تو آزادی و خلقی در غم رویت گرفتاران
جناب سعدی
تو آزادی و خلقی در غم رویت گرفتاران
جناب سعدی
ما؛ تاولهای زیادی بر پا و
زخمهای عمیقی بر دل!
ما، برای زندگی بسیار دویده و
از زیستن بازماندهایم
ما؛ تاولهای زیادی بر پا و
زخمهای عمیقی بر دل!
ما، برای زندگی بسیار دویده و
از زیستن بازماندهایم
ایشالا
ایشالا
ز دست منتظرانت خلاص کن ما را
«حسین جنتی»
ز دست منتظرانت خلاص کن ما را
«حسین جنتی»
خلق
یک تن
صوفی اند
مابقی
در سایه
او می زی اند
خلق
یک تن
صوفی اند
مابقی
در سایه
او می زی اند
نخسین ز بیدادگر شهریار
دگر آنکه بی سود را برکشد
ز مرد هنرمند سر درکشد
سوم آنکه با گنج خویشی کند
بکوشد به دینار بیشی کند
نخسین ز بیدادگر شهریار
دگر آنکه بی سود را برکشد
ز مرد هنرمند سر درکشد
سوم آنکه با گنج خویشی کند
بکوشد به دینار بیشی کند
بود و روز و روزگارِ ما چطور مُرد و پیکر رویا
باختهی ما در کدام دره یا پستو پرت شد،
رها شد،لگد شد.»
بود و روز و روزگارِ ما چطور مُرد و پیکر رویا
باختهی ما در کدام دره یا پستو پرت شد،
رها شد،لگد شد.»
نمیشه این قافله ما رو تو خواب جا بذاره
دلم از اون دلهای قدیمی از اون دلاست
که میخواد عاشق بشه پا روی دنیا بذاره
نمیشه این قافله ما رو تو خواب جا بذاره
دلم از اون دلهای قدیمی از اون دلاست
که میخواد عاشق بشه پا روی دنیا بذاره
روان ، مرهم هنر گذاشتهاند.
انسان یک بیماری مدام است
یک درد مستمر
دوایش اما عشق و زیبایی و هنر است
روان ، مرهم هنر گذاشتهاند.
انسان یک بیماری مدام است
یک درد مستمر
دوایش اما عشق و زیبایی و هنر است
تازه واردم به حمایت شما نیازمندم
با تچکر
تازه واردم به حمایت شما نیازمندم
با تچکر