آلماسان🌙
@almaaasan.bsky.social
پاسبان حرم دل شدهام شب همه شب
الهه کارهای نیمه تمام
دیگی که برای من نجوشه سر سگ توش بجوشه پرسن
الهه کارهای نیمه تمام
دیگی که برای من نجوشه سر سگ توش بجوشه پرسن
مریض حالیام خوش نیست
نه خواب راحتی دارم، نه مایلم به بیداری😷🤧
نه خواب راحتی دارم، نه مایلم به بیداری😷🤧
من یه گلدون پر از گل بودم
وزش چشم تو پاییزم کرد
وزش چشم تو پاییزم کرد
منم شکار، شکارم کن.
November 29, 2025 at 7:23 AM
مریض حالیام خوش نیست
نه خواب راحتی دارم، نه مایلم به بیداری😷🤧
نه خواب راحتی دارم، نه مایلم به بیداری😷🤧
بعد از دو هفته برگشتم خونه،
مامان یه غذای پر از سیر فراواااان برام اماده کرده. فردا هم قراره برم ارائه گزارش عملکرد.
عالی.
مامان یه غذای پر از سیر فراواااان برام اماده کرده. فردا هم قراره برم ارائه گزارش عملکرد.
عالی.
October 28, 2025 at 7:58 PM
بعد از دو هفته برگشتم خونه،
مامان یه غذای پر از سیر فراواااان برام اماده کرده. فردا هم قراره برم ارائه گزارش عملکرد.
عالی.
مامان یه غذای پر از سیر فراواااان برام اماده کرده. فردا هم قراره برم ارائه گزارش عملکرد.
عالی.
من یه گلدون پر از گل بودم
وزش چشم تو پاییزم کرد
وزش چشم تو پاییزم کرد
منم شکار، شکارم کن.
صدام کردی با گلوی مجروحت
صدام کردی با تموم اندوهت
صدام کردی با تموم اندوهت
October 13, 2025 at 10:09 AM
من یه گلدون پر از گل بودم
وزش چشم تو پاییزم کرد
وزش چشم تو پاییزم کرد
کنارش نشسته بودم عکسامو نشونش میدادم گفت خواب دیدم چشمت باد کرده ترسیدم بپرسم اتفاقی افتاده تو سفر برات؟
عکس مچ دستمو نشونش دادم گفتم اونیکه باد کرده بود دستم بود نه چشمم مامان.
[مادر و ما ادراک مادر🫠]
عکس مچ دستمو نشونش دادم گفتم اونیکه باد کرده بود دستم بود نه چشمم مامان.
[مادر و ما ادراک مادر🫠]
September 22, 2025 at 7:50 PM
کنارش نشسته بودم عکسامو نشونش میدادم گفت خواب دیدم چشمت باد کرده ترسیدم بپرسم اتفاقی افتاده تو سفر برات؟
عکس مچ دستمو نشونش دادم گفتم اونیکه باد کرده بود دستم بود نه چشمم مامان.
[مادر و ما ادراک مادر🫠]
عکس مچ دستمو نشونش دادم گفتم اونیکه باد کرده بود دستم بود نه چشمم مامان.
[مادر و ما ادراک مادر🫠]
نسپارم دل خود را بهکسی غیر از تو،
تو شدی حافظ دل، غیر نخواهم دیگر.
تو شدی حافظ دل، غیر نخواهم دیگر.
September 21, 2025 at 12:01 PM
نسپارم دل خود را بهکسی غیر از تو،
تو شدی حافظ دل، غیر نخواهم دیگر.
تو شدی حافظ دل، غیر نخواهم دیگر.
تک تک کلمات تبدیل به آب شوری داخل گودی چشمامه: لاخیر فی الحیاة من دون هواك و العين فداك..
و جادهای ک تمومی نداره..
و جادهای ک تمومی نداره..
September 15, 2025 at 9:23 PM
تک تک کلمات تبدیل به آب شوری داخل گودی چشمامه: لاخیر فی الحیاة من دون هواك و العين فداك..
و جادهای ک تمومی نداره..
و جادهای ک تمومی نداره..
