Mim
@mim19.bsky.social
جستجوگر و مبهوت معاصر (قرض گرفته شده)
امروز صبح بیدار شدم و متوجه شدم فقط چهار روز دیگه اینجوری ور دل همایم، تا چند ماه دیگه.
عاشق و شوریده نیستم، عاقل و مایل به بودن در کنار همام.
علاوه بر دوری، باید برگردم زندگی عادی خودم با همه گرفتاریها و روزمرگیها و حاشیههای ناخواسته.
Me no likey
عاشق و شوریده نیستم، عاقل و مایل به بودن در کنار همام.
علاوه بر دوری، باید برگردم زندگی عادی خودم با همه گرفتاریها و روزمرگیها و حاشیههای ناخواسته.
Me no likey
December 2, 2025 at 1:41 PM
امروز صبح بیدار شدم و متوجه شدم فقط چهار روز دیگه اینجوری ور دل همایم، تا چند ماه دیگه.
عاشق و شوریده نیستم، عاقل و مایل به بودن در کنار همام.
علاوه بر دوری، باید برگردم زندگی عادی خودم با همه گرفتاریها و روزمرگیها و حاشیههای ناخواسته.
Me no likey
عاشق و شوریده نیستم، عاقل و مایل به بودن در کنار همام.
علاوه بر دوری، باید برگردم زندگی عادی خودم با همه گرفتاریها و روزمرگیها و حاشیههای ناخواسته.
Me no likey
ته قطب جایی که شب و روز با هم فرقی نداره گیر افتادیم چون تا فردا پرواز نیست. تنها فعالیت تفریحی ممکن رو با ده دقیقه تاخیر از دست دادیم.
در یک حجمی از ملال مثل قیر فرو رفتیم، که شنبه بعد از ظهر هر دو لپتاپ رو روشن کردیم مشغول کار شدیم.
در یک حجمی از ملال مثل قیر فرو رفتیم، که شنبه بعد از ظهر هر دو لپتاپ رو روشن کردیم مشغول کار شدیم.
November 29, 2025 at 1:32 PM
ته قطب جایی که شب و روز با هم فرقی نداره گیر افتادیم چون تا فردا پرواز نیست. تنها فعالیت تفریحی ممکن رو با ده دقیقه تاخیر از دست دادیم.
در یک حجمی از ملال مثل قیر فرو رفتیم، که شنبه بعد از ظهر هر دو لپتاپ رو روشن کردیم مشغول کار شدیم.
در یک حجمی از ملال مثل قیر فرو رفتیم، که شنبه بعد از ظهر هر دو لپتاپ رو روشن کردیم مشغول کار شدیم.
مهمترین رفاقتم در بدترین دستانداز افتاده. از طرف دیگر یه جای نرم مناسبی فرود اومدم. یه امنیتام مخدوش شده یه ناامنی سابقم آروم شده.
از سفر و دیدن جاهای عجیب مشعوفم، از زیاد در راه بودن و هی جمع و پهن کردن خستهم و هومسیک خونهی خودم.
کسب جمعیت از آن زلف پریشان میکردم.
از سفر و دیدن جاهای عجیب مشعوفم، از زیاد در راه بودن و هی جمع و پهن کردن خستهم و هومسیک خونهی خودم.
کسب جمعیت از آن زلف پریشان میکردم.
November 28, 2025 at 9:25 PM
مهمترین رفاقتم در بدترین دستانداز افتاده. از طرف دیگر یه جای نرم مناسبی فرود اومدم. یه امنیتام مخدوش شده یه ناامنی سابقم آروم شده.
از سفر و دیدن جاهای عجیب مشعوفم، از زیاد در راه بودن و هی جمع و پهن کردن خستهم و هومسیک خونهی خودم.
کسب جمعیت از آن زلف پریشان میکردم.
از سفر و دیدن جاهای عجیب مشعوفم، از زیاد در راه بودن و هی جمع و پهن کردن خستهم و هومسیک خونهی خودم.
کسب جمعیت از آن زلف پریشان میکردم.
یکی از چیزهایی که باعث disassociate شدن با ایران میشه، احساس گناهه.
به هر حال من فرنگام، شاید مشغول سفرم و ساعاتی از روز به ایران فکر نمیکنم و بهم خوش میگذره. بعد نمیتونم این لحظات رو با عزیزانم در ایران شر کنم، دلم نمیاد زنگ/مسج بزنم بپرسم چه خبر؟ یهو میبینی یه هفته ست سراغ نگرفتم چون عذاب وجدان.
