تئو، من فکر می کردم که بدون کلمات هم فهمیده میشم...
تئو، من فکر می کردم که بدون کلمات هم فهمیده میشم...
که بخشد جان شیرین را، به لبخندِ گه و گاهت
که بخشد جان شیرین را، به لبخندِ گه و گاهت
باشد که در عزایشان شادمانه برقصیم ...
باشد که در عزایشان شادمانه برقصیم ...
پخته شدم
سوختم
پخته شدم
سوختم
اینجا روایت ها و داستان ها نهفته است ٬ پشت تمام نقاشی ها و عکس هایی که دیده اید ...
اینجا روایت ها و داستان ها نهفته است ٬ پشت تمام نقاشی ها و عکس هایی که دیده اید ...
در این بیشه زار خزان زده ٬ شاید گلی برویَد
شبیه آنچه در بهار بوییدیم ؛
در این بیشه زار خزان زده ٬ شاید گلی برویَد
شبیه آنچه در بهار بوییدیم ؛
که هر کجا خبری هست ادعایی نیست ؛
که هر کجا خبری هست ادعایی نیست ؛
طبیعی که ما را پاک نگه میدارد.
انسان های بی اندوه ٬ به معنای متعالی کلمه ٬ هرگز « انسان » نبوده اند و نخواهند بود. از این صافی انسان ساز نترس ؛
طبیعی که ما را پاک نگه میدارد.
انسان های بی اندوه ٬ به معنای متعالی کلمه ٬ هرگز « انسان » نبوده اند و نخواهند بود. از این صافی انسان ساز نترس ؛
مرگ از طرفی و زندگی از طرفی
مرگ از طرفی و زندگی از طرفی
افسوس چه را بخوریم ؟ ها ؟ جوانی ؟ ما هرگز جوان نبودیم ... !
افسوس چه را بخوریم ؟ ها ؟ جوانی ؟ ما هرگز جوان نبودیم ... !
چه بسیار دویدن ها که فقط پاهایم را از من گرفت
در حالی که گویی ایستاده بودم ...
چه بسیار دویدن ها که فقط پاهایم را از من گرفت
در حالی که گویی ایستاده بودم ...
صدای پَر زدن مرغ های دریاییست ؛
صدای پَر زدن مرغ های دریاییست ؛
روز دگر به کندن دل زین و آن گذشت
روز دگر به کندن دل زین و آن گذشت
اما تاریکی هایمان فرق داشت ؛
اما تاریکی هایمان فرق داشت ؛
مثل پرنده های پاییز
میخواهم میهنی تازه بیابم
غیر قابل دسترس
و خدایی
که مرا تعقیب نکند
و سرزمینی که دشمنم نباشد !
مثل پرنده های پاییز
میخواهم میهنی تازه بیابم
غیر قابل دسترس
و خدایی
که مرا تعقیب نکند
و سرزمینی که دشمنم نباشد !