از دبیر تیممون هم خوشم میاد؛ هروقت بحثی پیش بیاد که نیاز به اظهار نظر به عنوان نماینده استان هست، هشتگ میزنه #آذربایجان_غریب !
September 7, 2025 at 6:05 PM
از دبیر تیممون هم خوشم میاد؛ هروقت بحثی پیش بیاد که نیاز به اظهار نظر به عنوان نماینده استان هست، هشتگ میزنه #آذربایجان_غریب !
منم شکار، شکارم کن.
صدام کردی با گلوی مجروحت
صدام کردی با تموم اندوهت
صدام کردی با تموم اندوهت
ای دریغا از جوانی.
این دل بیآشیان را تا کجاها میکشانی
این دل بیآشیان را تا کجاها میکشانی
September 5, 2025 at 3:39 PM
منم شکار، شکارم کن.
دو تا از سریالایی که اخیرا دیدم و قشنگ بود گفتم برای خواهر نقی معرفی کنم
قصر تسخیر شده، ژانرش تاریخی و فانتزی بود.
پسر خوب، البته چنتا با این اسم سریال ساختن اونیکه پارک بوگوم بازی کرده ژانرش اکشن ورزشی پلیسی بامزه بود.
دونده دوستداشتنی و موش رو هم تو لیست دارم که ببینم ولی فعلا ندیدم
قصر تسخیر شده، ژانرش تاریخی و فانتزی بود.
پسر خوب، البته چنتا با این اسم سریال ساختن اونیکه پارک بوگوم بازی کرده ژانرش اکشن ورزشی پلیسی بامزه بود.
دونده دوستداشتنی و موش رو هم تو لیست دارم که ببینم ولی فعلا ندیدم
September 5, 2025 at 11:01 AM
دو تا از سریالایی که اخیرا دیدم و قشنگ بود گفتم برای خواهر نقی معرفی کنم
قصر تسخیر شده، ژانرش تاریخی و فانتزی بود.
پسر خوب، البته چنتا با این اسم سریال ساختن اونیکه پارک بوگوم بازی کرده ژانرش اکشن ورزشی پلیسی بامزه بود.
دونده دوستداشتنی و موش رو هم تو لیست دارم که ببینم ولی فعلا ندیدم
قصر تسخیر شده، ژانرش تاریخی و فانتزی بود.
پسر خوب، البته چنتا با این اسم سریال ساختن اونیکه پارک بوگوم بازی کرده ژانرش اکشن ورزشی پلیسی بامزه بود.
دونده دوستداشتنی و موش رو هم تو لیست دارم که ببینم ولی فعلا ندیدم
حاجآقای مسجد محلمون انقدر آدم پایه و همراهیه اونشب بعد نماز کتابی که مدنظرم بود برای بچهها تو مسجد تدریس کنم رو نشونش دادم فرداش پیام داد که هردو جلد رو خودم تهیه کردم وقتی رسید دستم پیام میدم بیا ببرش🥲 درصورتی که خودم میخواستم برم کتابو بخرم. واقعا قصد کرده همهی جوونا رو جمع کنه مسجد🥲❤️
September 4, 2025 at 11:21 AM
حاجآقای مسجد محلمون انقدر آدم پایه و همراهیه اونشب بعد نماز کتابی که مدنظرم بود برای بچهها تو مسجد تدریس کنم رو نشونش دادم فرداش پیام داد که هردو جلد رو خودم تهیه کردم وقتی رسید دستم پیام میدم بیا ببرش🥲 درصورتی که خودم میخواستم برم کتابو بخرم. واقعا قصد کرده همهی جوونا رو جمع کنه مسجد🥲❤️
دیشب دوساعت تمام با دوستم چت کردیم و کل این گفت و گو درامای خانواده همسرشو تعریف میکرد الان احساس میکنم کروکی کل خانواده دستمه😵💫😵💫
September 1, 2025 at 6:17 PM
دیشب دوساعت تمام با دوستم چت کردیم و کل این گفت و گو درامای خانواده همسرشو تعریف میکرد الان احساس میکنم کروکی کل خانواده دستمه😵💫😵💫
دیشب تو توییتر خیلی اتفاقی اکانت یه دختریو دیدم رفتم توییتاشو خوندم همینطور روزمره و چرتوپرت نوشته بود: رفتم کلاس یوگا، سرکار همکارم اینطوری گفت، بلیط کنسرت گرفتم، این غذاعه مزش خوب بود، کارتمو یادم رفته جلو در موندم و..
