به از صدهزار استاد اخمروی بیمار
ماییم ز دست داده
ای ساقی مشتاب دگر امروز
ماییم ز جان رفته
فائز احیا
اسپند ماه ۱۴۰۲
ماییم ز دست داده
ای ساقی مشتاب دگر امروز
ماییم ز جان رفته
فائز احیا
اسپند ماه ۱۴۰۲
میگریزم از خویش و بر تو میآویزم بسی
فائز احیا
بهمنماه ۱۴۰۲
میگریزم از خویش و بر تو میآویزم بسی
فائز احیا
بهمنماه ۱۴۰۲
که مرا مست میکند
گوشه دیگری ست،
برای دلم
که سرش را کنجش بگذارد
در نبود تو
های های ببارد
فائز احیا
که مرا مست میکند
گوشه دیگری ست،
برای دلم
که سرش را کنجش بگذارد
در نبود تو
های های ببارد
فائز احیا
بازیچه هوس هوسبازان
رویای همیشگی رنجکشان
آه ای نماد چپ
تحقیق عمیق داسداران
چکشخوران
وعدههای راست
بازار مکاره پولبازان
بیمههای عمیق
چه باید کرد
چگونه باید کرد
تا راه رسیدن به تو را پیمود
آه وداع با تاریکی
درود خوان روشنایی
آزادی، آزادی
فائز احیا
دیماه ۱۴۰۲
بازیچه هوس هوسبازان
رویای همیشگی رنجکشان
آه ای نماد چپ
تحقیق عمیق داسداران
چکشخوران
وعدههای راست
بازار مکاره پولبازان
بیمههای عمیق
چه باید کرد
چگونه باید کرد
تا راه رسیدن به تو را پیمود
آه وداع با تاریکی
درود خوان روشنایی
آزادی، آزادی
فائز احیا
دیماه ۱۴۰۲
آه ای امید و جان
آسمان پاک
در خندههای تو من به من رسیده است
در بغضهای تو من از من بریده است
سرچشمههای زلال زندگی
گپهای تو مرا عشق دادهاند
مهرهای تو مرا روشنا نمودهاند
بی من بخند
بی من حتی بی من
آذرماه ۱۴۰۲
@zeinabamiri.bsky.social
آه ای امید و جان
آسمان پاک
در خندههای تو من به من رسیده است
در بغضهای تو من از من بریده است
سرچشمههای زلال زندگی
گپهای تو مرا عشق دادهاند
مهرهای تو مرا روشنا نمودهاند
بی من بخند
بی من حتی بی من
آذرماه ۱۴۰۲
@zeinabamiri.bsky.social
از شیراز آغوش و گیلان بوسهت
بگذار بگیرمت سیر در آغوش
در تبریز لطیف چشم و خراسان بدنت
مهر ۱۴۰۲
از شیراز آغوش و گیلان بوسهت
بگذار بگیرمت سیر در آغوش
در تبریز لطیف چشم و خراسان بدنت
مهر ۱۴۰۲
و تو را بگویم
که من را روشنی
در سکوت روشنای چشمانت
غوغای هزار هزار ستاره نهفته
که جهان را روشنی
مهرماه ۱۴۰۲
و تو را بگویم
که من را روشنی
در سکوت روشنای چشمانت
غوغای هزار هزار ستاره نهفته
که جهان را روشنی
مهرماه ۱۴۰۲
سو شونم کشتهاند
بیژن در آپادگانم سر زدند
ستار شیر اوژن کجاست
شهریورماه ۱۴۰۲
سو شونم کشتهاند
بیژن در آپادگانم سر زدند
ستار شیر اوژن کجاست
شهریورماه ۱۴۰۲
به روی ماه
دربستی"
که این تیره
به سان قیر
میبلعد
تمام هستی ما را
شهریورماه ۱۴۰۲
به روی ماه
دربستی"
که این تیره
به سان قیر
میبلعد
تمام هستی ما را
شهریورماه ۱۴۰۲
نه بخاطر جهان
نه بخاطر جنگلها
رودها
دریاها
نه بخاطر کودکان خرد
نه بخاطر فردا
آفتاب را دوست دارم
آنگاه که لبخند تو را وقت دیدن من
بهتر نشان میدهد
آفتاب را دوست دارم
فائز احیا
شهریورماه ۱۴۰۲
نه بخاطر جهان
نه بخاطر جنگلها
رودها
دریاها
نه بخاطر کودکان خرد
نه بخاطر فردا
آفتاب را دوست دارم
آنگاه که لبخند تو را وقت دیدن من
بهتر نشان میدهد
آفتاب را دوست دارم
فائز احیا
شهریورماه ۱۴۰۲
دل من را گم کرد
خودش را در همهمه صدا گم کرد
آخر من دلگمگشته را رسوا کرد
دل من را گم کرد
خودش را در همهمه صدا گم کرد
آخر من دلگمگشته را رسوا کرد
اهرمن
عتیب خواست زند
بوسیده بودمش
نگار سرمست را
اهرمن
عتیب خواست زند
بوسیده بودمش
نگار سرمست را
لبِ خندان بیاور همچو جام
نی گَرَت زخمی رسد،
آیی چو چنگ اندر خروش
لبِ خندان بیاور همچو جام
نی گَرَت زخمی رسد،
آیی چو چنگ اندر خروش