به هر حال من فرنگام، شاید مشغول سفرم و ساعاتی از روز به ایران فکر نمیکنم و بهم خوش میگذره. بعد نمیتونم این لحظات رو با عزیزانم در ایران شر کنم، دلم نمیاد زنگ/مسج بزنم بپرسم چه خبر؟ یهو میبینی یه هفته ست سراغ نگرفتم چون عذاب وجدان.
November 26, 2025 at 2:55 PM
یکی از چیزهایی که باعث disassociate شدن با ایران میشه، احساس گناهه.
به هر حال من فرنگام، شاید مشغول سفرم و ساعاتی از روز به ایران فکر نمیکنم و بهم خوش میگذره. بعد نمیتونم این لحظات رو با عزیزانم در ایران شر کنم، دلم نمیاد زنگ/مسج بزنم بپرسم چه خبر؟ یهو میبینی یه هفته ست سراغ نگرفتم چون عذاب وجدان.
به هر حال من فرنگام، شاید مشغول سفرم و ساعاتی از روز به ایران فکر نمیکنم و بهم خوش میگذره. بعد نمیتونم این لحظات رو با عزیزانم در ایران شر کنم، دلم نمیاد زنگ/مسج بزنم بپرسم چه خبر؟ یهو میبینی یه هفته ست سراغ نگرفتم چون عذاب وجدان.
در این سرزمینهای شمالی که ما هستیم و برف تا آسمون باریده (لیترالی) و فقط روزی ۲ ساعت هوا روشنه، سوپرمارکت از ساعت ۸ به بعد و یکشنبهها مشروب نمیفروشه*، اپ دلیوری غذا میگه الآن سفارش بده برای فردا غروب، عوضش میتونید آنلاین اروتیک توی (وسایل خیلی جدی) سفارش بدین و ۲۰-۳۰ دقیقه دیگه دلیور میشه.
November 24, 2025 at 8:00 PM
در این سرزمینهای شمالی که ما هستیم و برف تا آسمون باریده (لیترالی) و فقط روزی ۲ ساعت هوا روشنه، سوپرمارکت از ساعت ۸ به بعد و یکشنبهها مشروب نمیفروشه*، اپ دلیوری غذا میگه الآن سفارش بده برای فردا غروب، عوضش میتونید آنلاین اروتیک توی (وسایل خیلی جدی) سفارش بدین و ۲۰-۳۰ دقیقه دیگه دلیور میشه.
گفت چرا پنچری؟ گفتم period blues
فرداش گفت سرما خوردی؟ گفتم نه، period flu.
گفت ای بابا چقدر ماجرا دارین (همدردانه).
شروع کردم در باب باگهای خلقت در تولید مثل و استواری تبعیضهای جنسیتی بر همین باگها و چه فشاریه با وجود اینها لای چرخ سرمایهداری هم رفتن و …
دیگه خودم خسته شدم، سخنرانی رو متوقف کردم.
فرداش گفت سرما خوردی؟ گفتم نه، period flu.
گفت ای بابا چقدر ماجرا دارین (همدردانه).
شروع کردم در باب باگهای خلقت در تولید مثل و استواری تبعیضهای جنسیتی بر همین باگها و چه فشاریه با وجود اینها لای چرخ سرمایهداری هم رفتن و …
دیگه خودم خسته شدم، سخنرانی رو متوقف کردم.
November 24, 2025 at 10:34 AM
گفت چرا پنچری؟ گفتم period blues
فرداش گفت سرما خوردی؟ گفتم نه، period flu.
گفت ای بابا چقدر ماجرا دارین (همدردانه).
شروع کردم در باب باگهای خلقت در تولید مثل و استواری تبعیضهای جنسیتی بر همین باگها و چه فشاریه با وجود اینها لای چرخ سرمایهداری هم رفتن و …
دیگه خودم خسته شدم، سخنرانی رو متوقف کردم.
فرداش گفت سرما خوردی؟ گفتم نه، period flu.
گفت ای بابا چقدر ماجرا دارین (همدردانه).
شروع کردم در باب باگهای خلقت در تولید مثل و استواری تبعیضهای جنسیتی بر همین باگها و چه فشاریه با وجود اینها لای چرخ سرمایهداری هم رفتن و …
دیگه خودم خسته شدم، سخنرانی رو متوقف کردم.
صاحب ایربیاندبی در توصیف تخت نوشته بود مناسب برای کسانی که همدیگه رو خوب میشناسند.
