آشنای درده.
آشنای درده.
-ازدمیر آصف
-ازدمیر آصف
اما باد ناپیدا بر آن زور میآورد و به هر سو میخماندش.
دستهای ناپیدا از همه سختتر بر ما زور میآورند و ما را میخمانند.
اما باد ناپیدا بر آن زور میآورد و به هر سو میخماندش.
دستهای ناپیدا از همه سختتر بر ما زور میآورند و ما را میخمانند.