در ِ این خانه به امید تو باز است هنوز
در ِ این خانه به امید تو باز است هنوز
بَرَشو نذرِ ایکنوم یارم بیایه
بَرَشو نذرِ ایکنوم یارم بیایه
“در عشق تو پای کس ندارد جز من
در شوره کسی تخم نکارد جز من
با دشمن و با دوست بدت می گویم
تا هیچ کست دوست ندارد جز من”
“در عشق تو پای کس ندارد جز من
در شوره کسی تخم نکارد جز من
با دشمن و با دوست بدت می گویم
تا هیچ کست دوست ندارد جز من”
صدایت میکنم… اما صدایم برنمیگردد!
صدایت میکنم… اما صدایم برنمیگردد!
وآرزوی تو مرا رنج دل افزون نکند
وآرزوی تو مرا رنج دل افزون نکند
که یخکردهست بی آغوشِ تو آتشفشان من
تَرَک دارم ولی جانم به جانت بند خواهد ماند
فقط همرنگِ عاقلها نشو دیوانهجانِ من!
که یخکردهست بی آغوشِ تو آتشفشان من
تَرَک دارم ولی جانم به جانت بند خواهد ماند
فقط همرنگِ عاقلها نشو دیوانهجانِ من!
به شب تیرهی خاموشم
به خدا مردم از این حسرت
که چرا نیست در آغوشم
به شب تیرهی خاموشم
به خدا مردم از این حسرت
که چرا نیست در آغوشم