در واقعیت ولی سایزش یه جوریه که من دو تا پام هم اونقدر همدیگه رو خوب نمیشناسند که تو این تخت بخوابند.
در واقعیت ولی سایزش یه جوریه که من دو تا پام هم اونقدر همدیگه رو خوب نمیشناسند که تو این تخت بخوابند.
November 19, 2025 at 11:19 PM
صاحب ایربیاندبی در توصیف تخت نوشته بود مناسب برای کسانی که همدیگه رو خوب میشناسند.
در واقعیت ولی سایزش یه جوریه که من دو تا پام هم اونقدر همدیگه رو خوب نمیشناسند که تو این تخت بخوابند.
در واقعیت ولی سایزش یه جوریه که من دو تا پام هم اونقدر همدیگه رو خوب نمیشناسند که تو این تخت بخوابند.
جهت پاکسازی یخچال قبل سفر، از صبح نصف بوته گلکلم، تعداد گوجه گیلاسی، یه موز، دو قاشق پنیر خامهای و یه خرمالوخوردم.
من به مقصد نمیرسم.
من به مقصد نمیرسم.
November 19, 2025 at 1:16 PM
جهت پاکسازی یخچال قبل سفر، از صبح نصف بوته گلکلم، تعداد گوجه گیلاسی، یه موز، دو قاشق پنیر خامهای و یه خرمالوخوردم.
من به مقصد نمیرسم.
من به مقصد نمیرسم.
برای مبالغی که در دو روز گذشته خرج کردم، امکس و اسکایاسکنر باید بهم کاپ قهرمانی بدن؛ که همون کاپ رو بفروشم باقی خرج زندگیمو بدم و الا که «کلیه خانوم دکتر با جیش از اشک چشم زلالتر» رو باید بذارم برای مزایده.
November 18, 2025 at 10:57 AM
برای مبالغی که در دو روز گذشته خرج کردم، امکس و اسکایاسکنر باید بهم کاپ قهرمانی بدن؛ که همون کاپ رو بفروشم باقی خرج زندگیمو بدم و الا که «کلیه خانوم دکتر با جیش از اشک چشم زلالتر» رو باید بذارم برای مزایده.
به قول اون انیمیشنه صبح شد کاااار😫
November 17, 2025 at 7:53 AM
به قول اون انیمیشنه صبح شد کاااار😫
یه سری عکس از «شب دانشکده حقوق و علوم سیاسی» دیدم و خدایا توبه. انگار نه انگار ۲۴ سال گذشته، همهچی همونجور، بوی نا و رطوبت از عکس میومد.
دانشجویان «پیشکسوت» با همون فروتنی کاذب و لبخند مصنوعیشون مناسب «شأن اجل» دانشکده حقوق.
به قول پریچه به خیر گذشت.
دانشجویان «پیشکسوت» با همون فروتنی کاذب و لبخند مصنوعیشون مناسب «شأن اجل» دانشکده حقوق.
به قول پریچه به خیر گذشت.
November 15, 2025 at 7:42 PM
یه سری عکس از «شب دانشکده حقوق و علوم سیاسی» دیدم و خدایا توبه. انگار نه انگار ۲۴ سال گذشته، همهچی همونجور، بوی نا و رطوبت از عکس میومد.
دانشجویان «پیشکسوت» با همون فروتنی کاذب و لبخند مصنوعیشون مناسب «شأن اجل» دانشکده حقوق.
به قول پریچه به خیر گذشت.
دانشجویان «پیشکسوت» با همون فروتنی کاذب و لبخند مصنوعیشون مناسب «شأن اجل» دانشکده حقوق.
به قول پریچه به خیر گذشت.
۱۱۰ پوند هزینه پاسپورت آریایی (لابد به نیت مولای متقیان). ۲۵پوند هم هزینه پست و پرینت مدارک و فیلان.
آخرش هم استرس که به آیا موقع آماده میشه پاسپورت؟ که تازه بری سر استرس اصلی که الآن میرم نگیرنم/نکشنم/جنگ نشه/ …
آخرش هم استرس که به آیا موقع آماده میشه پاسپورت؟ که تازه بری سر استرس اصلی که الآن میرم نگیرنم/نکشنم/جنگ نشه/ …
November 12, 2025 at 2:35 PM
۱۱۰ پوند هزینه پاسپورت آریایی (لابد به نیت مولای متقیان). ۲۵پوند هم هزینه پست و پرینت مدارک و فیلان.