احساس کردم خودمو دارم نگاه میکنم در دو سه سال گذشته.
کاش هنوزم همونطوری بودم.
احساس کردم خودمو دارم نگاه میکنم در دو سه سال گذشته.
کاش هنوزم همونطوری بودم.
August 30, 2025 at 2:26 PM
دیشب تو توییتر خیلی اتفاقی اکانت یه دختریو دیدم رفتم توییتاشو خوندم همینطور روزمره و چرتوپرت نوشته بود: رفتم کلاس یوگا، سرکار همکارم اینطوری گفت، بلیط کنسرت گرفتم، این غذاعه مزش خوب بود، کارتمو یادم رفته جلو در موندم و..
احساس کردم خودمو دارم نگاه میکنم در دو سه سال گذشته.
کاش هنوزم همونطوری بودم.
احساس کردم خودمو دارم نگاه میکنم در دو سه سال گذشته.
کاش هنوزم همونطوری بودم.
روز غمگینیه
زورم بهش نمیرسه.
زورم بهش نمیرسه.
August 25, 2025 at 9:48 AM
روز غمگینیه
زورم بهش نمیرسه.
زورم بهش نمیرسه.
مثلا اینکه هفتهی دیگه به جای دهاتمون با اب و هوای عالی و خنک و اروم و بکر باید برم شمال شرجی و گرم و س*گی ناراحتم میکنه:(
August 20, 2025 at 5:50 PM
مثلا اینکه هفتهی دیگه به جای دهاتمون با اب و هوای عالی و خنک و اروم و بکر باید برم شمال شرجی و گرم و س*گی ناراحتم میکنه:(
از قسمت ۶تا اخرین قسمت فقط گریه کردم
همهی دیالوگا همهی صحنهها همشوووون انگار از متن جامعهی خودمون الهام گرفته شده. انگار اون صحنههارو خودم زندگی کردم واقعا خوب بود. واقعا ارزش دیدن داشت ولی نمیخوام اسمشو بگم🚶♀️
همهی دیالوگا همهی صحنهها همشوووون انگار از متن جامعهی خودمون الهام گرفته شده. انگار اون صحنههارو خودم زندگی کردم واقعا خوب بود. واقعا ارزش دیدن داشت ولی نمیخوام اسمشو بگم🚶♀️
۵قسمت از این سریاله رو دیشب نگاه کردم و میتونم بگم به زور جلوی خودمو گرفتم گریه نکنم🥲
August 19, 2025 at 6:09 PM
از قسمت ۶تا اخرین قسمت فقط گریه کردم
همهی دیالوگا همهی صحنهها همشوووون انگار از متن جامعهی خودمون الهام گرفته شده. انگار اون صحنههارو خودم زندگی کردم واقعا خوب بود. واقعا ارزش دیدن داشت ولی نمیخوام اسمشو بگم🚶♀️
همهی دیالوگا همهی صحنهها همشوووون انگار از متن جامعهی خودمون الهام گرفته شده. انگار اون صحنههارو خودم زندگی کردم واقعا خوب بود. واقعا ارزش دیدن داشت ولی نمیخوام اسمشو بگم🚶♀️
یه توییتی دیدم، یه پدر که همیشه عکس پدر دختری توییت میکرد فوت شده... تو کامنتا پرسیدن چیشده پاسخ دادن تصادف. طرف برگشته جواب داده میدونستم همیشه پای جا درمیونه😐🙄
خب تصادف چه ربطی داره اخه🤦♀️
خب تصادف چه ربطی داره اخه🤦♀️
August 18, 2025 at 7:20 PM
یه توییتی دیدم، یه پدر که همیشه عکس پدر دختری توییت میکرد فوت شده... تو کامنتا پرسیدن چیشده پاسخ دادن تصادف. طرف برگشته جواب داده میدونستم همیشه پای جا درمیونه😐🙄
خب تصادف چه ربطی داره اخه🤦♀️
خب تصادف چه ربطی داره اخه🤦♀️
۵قسمت از این سریاله رو دیشب نگاه کردم و میتونم بگم به زور جلوی خودمو گرفتم گریه نکنم🥲
August 16, 2025 at 4:07 PM
۵قسمت از این سریاله رو دیشب نگاه کردم و میتونم بگم به زور جلوی خودمو گرفتم گریه نکنم🥲
رفتیم مسجد مراسم خانمه میگه دخترم حدیث کسرا بخون تا حاج آقا بیان=)))
August 4, 2025 at 4:16 PM
رفتیم مسجد مراسم خانمه میگه دخترم حدیث کسرا بخون تا حاج آقا بیان=)))
از گرما، از تابستون متنفرم، اخرشم همین گرما منو میکشه.
