terra mauve انتخاب کردم و برای کف حدس زدم oxford brown بهتر از abbey brown ه.
هر دو هم خوب در اومد.