آخرش هم استرس که به آیا موقع آماده میشه پاسپورت؟ که تازه بری سر استرس اصلی که الآن میرم نگیرنم/نکشنم/جنگ نشه/ …
آخرش هم استرس که به آیا موقع آماده میشه پاسپورت؟ که تازه بری سر استرس اصلی که الآن میرم نگیرنم/نکشنم/جنگ نشه/ …
حتی شما هم که منو نمیشناسید میدونید تابستونپرسنم. بعد برنامه دو هفته سفر چیدم به اسکاندیناوی و تا بالای قطبشم میخوام برم.
به چه پشتوانهای؟ با چه عقلی واقعا؟
به چه پشتوانهای؟ با چه عقلی واقعا؟
November 11, 2025 at 5:17 PM
حتی شما هم که منو نمیشناسید میدونید تابستونپرسنم. بعد برنامه دو هفته سفر چیدم به اسکاندیناوی و تا بالای قطبشم میخوام برم.
به چه پشتوانهای؟ با چه عقلی واقعا؟
به چه پشتوانهای؟ با چه عقلی واقعا؟
ایندفعه بالاخره با این تصمیم که دیگه موهامو رنگ نکنم به صلح رسیدم. تو عکسا جو گندمیهاشو میبینم خوشم میه، منتظرم جلوش هم در کات بعدی کاملا بیرنگ بشه.
البته درسته که موهام رو پذیرفتم ولی معنیش این نیست که از ۳۵ ساله عبور خواهم کرد.
۳۵ تا اطلاع ثانوی با خط خنده و موی فلفلنمکی.
البته درسته که موهام رو پذیرفتم ولی معنیش این نیست که از ۳۵ ساله عبور خواهم کرد.
۳۵ تا اطلاع ثانوی با خط خنده و موی فلفلنمکی.
November 9, 2025 at 3:33 PM
ایندفعه بالاخره با این تصمیم که دیگه موهامو رنگ نکنم به صلح رسیدم. تو عکسا جو گندمیهاشو میبینم خوشم میه، منتظرم جلوش هم در کات بعدی کاملا بیرنگ بشه.
البته درسته که موهام رو پذیرفتم ولی معنیش این نیست که از ۳۵ ساله عبور خواهم کرد.
۳۵ تا اطلاع ثانوی با خط خنده و موی فلفلنمکی.
البته درسته که موهام رو پذیرفتم ولی معنیش این نیست که از ۳۵ ساله عبور خواهم کرد.
۳۵ تا اطلاع ثانوی با خط خنده و موی فلفلنمکی.
در حالیکه شنگول و سرخوش بودم ناگهان جمعه در دلم غروب کرد و مثه بادکنکی که گره ش باز شده پییییس پیییس کنان به در و دیوار خوردم و افتادم رو زمین.
November 7, 2025 at 6:32 PM
در حالیکه شنگول و سرخوش بودم ناگهان جمعه در دلم غروب کرد و مثه بادکنکی که گره ش باز شده پییییس پیییس کنان به در و دیوار خوردم و افتادم رو زمین.
یه تاچی هست من بهش میگم نقشهبرداری. انگشتان رو همینجور بالا پایین تن محبوب میکشی و لمس میکنی..عه یه خال ریز، برآمدگی خفیف جای زخم، انحنای کمر، رگ پیچیده روی ساعد..
بعد دیگه هر دفعه دست میکشی، نمیبینی ولی میدونی روی اون خال دونه قرمزی یا جای رکاب دوچرخه بچگیهاش.
قشنگترین تاچ.
بعد دیگه هر دفعه دست میکشی، نمیبینی ولی میدونی روی اون خال دونه قرمزی یا جای رکاب دوچرخه بچگیهاش.
قشنگترین تاچ.
November 5, 2025 at 6:42 PM
یه تاچی هست من بهش میگم نقشهبرداری. انگشتان رو همینجور بالا پایین تن محبوب میکشی و لمس میکنی..عه یه خال ریز، برآمدگی خفیف جای زخم، انحنای کمر، رگ پیچیده روی ساعد..
بعد دیگه هر دفعه دست میکشی، نمیبینی ولی میدونی روی اون خال دونه قرمزی یا جای رکاب دوچرخه بچگیهاش.
قشنگترین تاچ.
بعد دیگه هر دفعه دست میکشی، نمیبینی ولی میدونی روی اون خال دونه قرمزی یا جای رکاب دوچرخه بچگیهاش.
قشنگترین تاچ.
