کاش آدم‌ها، چون آینه بودند!
آن وقت انعکاسِ دوست داشتن،
همان دوست داشتن بود؛
نه سکوت
نه تنهایی
نه دلتنگی...!
🤍

مانده دو چشمم به راهت

می کشی ام آخر با غم فراقت

#مهران_د

زندگی گويی ز دنيا رخت بر بسته است
يا كه خاک مرده روی شهر پاشيده است
اين چه آيينی؟ چه قانونی؟ چه تدبيری است؟
من از اين آرامش سنگين و صامت عاصيم ديگر
من از اين آهنگ يكسان و مكرر عاصيم ديگر
من سرودی تازه ميخواهم ...

که هم اول،
هم آخر جانِ مایی

#مولانای_جان

زندگی مثل پیانو میمونه
هم روزای سفید داره هم سیاه
ولی وقتی باهم باشن میشه
یه موسیقیه خوب شنید
.

مرا...
مهمان خویش کن...
روزی یا که شبی...
بزن...
آتش به جانم...
با بوسه ای یا که لبی...
#مهران_د

«أنتَ الأمان وسط حَرب الحياة.»
‏در ميان نبرد زندگی تو نقطه‌ی امن منی

میدانی زندگی دقیقا همینی ست
که میبینی،
به همین لذت بخشی
و به همین بی رحمی.
دنیا، آدم‌ها و روزهای خوبش
یک روزی تمام می‌شوند.

پویان اوحدی

مثل  نفس های منی دست ِ خودم نیست

هی می کشم با خود "تو" را در عمقِ سینه

‏گر گذشتی از من و کردی جفا بر باغبان
این را بدان! عشقت خریدار است هنوز

"بداهه"
‎#دلیار

‏تنها یک قانون در احساسات وجود دارد :
کسی را که دوستش داریم خوشبخت کنیم

شارل بودلر

همرهان رفتند اما داغشان از دل نرفت
آتشی بر جای ماند کاروان چون بگذرد

صائب تبریزی