Farzaneh
banner
farzaneh343.bsky.social
Farzaneh
@farzaneh343.bsky.social
Pinned
کاش یک کاشی هفت‌رنگ بودم روی دیوار یک بنای قدیمی.
میدونم برای تمام این لحظه‌ها و روزهام که داره با غم و اشک میگذره جز یقهٔ خودم یقهٔ هیچکیو نمیتونم بگیرم متاسفانه. ولی مثکه اونقدرام که فکر میکردم و مدعیم انسان قوی‌ای نیستم.
October 25, 2024 at 9:00 AM
Each of us is born with a box of matches inside us but we can't strike them all by ourselves...
October 25, 2024 at 6:33 AM
صبحا که بیدار میشم، بغضم مثل سرفه تو گلومه. جمعه.ها بیشتر. حناق نگیرم به مجموعه بیماری‌های روزم اضافه نشه خداروشکر میکنم.
October 25, 2024 at 6:30 AM
قصه‌م پر غصه‌ست.
October 24, 2024 at 8:42 PM
کاش یک کاشی هفت‌رنگ بودم روی دیوار یک بنای قدیمی.
October 24, 2024 at 7:23 PM
اونقدری دیر زنگ بزنید که مطمئن باشید کسی نیست که بهتون جواب بده. بعدشم تلفنتونو اشغال نگه دارید. بعدن پرسیدن میگی زنگ زدم تو برنداشتی.
October 24, 2024 at 7:11 PM
استادمون یهو وسط رفع اشکال گفت تو مامان قشنگی میشدی:( خوب بود دیگه برای عصر پنجشنبه‌‌ای.
October 24, 2024 at 7:10 PM
واقعا دلم نمیخواد هیچکاریمو که انجام میدم نشون والدینم بدن. بابا مگه میشه فقط و فقط ایرادا رو ببینید.
October 24, 2024 at 6:45 PM
Reposted by Farzaneh
ای کاش چشمهایم را روی هم بگذارم
تا رویاها دستانم را بگیرند.
October 24, 2024 at 6:13 PM
غم پنجشنبه این هفته رو هم کردم کیک کدو حلوایی.
October 24, 2024 at 3:26 PM
چندروز پیشا داشتم دخل و خرجامو مینوشتم و هی حساب کتاب میکردم ببینم به چیزی و جایی میرسم یا نه، این آقا کچله اومد زنگ زد هزاران هزار تا دلار خرید، اکسلمو شیفت دیلیت کردم:))
October 24, 2024 at 8:53 AM
منتظر بودم موهام خشک بشه پاشم برم سرکار، اومدم دیدم یک آفتاب زیبایی رو تختم افتاده که همونو خوابیدم تا الان:))
October 24, 2024 at 8:16 AM
حقیقتا صبحانه درست کردن، صبحانه خوردن، از زیباترین لحظات عمر این انسان تباهه.
October 24, 2024 at 6:26 AM
تو اون روز بد و حال بدتون که ممکنه به کمک کسی نیاز داشته باشین، اون یعنی اون آدم خیلی براتون متفاوته با دیگران دیگه نه؟ من اونم نیستم. چه که برای شادی و خوشحالی هم نیستم.
October 23, 2024 at 6:28 PM
ریا نباشه نمیتونم از تختم جدا شم. پنجره بازه و یه خنکی رو به سردی داریم و صدا گنجشکا و پتو. در شرف پیچوندن شرکت جدیده‌م. ولی خب بقیه کارام هست.
October 23, 2024 at 5:01 AM
یعنی صبح به صبح من این بلو رو باز میکنم تولدت مبارکه که پخش و پلاست، دو دیقه اومدیم خودتونو ببینیم::))
October 23, 2024 at 4:32 AM
وای من هیچی رو دیگه باور نمیکنم. هیچیشو.
October 22, 2024 at 4:13 PM
از ساعت ۶:۱۵ تا ۸:۳۰ تو ترافیک بودم، آخرشم ماشینو پارک کردم بقیه‌شو پیاده رفتم خانه.
October 21, 2024 at 6:10 PM
یجوری توقع دارم چشمام بعد چهارده سال عمل همچنان دوازده از ده باشه، که قربون دکترمم میرم:))
October 21, 2024 at 1:27 PM
با یک لا پیرُهن پر پری که درون و برونمم ازش پیداست دارم درین هوا کیف میکنم.
October 21, 2024 at 12:58 PM
توروخدا بیاین با هم به این پسر قزمیت توییتریه فحش بدیم.
October 21, 2024 at 12:09 PM
بگو و بخندتون با هرکس هست، بقیه‌شم با همون پیش برین، چه کاریه خب
October 21, 2024 at 10:43 AM
هر روز صبح تو ماشین یک سناریو از حرفام رو اونطور که میتونم بگمشون و تمام برآورده نشدنام و ناراحتیام رو با صدای بلند میگم و خودم میشنوم و چند قطره اشک میریزم و میرسم شرکت. هر روز یک مدل جدید.
October 21, 2024 at 8:26 AM
میدونم تمومه. ولی جنمشو ندارم.
October 20, 2024 at 9:46 AM