همکارم، پسر جوان انگلیسی سفید مدرسه خصوصی رفته (بخوانید مرد رأس هرم) که از قضا بچه خوبیه و نظرات جالبی داره (والدینش هیپیهایی بودن که با انباشت سرمایه به سمت راست سیاسی میل کردن).
مایل به معاشرت باهاشم ولی مثل آقای سلامتیان جمله رو که شروع میکنه معلوم نیست کی تموم میکنه، نفس هم نمیگیره.
مایل به معاشرت باهاشم ولی مثل آقای سلامتیان جمله رو که شروع میکنه معلوم نیست کی تموم میکنه، نفس هم نمیگیره.
November 4, 2025 at 1:18 PM
همکارم، پسر جوان انگلیسی سفید مدرسه خصوصی رفته (بخوانید مرد رأس هرم) که از قضا بچه خوبیه و نظرات جالبی داره (والدینش هیپیهایی بودن که با انباشت سرمایه به سمت راست سیاسی میل کردن).
مایل به معاشرت باهاشم ولی مثل آقای سلامتیان جمله رو که شروع میکنه معلوم نیست کی تموم میکنه، نفس هم نمیگیره.
مایل به معاشرت باهاشم ولی مثل آقای سلامتیان جمله رو که شروع میکنه معلوم نیست کی تموم میکنه، نفس هم نمیگیره.
اصلا آمادگی تموم شدن این خوشبختی رو ندارم.
به عنوان کسیکه سالها تنها زندگی کرده و روی جزییات خونه زندگیش حساسه و همیشه گفته وای نه یعنی چی یکی بیاد بمونه؟ میگم که حرف ناپخته زدم (گه خوردم سابق). بمونه بمونه
به عنوان کسیکه سالها تنها زندگی کرده و روی جزییات خونه زندگیش حساسه و همیشه گفته وای نه یعنی چی یکی بیاد بمونه؟ میگم که حرف ناپخته زدم (گه خوردم سابق). بمونه بمونه
November 1, 2025 at 10:46 PM
اصلا آمادگی تموم شدن این خوشبختی رو ندارم.
به عنوان کسیکه سالها تنها زندگی کرده و روی جزییات خونه زندگیش حساسه و همیشه گفته وای نه یعنی چی یکی بیاد بمونه؟ میگم که حرف ناپخته زدم (گه خوردم سابق). بمونه بمونه
به عنوان کسیکه سالها تنها زندگی کرده و روی جزییات خونه زندگیش حساسه و همیشه گفته وای نه یعنی چی یکی بیاد بمونه؟ میگم که حرف ناپخته زدم (گه خوردم سابق). بمونه بمونه
هر چی در این ۸ ماه رشته بودم در این دو هفته پنبه شد. فقط ۸ ماه پیش چاق بودم، الآن چاق با دلی خوش و هر شب مست.
October 30, 2025 at 8:48 PM
هر چی در این ۸ ماه رشته بودم در این دو هفته پنبه شد. فقط ۸ ماه پیش چاق بودم، الآن چاق با دلی خوش و هر شب مست.
خانواده ایرانی سلطان خلق درامای نالازم. یه آدم جدیدی اومده تو خونه و زندگی، ریتم روزها به هم ریخته و شرایط جدید هنوز تثبیت نشده. ده روز نشده، فاز ما رو فراموش کردی، آااااه شمشیرها ما را در بربگیرید.
October 27, 2025 at 5:17 PM
خانواده ایرانی سلطان خلق درامای نالازم. یه آدم جدیدی اومده تو خونه و زندگی، ریتم روزها به هم ریخته و شرایط جدید هنوز تثبیت نشده. ده روز نشده، فاز ما رو فراموش کردی، آااااه شمشیرها ما را در بربگیرید.
پلیلیست یهو رفت رو نامجو..آی گورجس گورجیا خاتون ایالت جورجیا..
یاد کنسرت ۲۰۱۳ افتادم..بالکن باربیکن..خودم که چقدر اینسکیور بودم..
پارسال همین موقع، چقدر آشفته بودم.
چه کمی بیش از یک دهه roller coasterی بود..
یاد کنسرت ۲۰۱۳ افتادم..بالکن باربیکن..خودم که چقدر اینسکیور بودم..
پارسال همین موقع، چقدر آشفته بودم.
چه کمی بیش از یک دهه roller coasterی بود..
October 26, 2025 at 10:58 PM
پلیلیست یهو رفت رو نامجو..آی گورجس گورجیا خاتون ایالت جورجیا..