عمیقاً از ماه آگوست متنفرم😔
August 1, 2025 at 10:06 AM
از گرما، از تابستون متنفرم، اخرشم همین گرما منو میکشه.
واقعا بیان با بیان فرق میکنه، داشتم از منطق عصبانی میشدم که یک جزوه دیگه پیدا کردم بهتر توضیح داده بود دو تا تمرین حل کردم هردوتاش درست بود یه مقدار ارام شدم و از اتش زدن کتابش منصرف🙂↔️
July 19, 2025 at 7:26 PM
واقعا بیان با بیان فرق میکنه، داشتم از منطق عصبانی میشدم که یک جزوه دیگه پیدا کردم بهتر توضیح داده بود دو تا تمرین حل کردم هردوتاش درست بود یه مقدار ارام شدم و از اتش زدن کتابش منصرف🙂↔️
دوستان را کجا کنی محروم،،، تو که با دشمنان نظر داری🥲
July 17, 2025 at 2:37 PM
دوستان را کجا کنی محروم،،، تو که با دشمنان نظر داری🥲
تو خونه اکثرا موهامو با مداد بالای سرم جمع میکنم امروز سر ظهر وقتی چادر نمازمو سر کردم یه لحظه تو ایینه دیدم یه تپه بالای سرم ایجاد شده، این تصویر منو برد به دوران سمی دبیرستان و اون کلیپسای زشت و گنده🤣
از مامانم ممنونم که اجازه نمیداد از اون کلیپسا استفاده کنم. واقعا صحنه مزخرفیه😁🚶♀️
از مامانم ممنونم که اجازه نمیداد از اون کلیپسا استفاده کنم. واقعا صحنه مزخرفیه😁🚶♀️
July 10, 2025 at 11:08 AM
تو خونه اکثرا موهامو با مداد بالای سرم جمع میکنم امروز سر ظهر وقتی چادر نمازمو سر کردم یه لحظه تو ایینه دیدم یه تپه بالای سرم ایجاد شده، این تصویر منو برد به دوران سمی دبیرستان و اون کلیپسای زشت و گنده🤣
از مامانم ممنونم که اجازه نمیداد از اون کلیپسا استفاده کنم. واقعا صحنه مزخرفیه😁🚶♀️
از مامانم ممنونم که اجازه نمیداد از اون کلیپسا استفاده کنم. واقعا صحنه مزخرفیه😁🚶♀️
دیروز تو مراسم عزاداری بین مردم آب پخش میکردن باخودم اوردم خونه که بریزم تو کتری. اعتقاد قلبیم اینطوریه ک چون به اسم امامحسینه قطعا برکت داره پس یه کوچولو هم تو تنگ ماهی گلیام ریختم🚶♀️
July 7, 2025 at 12:29 PM
دیروز تو مراسم عزاداری بین مردم آب پخش میکردن باخودم اوردم خونه که بریزم تو کتری. اعتقاد قلبیم اینطوریه ک چون به اسم امامحسینه قطعا برکت داره پس یه کوچولو هم تو تنگ ماهی گلیام ریختم🚶♀️