یاد کنسرت ۲۰۱۳ افتادم..بالکن باربیکن..خودم که چقدر اینسکیور بودم..
پارسال همین موقع، چقدر آشفته بودم.
چه کمی بیش از یک دهه roller coasterی بود..
یاد کنسرت ۲۰۱۳ افتادم..بالکن باربیکن..خودم که چقدر اینسکیور بودم..
پارسال همین موقع، چقدر آشفته بودم.
چه کمی بیش از یک دهه roller coasterی بود..
خاورمیانه احساسات آدم رو شخم میزنه.
شلوغیش انسان ساکن شمال جهانی رو از ملال درمیاره در عینحال overwhelm میکنه.
به عنوان زن همهش منقبضی حتی وقتی مرد کنارته.
تفاوت فرهنگی، زیرساختی، توسعهای (تنکیو پول نفت) بین ایران و باقی کشورها رو به وضوح میبینی و غصهت میشه که سرزمینت چه بیهوده داره هدر میشه.
شلوغیش انسان ساکن شمال جهانی رو از ملال درمیاره در عینحال overwhelm میکنه.
به عنوان زن همهش منقبضی حتی وقتی مرد کنارته.
تفاوت فرهنگی، زیرساختی، توسعهای (تنکیو پول نفت) بین ایران و باقی کشورها رو به وضوح میبینی و غصهت میشه که سرزمینت چه بیهوده داره هدر میشه.
October 22, 2025 at 4:54 PM
خاورمیانه احساسات آدم رو شخم میزنه.
شلوغیش انسان ساکن شمال جهانی رو از ملال درمیاره در عینحال overwhelm میکنه.
به عنوان زن همهش منقبضی حتی وقتی مرد کنارته.
تفاوت فرهنگی، زیرساختی، توسعهای (تنکیو پول نفت) بین ایران و باقی کشورها رو به وضوح میبینی و غصهت میشه که سرزمینت چه بیهوده داره هدر میشه.
شلوغیش انسان ساکن شمال جهانی رو از ملال درمیاره در عینحال overwhelm میکنه.
به عنوان زن همهش منقبضی حتی وقتی مرد کنارته.
تفاوت فرهنگی، زیرساختی، توسعهای (تنکیو پول نفت) بین ایران و باقی کشورها رو به وضوح میبینی و غصهت میشه که سرزمینت چه بیهوده داره هدر میشه.
پاسپورتها رو گرفت به آقا گفت شغلت چیه؟ به من گفت تو هم کار میکنی؟!
خاورمیانه عزیز
خاورمیانه عزیز
October 21, 2025 at 11:09 PM
پاسپورتها رو گرفت به آقا گفت شغلت چیه؟ به من گفت تو هم کار میکنی؟!
خاورمیانه عزیز
خاورمیانه عزیز
درسته که باید صدای خر و پف رو تحمل کنم، ولی داره خوش میگذره.
October 19, 2025 at 2:16 PM
درسته که باید صدای خر و پف رو تحمل کنم، ولی داره خوش میگذره.
از اول اکتبر منتظر بودم برنامه سفرش معلوم شه، از شنبه منتظر چهارشنبه که پرواز کنه، از صبح منتظر که برسه. رسیده رفته هتل دم فرودگاه که به میتینگش برسه. بعد میتینگ نیمساعت منتظر اوبر.
هماکنون منتظر که بالاخره برسه (۲۰دقیقه مونده).
همهی اینا به کنار از ظهر منتظر شام که لوبیاپلو بخوریم.
حضرت ایوب زمانه
هماکنون منتظر که بالاخره برسه (۲۰دقیقه مونده).
همهی اینا به کنار از ظهر منتظر شام که لوبیاپلو بخوریم.
حضرت ایوب زمانه
October 16, 2025 at 9:20 PM
از اول اکتبر منتظر بودم برنامه سفرش معلوم شه، از شنبه منتظر چهارشنبه که پرواز کنه، از صبح منتظر که برسه. رسیده رفته هتل دم فرودگاه که به میتینگش برسه. بعد میتینگ نیمساعت منتظر اوبر.
هماکنون منتظر که بالاخره برسه (۲۰دقیقه مونده).
همهی اینا به کنار از ظهر منتظر شام که لوبیاپلو بخوریم.
حضرت ایوب زمانه
هماکنون منتظر که بالاخره برسه (۲۰دقیقه مونده).
همهی اینا به کنار از ظهر منتظر شام که لوبیاپلو بخوریم.
حضرت ایوب زمانه